پرسش از سوبژکتیویته سینوی و فارابی
پرسش از سوبژکتیویته سینوی و فارابی تألیف دکتر مسعود امید، این نوشتار بر آن است تا به گفتگو با تاریخ تفکر فلسفی در جهان اسلام در افق سوبژکتیویته بپردازد و تا حد امکان ظرفیتها و زمینههای سوبژکتیویته خاص آن را دریابد و در معرض دید محققان قرار دهد. این اثر مربوط به پرسش در باب سوبژکتیویته تفکر فلسفی جهان اسلام در حوزۀ مشایی است؛ یعنی تحقیق در سوبژکتیویته ابن سینا و فارابی.
پرسش از سوبژکتیویته سینوی و فارابی | |
---|---|
پدیدآوران | امید، مسعود (نویسنده) |
ناشر | شفیعی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
چاپ | اول |
شابک | 7ـ5ـ98964ـ622ـ9978 |
موضوع | ابن سینا، حسین بن عبدالله، ۳۷۰ - ۴۲۸ ق. -- دیدگاه درباره خود (فلسفه) weiVC no fles)yhposolihP -- annecivA(,فارابی، محمدبن محمد، ۲۶۰؟ - ۳۳۹ق. -- دیدگاه درباره خود (فلسفه) weiVC no fles)yhposolihP -- dammahuM nbi dammahuM , ibaraF(,خود (فلسفه) leSC)yhposolihP(,فلسفه اسلامی imalsIC yhposolihp |
کد کنگره | BBR ۵۵/خ۹الف۹ ۱۴۰۰ |
ساختار
کتاب در 5 فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
مسئلۀ خود یا من و ... و تعریف و تقویم آن، با وجود اینکه در افق فلسفه صورت گرفته است، اما گاهی حتی متصف به اوصافی مانند خودیونانی، خوداروپایی، خودشرقی و ... نیز شده است یا خواهد شد و شاید بتوان از خودِ پیشامدرن و خودِ مدرن و خودِ پسامدرن نیز سخن گفت. اما نکتۀ مهم و درسآموز آن است که به نظر میرسد که مسئلۀ خود یک مسئلۀ مهم فلسفی با بازتابهای فرهنگی و حتی جهانی است. به بیان دیگر میتوان انعکاس خودشناسی فلسفی را در حوزههای اخلاقی، سیاسی، دینی، اقتصادی، هنری، علمی و ... پیجویی کرد. تاریخچۀ جدید خودشناسی فلسفی با عنوان تاریخ سوبژکتیویته نامیده میشود. سوبژکتیویته ناظر به ویژگیهای سوژه یا یک خود است و به عنوان توصیف و تعریف و نظریهای در باب سوژه به شمار میآید.
تاریخ سوبژکتیویته و نیز برخی از تحقیقات دربارۀ آن، نشان از این دارد که اولا با دو رویه و سطح در بحث از سوبژکتیویته مواجهیم: سطح نخست طرح سوبژکتیویته در ذیل مسئلۀ معرفت و بهویژه رابطۀ ذهن و عین که متمرکز در مسئلۀ رابطۀ سوژه و ابژه (ذهن و عین) و مسئلۀ نسبت سوژه با عینیت است که مختص معرفتشناسی یا نظریۀ معرفت است و میتوان آن را با عنوان سوبژکتیویسم لحاظ کرد؛ اما سطح دوم مربوط به طرح سوبژکتیویته در ذیل مسئلۀ ماهیت سوژه و طرح عناصر و اوصاف کلی سوژه از قبیل خود، اول شخص، خودانگیختگی، خودآیینی و .... است که حتی با حوزههای گوناگونی مانند اخلاق و زیباییشناسی و دین و ... نیز ارتباط مییابد و بدانها قابل تعمیم است. در این حالت میتوان آن را با عنوان نظریۀ سوژه یا دیدگاهی در باب سوژه در نظر گرفت.
این نوشتار بر آن است تا به گفتگو با تاریخ تفکر فلسفی در جهان اسلام در افق سوبژکتیویته بپردازد و تا حد امکان ظرفیتها و زمینههای سوبژکتیویته خاص آن را دریابد و در معرض دید محققان قرار دهد. این اثر مربوط به پرسش در باب سوبژکتیویته تفکر فلسفی جهان اسلام در حوزۀ مشایی است؛ یعنی تحقیق در سوبژکتیویته ابن سینا و فارابی. معنای اصطلاحی از قبیل سوبژکتیویته سینوی و فارابی عبارت از توصیف سوژه یا ویژگیهای سوژه در نزد این دو فیلسوف است. سوژه کانون آگاهی و خودآگاهی و خودبنیادی است. در عین حال که در تفکر مشایی، آگاهی از ویژگی ایستایی و نیز از ابهامی با عنوان گسستگی برخوردار است، اما برخی از آثار مشایی از قبیل «فصول منتزعه» فارابی و «رسائل مستقل» ابن سینا، زمینهساز نوعی صیرورت و پیوستگی در آگاهیاند. بدین معنی که میتوان با خوانش آن آثار ویژه در پرتو مدلهای سوبژکتیویستی (مانند مدل دکارتی)، مراحلی را برای آگاهی مندرج در آنها نیز در نظر گرفت؛ مانند نقطۀ آغاز و مراحل میانی و پایانی و افزون بر این آن مراحل را پیوسته لحاظ کرد. مثلاً در منابع و مواردی، خودآگاهی و آگاهی موردنظر سینوی در روایات مربوط به نفس امری ایستاست، یعنی امری معطوف به خود و نه جز خود است؛ مثلاً در انسان معلق در فضا. اما از سوی دیگر در منابعی دیگر این خودآگاهی و آگاهی، پویاست؛ مثلا در حی بن یقظان یا سلامان و ابسال. به نظر میرسد که میتوان در مجموع با توجه به روایات نفس در نزد ابن سینا، به یک جمعبندی و روایتی از آگاهی پویا و پیوسته دست یافت.
سوژۀ فارابی سوژهای است که چهار زمینه تغذیه میکند؛ زمینههای ادراکی، روانی، اجتماعی و فلسفی. بنابراین یک سوژه چهاروجهی است: روانشناختی، معرفتشناختی، مدینهشناختی و متافیزیکی. اما آگاهی سوژه نمیتواند جز در مدینه و جامعه به اوج خود برسد و شکوفا گردد. سوژه از سرمایههای اولیه معرفتی برخوردار است که آماده شکوفاییاند اما چنین سوژهای نیازی مبرم به حضور در مدینه دارد. بزرگترین و مهمترین تفاوت سوژۀ فارابی و سینوی در همین شهرآگاهی یا مدینه است؛ گویی سوبژکتیویته سینوی در نسبت به سوبژکتیویته فارابی دچار نوعی غفلت اساسی و حتی نوعی عقبگرد به توصیف کامل از سوژه محسوب میشود.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات