کلیات مولانا اقبال لاهوری
کلیات مولانا اقبال لاهوری، مجموعه اشعار محمد اقبال لاهوری (1294-1357ق/1877-1938م)، شاعر و متفکر مسلمان شبه قاره هند و پاکستان است که با مقدمه دکتر علی شریعتی و جاوید اقبال و به کوشش عبدالله اکبریانراد، به چاپ رسیده است.
کلیات مولانا اقبال لاهوری | |
---|---|
پدیدآوران | اقبال لاهوری، محمد (نويسنده)
شریعتی، علی (مقدمهنویس) اقبال، جاوید (مقدمهنویس) اکبریانراد، عبدالله (گردآورنده) |
عنوانهای دیگر | کلیات |
ناشر | الهام |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1384ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-6077-72-4 |
موضوع | شعر فارسی - قرن 14 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف7 9239 PIR |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اشعار اقبال با عناوین زیر، در این مجموعه گرد آمده است:
«اسرار خودی»: (اثری است منظوم در قالب مثنوی)[۱]؛ «رموز بیخودی»: (دنبالهای بر منظومه اسرار خودی است)[۲]؛ «زبور عجم»: (که اشعار آن جنبههای فلسفی دارد)[۳]؛ «گلشن راز»[۴]؛ «بندگینامه» [۵]؛ «پیام مشرق» (که در جواب دیوان گوته شاعر آلمانی است و اقبال آن را به حضور امیر امانالله خان، فرمانروای دولت وقت افغانستان تقدیم کرده است)[۶]؛ «لاله طور»[۷]؛ «افکار»[۸]؛ «می باقی»[۹]؛ «نقش فرنگ»[۱۰]؛ «جاویدنامه»[۱۱]؛ «افلاک»[۱۲]؛ «پس چه باید کرد ای اقوام شرق»[۱۳]«مثنوی مسافر»[۱۴] و «ارمغان حجاز»[۱۵].
مهمترین قسمت اشعار اقبال، مثنویهای اوست. غزل و دوبیتی و قطعه و ترکیببند و مستزاد نیز دارد. وی بعضی تصرفات در قالب شعر کرده و آثاری نو به وجود آورده است. از انواع مختلف شعر فقط در قصیدهسرایی زیاد وارد نشده و بررویهم اقبال را میتوان از حیث انواع مختلف شعر نیز شاعری تمام و کاملعیار دانست[۱۶].
اما از نظر سبک شعر، اقبال بهعکس آنچه در بادی امر ممکن است تصور شود، پیرو سبک هندی که در دوره او و قبل از او در هندوستان رواج داشته است، نیست، بلکه در اشعار خویش بیشتر به سبکهای قدیم شعر فارسی متوجه بوده است[۱۷].
اقبال از نظر معانی و افکار که بیشتر ارزش شعری وی نیز از همین جهت است، شاعری است عمیق و مبتکر و از جهت سبک، قسمت زیادی از اشعارش تتبعی است در آثار قدیم شعر فارسی و قسمت دیگر آن از مبتکرات طبع اوست[۱۸].
در سراسر اشعار اقبال یک نکته را نباید از نظر دور داشت و آن این است که لفظ در شعر او همانقدر ارزش دارد که وسیلهای برای بیان مفاهیم و معانی وسیع و پرارزش شاعر باشد؛ به پیرایههای لفظی و صنایع شعری و تکلفاتی که معمولا شاعران و نویسندگان کممایه برای پوشیده داشتن سستی افکار و نقص معانی در آثار خویش بدان توسل میجویند، بیتفاوت است[۱۹].
اقبال در اشعار خود بسیار روشنبین و با مظاهر عالم حیات آشناست و با آنچه این عالم را بر مردم آن تیره و تنگ کند، به مبارزه برمیخیزد[۲۰].
رباعیات اقبال نمودار کاملی است از سوز درون شاعر که در ضمن آن از پریشانی احوال مردم هند و سایر ملل اسلامی مینالد و به فرنگ و آداب و عادات مردم آنجا که متأسفانه توجه مسلمانان جهان را به خود جلب کرده و ظاهر آن را مینگرد و به باطنش توجه نمیکند، سخت خردهگیری و انتقاد میکند. سراسر اشعار او، پر است از تشویق مردم به کار و حرکت و جنبش و اینکه باید ملل اسلامی با نهایت شهامت و استقامت گره کار خویش را به دست هنرمند خود بگشایند[۲۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص37
- ↑ ر.ک: همان، ص77
- ↑ ر.ک: همان، ص127
- ↑ ر.ک: همان، ص173
- ↑ ر.ک: همان، ص193
- ↑ ر.ک: همان، ص203
- ↑ ر.ک: همان، ص209
- ↑ ر.ک: همان، ص235
- ↑ ر.ک: همان، ص265
- ↑ ر.ک: همان، ص283
- ↑ ر.ک: همان، ص301
- ↑ ر.ک: همان، ص317
- ↑ ر.ک: همان، ص419
- ↑ ر.ک: همان، ص445
- ↑ ر.ک: همان، ص461
- ↑ ر.ک: خطیبی حسین، ص58
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص60
- ↑ ر.ک: همان، ص64
- ↑ ر.ک: همان، ص65
- ↑ ر.ک: همان، ص65-66
منابع مقاله