پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن

پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن تألیف ولی‌الله نقی‌پورفر می‌باشد. «تدبر» در لغت به معناى ژرف‌انديشى، درك عميق و غايت‌انديشى است.مشتقات اين واژه 4 بار در قرآن كريم به كار رفته است.-(مؤمنون68/، محمد24/، نساء82/ و ص29/).«پژوهشى پيرامون تدبر در قرآن» کتابى است كه نويسندۀ آن آقاى ولى اللّه نقى‌پورفر، در آن زمينه‌ها، كليدها، اصول، شيوه‌ها، مراحل و نمونه‌هاى تدبر در قرآن را بيان كرده است.

پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن
پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن
پدیدآوراننقی‌پورفر، ولی‌الله (نویسنده)
عنوان‌های دیگرپژوهشی پیرامون تدبر در قرآن کریم
ناشراسوه
مکان نشرتهران - ایران
سال نشر1381 ش
چاپ4
شابک964-6066-82-8
موضوعقرآن - تحقیق
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏65‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏ن‎‏7‎‏پ‎‏4
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

كتاب دربرگيرنده مقدمه‌اى مبسوط و چهار فصل مى‌باشد.

هريك از فصول چهارگانه خود مشتمل بر بخش‌هاى متعددى است.در مقدمه، مؤلف به بيان شأن و مقام قرآن كريم، ضرورت تعليم و تعلّم آن، معناى واژه تدبر در قرآن، شيوه‌هاى تدبّر در قرآن و بطور خلاصه اشاره‌اى كلّى به مباحث مطرح شده در كتاب پرداخته است.

فصل اول كتاب، زمينه‌هاى تدبر در قرآن را در پنج بخش مورد بررسى قرار مى‌دهد.

در بخش اول(معرفت و ايمان به شأن و مقام قرآن)ضرورت شناخت شأن و مقام قرآن، طبابت فكرى و روحى قرآن، عواقب انكار شأن قرآن، تفسير به رأى و جريان علم‌زدگى و غيره مورد توجه قرار گرفته است.در بخش دوم(درك و اعتراف به شأن خود در برابر قرآن)، اعتراف به مرض خود، برخورد ما با قرآن و رابطۀ قرآن و معصوم بررسى شده است.در بخش سوم و چهارم و پنجم جايگاه‌ها و زمانهاى مناسب و نامناسب تدبر در قرآن بيان شده است.

فصل دوم كتاب به بيان كليدهاى(شرايط) تدبر در قرآن پرداخته است.

اين فصل در دو بخش، كليدهاى عام تدبر در قرآن و كليدهاى خاص تدبر در قرآن را مورد بررسى قرار داده است.كليدهاى عام هم به كليدهاى قبل از تدبر و هنگام تدبر تقسيم شده است.كليدهاى خاص تدبر هم به كليدهاى علمى و كليدهاى روحى و عمل منقسم گشته است.

فصل سوم كه مشتمل بر دو بخش است، اصول اساسى تدبر در قرآن را مورد بررسى قرار مى‌دهد.

در بخش اول به بيان اصول حاكم بر محتواى قرآن و در بخش دوم به بيان اصول حاكم بر متدبّر قرآن پرداخته شده است.

آخرين فصل از كتاب به موضوع شيوه‌هاى تدبر در قرآن و مراحل آن اختصاص يافته است. اين فصل داراى مقدمه‌ايست كه طى آن مؤلف به بيان مفهوم تدبّر، فرق تدبر و تفسير، فرق قرائت، تلاوت و ترتيل و غيره پرداخته است.در بخش اول، شيوه‌هاى ترتيل و مراحل آن و در بخش دوم، شيوه استماع و انصات و در آخرين بخش نمونه‌هاى تدبر در قرآن مورد پژوهش واقع شده است.

ويژگى

يكى از ويژگى‌هاى اين اثر كه در بخش دوم از فصل سوم كتاب(اصول حاكم بر متدبر قرآن) مطرح شده، اصلى است كه نویسنده در آن به مبحث ترجمۀ قرآن كريم پرداخته است.ايشان با اشاره به اختلاف ديدگاه‌هايى كه دربارۀ روايى يا ناروايى ترجمۀ قرآن در بين عالمان صورت گرفته، نظريه برگزيده خويش و طرح عملى‌اى ارائه مى‌كنند كه قابل‌توجه است.ايشان اين طرح را طى نكاتى براى خوانندگان تشريح مى‌كند.از جمله اين نكات اينست كه عدم امكان ترجمۀ قرآن نمى‌تواند مستند ترجمۀ تفسيرى باشد چرا كه در اين نوع ترجمه، ذهنيت مترجم در القاء معانى بر متدبّر در قرآن تأثير مى‌گذارد و چه‌بسا كانالهاى اضافى و فرعى و گاه انحرافى در ذهن او پديد آورد.ازاين‌رو نياز به ترجمه‌اى دقيق، بى‌پيرايه و بليغ بيش‌ازپيش احساس مى‌شود.در نكته‌اى ديگر وى مراد از ترجمۀ دقيق و بليغ را ترجمه‌اى مى‌داند كه بتواند مقدار پيامى را كه يك فرد عرب‌زبان با سرمايۀ حق‌طلبى بدون دارا بودن ابزار فنى، مستقيما از قرآن دريافت مى‌كند، ديگر افراد بشر، كه به زبانهايى غير از زبان قرآن تكلّم مى‌كنند، نيز بتوانند دريافت كنند.نویسنده با توجه به حساسيت ترجمه و صعوبت بسيار آن، انجام را از عهده يك نفر خارج دانسته و همكارى گروهى كارشناس در اين زمينه را پيشنهاد مى‌كند.همچنين مؤلف پيشنهاد مى‌كند در امر ترجمۀ قرآن به جهت احتمالات لغوى، تركيبى و تفسيرى بايد احتمال قوى هماهنگ با سياق، به عنوان متن قرار گيرد و احتمالات قوى قابل قبول ديگر، به عنوان پاورقى ذكر گردد، همچنين بايد مشكل وجود آيات متشابه، منسوخ و غيره در ترجمه مرتفع گرد و در مورد آيات احكام و فروع دين، ضمن هدايت مخاطبين در پاورقى به آيات توضيح‌گر، بايد آنان را از جهت عمل به مدلول آيات فوق، به مراجع تقليدشان ارجاع داد.

نسخه‌شناسى

اين كتاب به قلم آقاى ولى اللّه نقى‌پورفر نگاشته شده و در قطع وزيرى با جلد گالينگور در 584 صفحه از سوى انتشارات اسوه(وابسته به سازمان اوقاف و امور خيريه) براى بار چهارم در سال 1381 به چاپ رسيده است.

منابع مقاله

  1. متن كتاب
  2. بهاءالدين خرمشاهى، دانشنامه قرآن كريم، ج 1، ص 504