۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
||
| خط ۷: | خط ۷: | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر کتاب | |نام های دیگر کتاب | ||
|data-type='otherBookNames'|تفسیر | |data-type='otherBookNames'|تفسیر ابوالفتوح رازی | ||
روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، مشهور به: تفسیر شیخ ابوالفتوح رازی | روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، مشهور به: تفسیر شیخ ابوالفتوح رازی | ||
| خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
«تفسير | «تفسير ابوالفتوح رازى» تاليف ابوالفتوح رازى، از متكلمان اماميه در سده ششم هجرى، كهنترين و مشروحترين تفسير شيعى، به فارسى است. رازى اين تفسير را در سالهاى 510 تا 533ق يا اندكى پس از آن نوشته كه چون سال وفاتش، بنابر تحقيق مصححان كتاب، 554ق بوده نگارش اين اثر در ميانسالى او بوده است. | ||
==ساختار:== | ==ساختار:== | ||
| خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در متن كتاب به نام تفسير اشارهاى نشده است، اما بنابر اجماع دستنويسها و منابع هم روزگار مؤلف، از جمله فهرست منتجب الدين رازى (ص 45)كه شاگرد شيخ بوده، همه جا نام كتاب روض الجنان و روح الجنان آمده است. تنها در معالم العلماى ابن شهر آشوب (ص 141) «روح الجنان و روح الجنان» ثبت شده كه قطعاً كلمه «روح» در آغاز آن محرّف «روض» است، چرا كه خود ابن شهر آشوب در كتاب ديگرش، مناقب (ج 1، ص 12)، گفته است: «ابو الفتوح روايت روض الجنان و روح الجنان فى تفسير القرآن را به من اجازه داده است». | در متن كتاب به نام تفسير اشارهاى نشده است، اما بنابر اجماع دستنويسها و منابع هم روزگار مؤلف، از جمله فهرست منتجب الدين رازى (ص 45)كه شاگرد شيخ بوده، همه جا نام كتاب روض الجنان و روح الجنان آمده است. تنها در معالم العلماى ابن شهر آشوب (ص 141) «روح الجنان و روح الجنان» ثبت شده كه قطعاً كلمه «روح» در آغاز آن محرّف «روض» است، چرا كه خود ابن شهر آشوب در كتاب ديگرش، مناقب (ج 1، ص 12)، گفته است: «ابو الفتوح روايت روض الجنان و روح الجنان فى تفسير القرآن را به من اجازه داده است». | ||
شيوه تنظيم تفسير | شيوه تنظيم تفسير ابوالفتوح رازى اصولا كلامى-روايى است، اما از آنجا كه بر جنبههاى ادبى واژههاى قرآنى مانند مباحث لغوى و زبانى و استشهاد به اشعار عربى براى روشن شدن معانى كلمات و جنبههاى صرف و نحوى نيز تأكيد دارد، خصوصيت ادبى را هم مىتوان بر آن افزود. | ||
زبان تفسير، چه در بخشهاى ترجمه و چه در بخشهاى تفسيرى، استوار و ادبى و در عين حال ساده است و جز در بخشهاى اندكى از مقدمه و پارهاى مباحث ذوقى و عرفانى از شيوه نثر مرسل پيروى مىكند. ترجمه آيات در نسخههاى كهن يا نزديك به زمان مؤلف، اصيل و حاوى مفردات و تعبيرات كهن و لهجهاى است و از جهات متعدد زبانى با زيرنويس آيات در ترجمه تفسير طبرى قابل مقايسه است (ناصح، ص 303-311). اما اين ترجمهها در نسخههاى متأخر، بويژه از سدههاى نهم و دهم به بعد، دستخوش تغيير و تحريف شده و به نثر و زبان روزگار كاتبان نزديك گرديده است. جنبههاى ادبى و زبانى تفسير | زبان تفسير، چه در بخشهاى ترجمه و چه در بخشهاى تفسيرى، استوار و ادبى و در عين حال ساده است و جز در بخشهاى اندكى از مقدمه و پارهاى مباحث ذوقى و عرفانى از شيوه نثر مرسل پيروى مىكند. ترجمه آيات در نسخههاى كهن يا نزديك به زمان مؤلف، اصيل و حاوى مفردات و تعبيرات كهن و لهجهاى است و از جهات متعدد زبانى با زيرنويس آيات در ترجمه تفسير طبرى قابل مقايسه است (ناصح، ص 303-311). اما اين ترجمهها در نسخههاى متأخر، بويژه از سدههاى نهم و دهم به بعد، دستخوش تغيير و تحريف شده و به نثر و زبان روزگار كاتبان نزديك گرديده است. جنبههاى ادبى و زبانى تفسير ابوالفتوح از جهات متعدد سزاوار توجه است (حقوقى، ج 2، ص 100-125). برخى مختصات زبانى و گويشى كمنظير و مشخص كه احتمالاً متعلق به گويش قديم رى باشد، در كتاب ديده مىشود كه از نظر زبان شناسى اهميت دارد (ياحقى، 1363 ش، ص 9-25؛ساغروانيان، ص 82-90). | ||
تفسير روض الجنان نزديك به دويست سال تفسيرنويسى فارسى و نزديك به پانصد سال تفسيرنويسى عربى را پشت سر دارد، بنابراين طبيعى است كه از منابع تفسير پيش از خود سود برده باشد؛با اين حال، كوچكترين نشانهاى حاكى از استفادهى او از تفاسير فارسى پيش از خود از قبيل ترجمهى تفسير طبرى، تاج التراجم، سورآبادى، قرآن پاك، تفسير قرآن مجيد معروف به تفسير كيمبريج، در دست نيست. شايد او با وجود ميراث تفاسير عربى، خود را از رجوع به تفسيرهاى فارسى بىنياز مىديده است. | تفسير روض الجنان نزديك به دويست سال تفسيرنويسى فارسى و نزديك به پانصد سال تفسيرنويسى عربى را پشت سر دارد، بنابراين طبيعى است كه از منابع تفسير پيش از خود سود برده باشد؛با اين حال، كوچكترين نشانهاى حاكى از استفادهى او از تفاسير فارسى پيش از خود از قبيل ترجمهى تفسير طبرى، تاج التراجم، سورآبادى، قرآن پاك، تفسير قرآن مجيد معروف به تفسير كيمبريج، در دست نيست. شايد او با وجود ميراث تفاسير عربى، خود را از رجوع به تفسيرهاى فارسى بىنياز مىديده است. | ||
نشانههايى چون تصريح به نام و نقل آشكار مطالب، استفادهى | نشانههايى چون تصريح به نام و نقل آشكار مطالب، استفادهى ابوالفتوح رازى از اهمّ تفسيرهاى عربى پيشين اعم از شيعه و سنّى را اثبات مىكند. او در تفسير خود از بسيارى مفسران پيشين، از قبيل امام حسن عسكرى(ع)، ابوالقاسم كعبى، ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى، ابوعلى جبايى و پسرش ابوهاشم جبايى، ابوبكر اصمّ، ابوالحسن رُمّانى، زجّاج، حسين بن فضل بجلى، ابواسحاق ثعلبى، فتّال نيشابورى و بويژه محمد بن جرير طبرى، نام برده و از تفسيرهاى آنان و بهطور خاص از تفسير طبرى استفاده كرده است (ياحقى، 1369ش، ص 327-332). | ||
ابو الفتوح هنگام بحث فقهى و كلامى در آيات، اقوال مفسران اهل سنّت را تقريباً با بىطرفى كامل ذكر كرده و نظر خود را بر مبناى فقه و كلام شيعه، تحت عنوان «مذهب ما»، بيان داشته است. تفسير | ابو الفتوح هنگام بحث فقهى و كلامى در آيات، اقوال مفسران اهل سنّت را تقريباً با بىطرفى كامل ذكر كرده و نظر خود را بر مبناى فقه و كلام شيعه، تحت عنوان «مذهب ما»، بيان داشته است. تفسير ابوالفتوح در ميان امّهات تفاسير شيعى پيشين، حتى در مباحث لغوى و معانى واژههاى قرآنى و استشهاد به اشعار عربى، با التبيان فى تفسير القرآن [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] و مجمع البيان فى تفسير القرآن طبرسى قابل مقايسه است و از اين نظر ظاهراً بر دو تفسير ديگر رجحان دارد (خزاعى، ص 205-216). ابوالفتوح ظاهراً از التبيان به طور مستقيم استفاده كرده اما به سبب قرب زمان تأليف از وجود مجمع البيان بىخبر بوده است و مشابهت اين دو مىتواند از اشتراك منابع و نزديكى مشرب فقهى و كلامى دو مؤلف ناشى شده باشد. | ||
استفاده وسيع | استفاده وسيع ابوالفتوح از منابع فقهى و كلامى فرق مختلف و مباحث تاريخى و قصص و حتى اسرائيليات، اهميت آن را از اين جهات نيز در ميان آثار همگن سزاوار تحقيق كرده است (براى نمونه عسكر حقوقى، تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازى، 1346 ش، 3 ج). | ||
تفسير | تفسير ابوالفتوح رازى بر تفسيرهاى عربى و فارسى بعد از خود اثر نهاده است. قاضى نور اللّه شوشترى (ج 1، ص 490) ضمن ستايش از اين تفسير، اظهار نظر كرده كه فخر الدين رازى اساس تفسير كبير خود را از اين كتاب گرفته و براى دفع انتحال، بعضى از تشكيكات خود را بر آن افزوده است. از ميان تفسيرهاى فارسى كه از ابوالفتوح متأثر بوده و به وضوح و گاه به عين عبارت از آن نقل قول كردهاند، مىتوان به دو تفسير پر آوازه شيعه، جلاء الاذهان و جلاء الاحزان معروف به تفسير گازر تأليف ابوالمحاسن حسين بن حسن جرجانى و منهج الصادقين ملا فتح اللّه كاشانى اشاره كرد. متن اين دو كتاب، بهويژه تفسير گازر، با روض الجنان اغلب يكسان و سزاوار سنجشهاى دقيق است (جرجانى، ج 1، مقدمه حسينى ارموى، ص ى-يا، لز-لح). | ||
تفسير | تفسير ابوالفتوح تقريباً از زمان حيات مؤلف مورد توجه بوده و مرتب استنساخ و رونويسى شده است. تاكنون 53 نسخه ناقص و كامل از اين تفسير در كتابخانههاى ايران و ديگر كشورها شناسايى شده (ابو الفتوح رازى، ج 1، مقدمه ياحقى و ناصح، ص هفتاد و شش-هشتاد و يك) كه كهنترين آنها دستنويس شماره 1336ش آستان قدس رضوى مورخ ربيع الاول 556 است كه تنها مجلدات 16 و 17 تفسير را شامل مىشود. نسخهاى از اين كتاب متعلق به كتابخانه شخصى جلال الدين [[محدث، جلالالدین|محدث ارموى]]، مورخ دوم صفر 579، صريحاً نشان مىدهد كه از روى نسخهاى به تاريخ 533 كتابت شده است (براى آگاهى بيشتر بينش، ص 44-51؛ياحقى، 1362 ش، ص 160-188). از ميان 53 دستنويس شناخته شدهى اين اثر، تنها چهار نسخه است كه دو دورهى كامل تفسير (هر دوره در دو نسخه) را تشكيل مىدهد و مابقى تنها بخشى از اين تفسير است. تفسير روض الجنان بر اساس تقسيمبندى خود مؤلف و تصريح برخى از هم روزگاران او مانند منتجب الدين رازى (همانجا) و عبد الجليل قزوينى (ص 212) و اتفاق همهى دستنويسها بيست جلد بوده كه فراهمآورندگان سه چاپ اول كتاب تقسيمبندى را مراعات نكردهاند. | ||
==وضعيت كتاب:== | ==وضعيت كتاب:== | ||
تفسير | تفسير ابوالفتوح را نخستين بار تنى چند از فضلا، از جمله ملك الشعرا صبورى، در 1307 و 1309 در پنج مجلد آمادهى چاپ كردند كه دو مجلد آن در 1323ش به فرمان مظفر الدين شاه و سه جلد باقى مانده در 1313-1315ش به دستور على اصغر حكمت، وزير معارف وقت، به چاپ رسيد (همين چاپ، كه در پايان مجلد پنجم حاوى مؤخرهاى به قلم محمد قزوينى دربارهى مؤلف و تفسير اوست، در 1404 در قم به صورت افست منتشر شده است). چاپ ديگرى از اين كتاب در ده جلد در 1320ش با تصحيح و حواشى مهدى الهى قمشهاى منتشر شد. چاپ سوم اين كتاب در 1382ش با تصحيح و حواشى ميرزا ابوالحسن [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانى]] در سيزده مجلد با نام روح الجنان و روح الجنان سامان يافت كه بارها به طريق افست تجديد طبع شده است. آخرين چاپ آن در بيست جلد با تصحيح و مقابله با 38 نسخهى كهن و ذكر نسخه بدلها و با مقدمهاى مبسوط به كوشش و تصحيح محمد جعفر ياحقى و محمد مهدى ناصح در سالهاى 1365 تا 1376ش، از سوى بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى منتشر شده است. | ||
==منابع مقاله:== | ==منابع مقاله:== | ||
| خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
2. همو، مناقب آل ابى طالب، چاپ هاشم رسولى محلاتى، قم[بىتا. ] | 2. همو، مناقب آل ابى طالب، چاپ هاشم رسولى محلاتى، قم[بىتا. ] | ||
3. | 3. ابوالفتوح رازى، روض الجنان و روح الجنان فى تفسير القرآن، چاپ محمد جعفر ياحقى و محمد مهدى ناصح، مشهد 1365-1376ش | ||
4. تقى بينش، نفائس كتابخانه آستان قدس رضوى: دو تكه از تفسير | 4. تقى بينش، نفائس كتابخانه آستان قدس رضوى: دو تكه از تفسير ابوالفتوح رازى | ||
5. نامه آستان قدس، ش 5، ارديبهشت 1340 | 5. نامه آستان قدس، ش 5، ارديبهشت 1340 | ||
| خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
6. حسين بن حسن جرجانى، تفسير گازر، چاپ جلال الدين حسينى ارموى، تهران 1337- 1341ش | 6. حسين بن حسن جرجانى، تفسير گازر، چاپ جلال الدين حسينى ارموى، تهران 1337- 1341ش | ||
7. عسكر حقوقى، ارزش ادبى تفسير | 7. عسكر حقوقى، ارزش ادبى تفسير ابوالفتوح، در مجموعه خطابههاى نخستين كنگره تحقيقات ايرانى، به كوشش غلامرضا ستوده، تهران 1353ش | ||
8. محمد حسن خزاعى، دقّت | 8. محمد حسن خزاعى، دقّت ابوالفتوح رازى در معانى واژهها و مقايسه آنها با [[التبيان في تفسير القرآن|تبيان [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]]] و [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان طبرسى]](ره)، مشكوة، ش 48 پاييز 1374 | ||
9.جليل ساغروانيان، دستور باش: تفسير ساختى ويژه در روض الجنان و روح الجنان»، مشكوة، ش 27 تابستان 1369 | 9.جليل ساغروانيان، دستور باش: تفسير ساختى ويژه در روض الجنان و روح الجنان»، مشكوة، ش 27 تابستان 1369 | ||
| خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
12.على بن عبيد اللّه منتجب الدين رازى، فهرست اسماء علماء الشيعة و مصنفيهم، چاپ عبد العزيز طباطبائى، بيروت 1986/1406 | 12.على بن عبيد اللّه منتجب الدين رازى، فهرست اسماء علماء الشيعة و مصنفيهم، چاپ عبد العزيز طباطبائى، بيروت 1986/1406 | ||
13.محمد مهدى ناصح، ترجمه آيات تفسير طبرى و | 13.محمد مهدى ناصح، ترجمه آيات تفسير طبرى و ابوالفتوح رازى، در يادنامه طبرى، ويرايش محمد قاسم زاده، تهران 1369ش | ||
14.محمد جعفر ياحقى، اصلى در تصحيح انتقادى تفسير | 14.محمد جعفر ياحقى، اصلى در تصحيح انتقادى تفسير ابوالفتوح رازى، مشكوة، ش 6 زمستان 1363 | ||
15.همو، دستنويسى نفيس از تفسير | 15.همو، دستنويسى نفيس از تفسير ابوالفتوح رازى، مشكوة، ش 6، زمستان 1363)16.همو، دستنويسى نفيس از تفسير ابوالفتوح رازى، مشكوة، ش 3، تابستان 1362 | ||
17.همو، طبرى و | 17.همو، طبرى و ابوالفتوح، در يادنامه طبرى، ويرايش محمد قاسمزاده، تهران 1369ش | ||
ویرایش