۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
|data-type='authorOtherNames'| ابونصر فارابی | |data-type='authorOtherNames'| ابونصر فارابی | ||
فارابی، ابونصر | فارابی، ابونصر | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type='authorbirthDate'| | |data-type='authorbirthDate'|257/259ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type='authorBirthPlace'| | |data-type='authorBirthPlace'|روستاى وسيج فاراب، خراسان بزرگ (ایران)، قزاقستان (امروزی) | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type='authorDeathDate'|339 هـ.ق | |data-type='authorDeathDate'|339 هـ.ق-دمشق، سوریه | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type='authorTeachers'| | |data-type='authorTeachers'|متى بن يونس، يوحنا بن حيلان | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
آنچه بهتر معلوم است، نهضت فرهنگى و فكرى است كه در آغاز قرن سوم هجرى و با ورود اسلام در فاراب رونق و گسترش يافته است و اين كه الجواهرى، لغتشناس معروف و مؤلف «الصحاح» يكى از معاصران برجسته او بوده است. وى فقه و حديث و تفسير قرآن را تحصيل كرد و زبان عربى و تركى و فارسى را فراگرفت. فارابى از مطالعات عقلى مانند رياضيات و فلسفه كه در عصر وى رايج بود، غافل نماند و هنگامى كه به اين مطالعات عقلى راغب شد، به آنچه در موطن خود آموخته بود، قناعت نكرد، بلكه خانه و كاشانه خويش را ترك گفت و در جستوجوى دانش بيشتر، راه ديار غربت در پيش گرفت. نمىدانيم چه وقت اين سفر را آغاز كرد؛ ولى گويا سن او از چهل گذشته بود. | آنچه بهتر معلوم است، نهضت فرهنگى و فكرى است كه در آغاز قرن سوم هجرى و با ورود اسلام در فاراب رونق و گسترش يافته است و اين كه الجواهرى، لغتشناس معروف و مؤلف «الصحاح» يكى از معاصران برجسته او بوده است. وى فقه و حديث و تفسير قرآن را تحصيل كرد و زبان عربى و تركى و فارسى را فراگرفت. فارابى از مطالعات عقلى مانند رياضيات و فلسفه كه در عصر وى رايج بود، غافل نماند و هنگامى كه به اين مطالعات عقلى راغب شد، به آنچه در موطن خود آموخته بود، قناعت نكرد، بلكه خانه و كاشانه خويش را ترك گفت و در جستوجوى دانش بيشتر، راه ديار غربت در پيش گرفت. نمىدانيم چه وقت اين سفر را آغاز كرد؛ ولى گويا سن او از چهل گذشته بود. | ||
=== اساتيد و شاگردان === | |||
وى از ماوراءالنهر به قصد تحصيل علوم به بغداد رفت و در حلقه درس متى بن يونس حضور يافت و چندى بعد از بغداد به حران رفت و از يوحنا بن حيلان، قسمتى از منطق را آموخت و باز به بغداد برگشت و علوم فلسفى را از آنجا فراگرفت. بر همه كتب [[ارسطو]] و منسوب به [[ارسطو]] دست يافت و بر مشكلات و نكات غامض آنها فائق آمد، ليكن اهميت او در كوششى است كه براى آشتى دادن دو روش مشايى و اشراقى در حكمت و با دين اسلام، به ويژه اصول مذهب شيعه، به خرج داده است. | وى از ماوراءالنهر به قصد تحصيل علوم به بغداد رفت و در حلقه درس متى بن يونس حضور يافت و چندى بعد از بغداد به حران رفت و از يوحنا بن حيلان، قسمتى از منطق را آموخت و باز به بغداد برگشت و علوم فلسفى را از آنجا فراگرفت. بر همه كتب [[ارسطو]] و منسوب به [[ارسطو]] دست يافت و بر مشكلات و نكات غامض آنها فائق آمد، ليكن اهميت او در كوششى است كه براى آشتى دادن دو روش مشايى و اشراقى در حكمت و با دين اسلام، به ويژه اصول مذهب شيعه، به خرج داده است. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۴: | ||
==انديشههاى فارابى== | ==انديشههاى فارابى== | ||
===فلسفه | ===فلسفه=== | ||
فارابى معتقد بود كه ميان فلسفه و دين فرق هست. به نظر او فلسفه وصول به حقيقت از راه نظر و برهان بوده و دين، وصول به حقيقت از راه تمثيل و رمز است. درست است كه كندى؛ نخستين فيلسوف عرب است كه راه را گشوده؛ ولى او نتوانست مكتبى فلسفى تأسيس كند و ميان مسايلى كه مورد بحث قرار داد، وحدتى ايجاد كند؛ اما فارابى، كه به قول [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابنخلكان]] «بزرگترين فلاسفه اسلام است علىالاطلاق» توانست مكتبى كامل تأسيس كند. او در عالم اسلام همان نقشى را داشت كه فلوطين در فلسفه غرب. ابنسينا او را استاد خود شمرد و ابنرشد و ديگر حكماى اسلام و عرب شاگرد او بودند و به حق او را بعد از [[ارسطو]]، كه ملقب به «معلم اول» بود، «معلم ثانى» لقب دادند. | فارابى معتقد بود كه ميان فلسفه و دين فرق هست. به نظر او فلسفه وصول به حقيقت از راه نظر و برهان بوده و دين، وصول به حقيقت از راه تمثيل و رمز است. درست است كه كندى؛ نخستين فيلسوف عرب است كه راه را گشوده؛ ولى او نتوانست مكتبى فلسفى تأسيس كند و ميان مسايلى كه مورد بحث قرار داد، وحدتى ايجاد كند؛ اما فارابى، كه به قول [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابنخلكان]] «بزرگترين فلاسفه اسلام است علىالاطلاق» توانست مكتبى كامل تأسيس كند. او در عالم اسلام همان نقشى را داشت كه فلوطين در فلسفه غرب. ابنسينا او را استاد خود شمرد و ابنرشد و ديگر حكماى اسلام و عرب شاگرد او بودند و به حق او را بعد از [[ارسطو]]، كه ملقب به «معلم اول» بود، «معلم ثانى» لقب دادند. | ||
===نبوت | ===نبوت=== | ||
نظريه فارابى درباره نبوت متأثر از انديشههاى يونانى بوده است. از اين نظريه غالباً به عنوان «سياست فارابى» سخن مىگويند. پيامبرشناسى فارابى شامل بعضى نكات اساسى است كه به نظر او با فلسفه نبوى تشيع، مشترك است. | نظريه فارابى درباره نبوت متأثر از انديشههاى يونانى بوده است. از اين نظريه غالباً به عنوان «سياست فارابى» سخن مىگويند. پيامبرشناسى فارابى شامل بعضى نكات اساسى است كه به نظر او با فلسفه نبوى تشيع، مشترك است. | ||
===سياست | ===سياست=== | ||
فارابى علاوه بر اينكه مؤسس فلسفه اسلامى است، اولين متفكرى است كه تفكر سياسى شيعى را در قالب طرحى اجتماعى- سياسى تدوين نموده است. او شناخت انواع افعال و سنن ارادى و ملكات، اخلاق و سجايا و طبيعت انسان را علم مدنى مىشمارد و به نظر او تشكيل مدينه، نخستين مرتبه كمال براى نوع انسان است. وى چهار نوع مدينه معرفى مىكند كه داراى ويژگىهاى مستقل از هم و در تضاد هميشگىاند: مدينه فاضله، جاهله، فاسقه و ضالّه. فارابى در كتاب «آراء اهل المدينة الفاضلة» متأثر از افلاطون به طرح «مدينه فاضله» در برابر وضع موجود در جامعه خويش پرداخته است. | فارابى علاوه بر اينكه مؤسس فلسفه اسلامى است، اولين متفكرى است كه تفكر سياسى شيعى را در قالب طرحى اجتماعى- سياسى تدوين نموده است. او شناخت انواع افعال و سنن ارادى و ملكات، اخلاق و سجايا و طبيعت انسان را علم مدنى مىشمارد و به نظر او تشكيل مدينه، نخستين مرتبه كمال براى نوع انسان است. وى چهار نوع مدينه معرفى مىكند كه داراى ويژگىهاى مستقل از هم و در تضاد هميشگىاند: مدينه فاضله، جاهله، فاسقه و ضالّه. فارابى در كتاب «آراء اهل المدينة الفاضلة» متأثر از افلاطون به طرح «مدينه فاضله» در برابر وضع موجود در جامعه خويش پرداخته است. | ||
در منابع جز اساتيد فوقالذكر به ديگر اساتيد فارابى اشاره نشده است؛ البته وى به آثار ابوالوفاى بوزجانى توجه داشته است و نيز شرحهايى بر آثار دانشمندان قديم يونان و روم از جمله بطليموس و اقليدس نگاشته است. | در منابع جز اساتيد فوقالذكر به ديگر اساتيد فارابى اشاره نشده است؛ البته وى به آثار ابوالوفاى بوزجانى توجه داشته است و نيز شرحهايى بر آثار دانشمندان قديم يونان و روم از جمله بطليموس و اقليدس نگاشته است. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۰: | ||
درباره شاگردان او نيز مطالب اندكى مىدانيم. از ميان شاگردان او، به نام فيلسوف مشهور نصرانى يحيى بن عدى اشاره شده است. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] نيز كه هم عصر فارابى بوده آثار وى را مورد مطالعه قرار داده و گاه آنان را راهگشاى مىيافته است. وى شرح المجسطى فارابى را خلاصه كرده است. | درباره شاگردان او نيز مطالب اندكى مىدانيم. از ميان شاگردان او، به نام فيلسوف مشهور نصرانى يحيى بن عدى اشاره شده است. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] نيز كه هم عصر فارابى بوده آثار وى را مورد مطالعه قرار داده و گاه آنان را راهگشاى مىيافته است. وى شرح المجسطى فارابى را خلاصه كرده است. | ||
==آثار و تأليفات | ==آثار و تأليفات== | ||
ویرایش