۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آيتالله العظمى' به 'آيتالله ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
| خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type='authorTeachers'|[[فشارکی اصفهانی، محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]]، شريعت اصفهانى، سيد محمدباقر درچهاى، شيخ مرتضى ريزى | |data-type='authorTeachers'|[[فشارکی اصفهانی، محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]]، شريعت اصفهانى، سيد محمدباقر درچهاى، شيخ مرتضى ريزى | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
| خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == | ||
سيد عبدالباقى بيشترين نقش را در تعليم سيد حسن ايفا نمود و او را در مسير علم و تقوا هدايت كرد و به هنگام مرگ، در ضمن وصيتنامهاى سيد حسن را بر ادامه تحصيل علوم دينى تشويق و سفارش نمود. زمانى كه سيد عبدالباقى دار فانى را وداع گفت، مدرس چهارده ساله بود. وى در سال 1298ق، بهمنظور ادامه تحصيل علوم دينى، رهسپار اصفهان گرديد و به مدت 13 سال در حوزه علميه اين شهر محضر بيش از سى استاد را درك كرد. ابتدا به خواندن «جامع المقدمات» در علم صرف و نحو مشغول گشت و مقدمات ادبيات عرب و منطق و بيان را نزد اساتيدى چون ميرزا عبدالعلى هرندى آموخت. در محضر آخوند ملا محمد كاشى كتاب «شرح لمعه» در فقه و پس از آن «قوانين» و «فصول» را در علم اصول تحصيل نمود. يكى از اساتيدى كه دانش حكمت و عرفان و فلسفه را به مدرس آموخت، حكيم نامدار ميرزا [[قشقایی، جهانگیر|جهانگيرخان قشقايى]] | سيد عبدالباقى بيشترين نقش را در تعليم سيد حسن ايفا نمود و او را در مسير علم و تقوا هدايت كرد و به هنگام مرگ، در ضمن وصيتنامهاى سيد حسن را بر ادامه تحصيل علوم دينى تشويق و سفارش نمود. زمانى كه سيد عبدالباقى دار فانى را وداع گفت، مدرس چهارده ساله بود. وى در سال 1298ق، بهمنظور ادامه تحصيل علوم دينى، رهسپار اصفهان گرديد و به مدت 13 سال در حوزه علميه اين شهر محضر بيش از سى استاد را درك كرد. ابتدا به خواندن «جامع المقدمات» در علم صرف و نحو مشغول گشت و مقدمات ادبيات عرب و منطق و بيان را نزد اساتيدى چون ميرزا عبدالعلى هرندى آموخت. در محضر آخوند ملا محمد كاشى كتاب «شرح لمعه» در فقه و پس از آن «قوانين» و «فصول» را در علم اصول تحصيل نمود. يكى از اساتيدى كه دانش حكمت و عرفان و فلسفه را به مدرس آموخت، حكيم نامدار ميرزا [[قشقایی، جهانگیر|جهانگيرخان قشقايى]] است <ref>غلامرضا گلى زواره، ص563</ref>. | ||
مدرس در طول اين مدت در حضور آيات عظام سيد محمدباقر درچهاى و شيخ مرتضى ريزى و ديگر اساتيد در فقه و اصول، به درجه اجتهاد رسيد و در اصول آنچنان مهارتى يافت كه توانست تقريرات مرحوم ريزى را كه حاوى ده هزار سطر بود، بنگارد. شهيد مدرس چكيده زندگىنامه تحصيلى خود را در حوزه علميه اصفهان در مقدمه «شرح رسائل» كه به زبان عربى نگاشته، آورده است. | مدرس در طول اين مدت در حضور آيات عظام سيد محمدباقر درچهاى و شيخ مرتضى ريزى و ديگر اساتيد در فقه و اصول، به درجه اجتهاد رسيد و در اصول آنچنان مهارتى يافت كه توانست تقريرات مرحوم ريزى را كه حاوى ده هزار سطر بود، بنگارد. شهيد مدرس چكيده زندگىنامه تحصيلى خود را در حوزه علميه اصفهان در مقدمه «شرح رسائل» كه به زبان عربى نگاشته، آورده است. | ||
| خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
وى پس از اتمام تحصيلات در اصفهان، در شعبان 1311ق، وارد نجف اشرف شد و پس از زيارت بارگاه مقدس نخستين فروغ امامت و تشرف به حضور آيتالله ميرزاى شيرازى، در مدرسه منسوب به صدر سكونت اختيار نمود و با عارف نامدار حاج آقا شيخ حسينعلى [حسنعلى] اصفهانى همحجره گرديد <ref>غلامرضا گلى زواره، ص563</ref>. | وى پس از اتمام تحصيلات در اصفهان، در شعبان 1311ق، وارد نجف اشرف شد و پس از زيارت بارگاه مقدس نخستين فروغ امامت و تشرف به حضور آيتالله ميرزاى شيرازى، در مدرسه منسوب به صدر سكونت اختيار نمود و با عارف نامدار حاج آقا شيخ حسينعلى [حسنعلى] اصفهانى همحجره گرديد <ref>غلامرضا گلى زواره، ص563</ref>. | ||
مدرس در اين شهر از جلسه درس آيات عظام [[فشارکی اصفهانی، محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] | مدرس در اين شهر از جلسه درس آيات عظام [[فشارکی اصفهانی، محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] و شريعت اصفهانى بهره برد و با [[اصفهانی، ابوالحسن|سيد ابوالحسن اصفهانى]]، سيد محمدصادق طباطبائى و شيخ [[حائری یزدی، عبدالکریم|عبدالكريم حائرى]]، سيد هبةالدين شهرستانى و سيد مصطفى كاشانى ارتباط داشت و مباحثههاى دروس خارج را با آيتالله حاج سيد ابوالحسن و آيتالله حاج سيد على كازرونى انجام مىداد <ref>غلامرضا گلى زواره، ص564</ref>. | ||
مدرس به هنگام اقامت در نجف، روزهاى پنجشنبه و جمعه هر هفته به كار مىپرداخت و درآمد آن را در پنج روز ديگر صرف زندگى خود مىنمود. پس از هفت سال اقامت در نجف و تأييد مقام اجتهاد او از سوى علماى اين شهر، به سال 1318ق (در چهل سالگى) از راه ناصريه به اهواز و منطقه چهارمحال و بختيارى راهى اصفهان گرديد <ref>غلامرضا گلى زواره، ص564</ref>. | مدرس به هنگام اقامت در نجف، روزهاى پنجشنبه و جمعه هر هفته به كار مىپرداخت و درآمد آن را در پنج روز ديگر صرف زندگى خود مىنمود. پس از هفت سال اقامت در نجف و تأييد مقام اجتهاد او از سوى علماى اين شهر، به سال 1318ق (در چهل سالگى) از راه ناصريه به اهواز و منطقه چهارمحال و بختيارى راهى اصفهان گرديد <ref>غلامرضا گلى زواره، ص564</ref>. | ||
| خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
مدرس در اصفهان و در سنين جوانى، كتابى تحقيقى در فقه و اصول نگاشت كه مقام فقهى او را به ثبوت مىرساند. از آن شهيد، رسالهاى در فقه استدلالى بهجاى مانده كه اگر صاحبان فن و اهل نظر آن را بررسى كنند، تصديق مىنمايند كه در صورت تكميل، اين كتاب همتراز كتاب مكاسب [[شيخ انصارى]] است <ref>غلامرضا گلى زواره، ص565</ref>. | مدرس در اصفهان و در سنين جوانى، كتابى تحقيقى در فقه و اصول نگاشت كه مقام فقهى او را به ثبوت مىرساند. از آن شهيد، رسالهاى در فقه استدلالى بهجاى مانده كه اگر صاحبان فن و اهل نظر آن را بررسى كنند، تصديق مىنمايند كه در صورت تكميل، اين كتاب همتراز كتاب مكاسب [[شيخ انصارى]] است <ref>غلامرضا گلى زواره، ص565</ref>. | ||
مدرس اولين كسى بود كه تدريس «نهج البلاغة» را در حوزههاى علميه رسمى كرد و نخستين مجتهدى بود كه اين كتاب را جزو متون درسى طلاب قرار داد. شخصيتى چون حاج ميرزا آقا على [على آقا] شيرازى - استاد شهيد مطهرى - و آيتالله | مدرس اولين كسى بود كه تدريس «نهج البلاغة» را در حوزههاى علميه رسمى كرد و نخستين مجتهدى بود كه اين كتاب را جزو متون درسى طلاب قرار داد. شخصيتى چون حاج ميرزا آقا على [على آقا] شيرازى - استاد شهيد مطهرى - و آيتالله بروجردى «نهج البلاغة» را نزد شهيد مدرس آموختند. از كارهاى مهم و درخور توجه اين فقيه فرزانه، تدوين تفسيرى جامع براى قرآن بود كه علاوه بر جمعآورى تفاسير خطى و چاپى، عدهاى از دانشمندان را براى نيل بدين مقصود به همكارى دعوت نمود و در صورتى كه اين طرح تفصيلى جامع به اجرا درمىآمد، روشى بسيار عالى و سبكى تازه و عميق بود <ref>غلامرضا گلى زواره، ص566</ref>. | ||
مدرس مدتها فلسفه تدريس مىكرد و در عرفان مهارت داشت و در زندان خواف براى عدهاى از مأموران قلعهاى كه در آن بسرمىبرد، مثنوى را تفسير مىكرد. | مدرس مدتها فلسفه تدريس مىكرد و در عرفان مهارت داشت و در زندان خواف براى عدهاى از مأموران قلعهاى كه در آن بسرمىبرد، مثنوى را تفسير مىكرد. | ||
ویرایش