لطائف الاعلام في اشارات أهل الإلهام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله'
جز (جایگزینی متن - 'الذريعة' به 'الذريعة ')
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله')
خط ۶۸: خط ۶۸:
#نويسنده در برخى موارد به توضيح چند اصطلاح مختصر در يك باب اكتفا مى‌نمايد؛ براى نمونه در باب الضاد، تنها به دو اصطلاح «الضنائن» و «الضياء» بسنده مى‌كند. و در باب الدال فقط به سه اصطلاح اشاره مى‌نمايد، درحالى‌كه مصطلحات فراوانى از صوفيه در اين ابواب موجود است.
#نويسنده در برخى موارد به توضيح چند اصطلاح مختصر در يك باب اكتفا مى‌نمايد؛ براى نمونه در باب الضاد، تنها به دو اصطلاح «الضنائن» و «الضياء» بسنده مى‌كند. و در باب الدال فقط به سه اصطلاح اشاره مى‌نمايد، درحالى‌كه مصطلحات فراوانى از صوفيه در اين ابواب موجود است.
#نويسنده در توضيح اصطلاحات، كلمات و جملاتى كه قبلاً مطرح شده، با عباراتى نظير«كما عرفت ذلك» به ماقبل ارجاع مى‌دهد و مصحّح نيز نشانى صفحه آن را ذكر مى‌نمايد و نيز اگر يك اصطلاح را بيان نكرده، امّا براى شرح اصطلاحى ديگر بدان نيازمند است، با عباراتى چون: «التي ستعرفها في باب كذا» و «سيأتي في باب كذا»، به مابعد ارجاع مى‌دهد، كه اين امر نشانگر اشراف كامل نويسنده بر كل اثر و نيز نظام‌مند بودن آن است.
#نويسنده در توضيح اصطلاحات، كلمات و جملاتى كه قبلاً مطرح شده، با عباراتى نظير«كما عرفت ذلك» به ماقبل ارجاع مى‌دهد و مصحّح نيز نشانى صفحه آن را ذكر مى‌نمايد و نيز اگر يك اصطلاح را بيان نكرده، امّا براى شرح اصطلاحى ديگر بدان نيازمند است، با عباراتى چون: «التي ستعرفها في باب كذا» و «سيأتي في باب كذا»، به مابعد ارجاع مى‌دهد، كه اين امر نشانگر اشراف كامل نويسنده بر كل اثر و نيز نظام‌مند بودن آن است.
#در اين اثر در بسيارى از موارد به كتب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] به‌ويژه فصوص الحكم و فتوحات استناد مى‌كند و نيز به‌طور فراوان از [[منازل السائرين]]  [[انصاری، عبد الله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]]  سخن مى‌گويد و او را به‌عنوان شيخ الشيوخ مى‌ستايد. همچنين اشعار ابن فارض و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] به‌صورت چشمگيرى مشاهده مى‌گردد.
#در اين اثر در بسيارى از موارد به كتب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] به‌ويژه فصوص الحكم و فتوحات استناد مى‌كند و نيز به‌طور فراوان از [[منازل السائرين]]  [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]]  سخن مى‌گويد و او را به‌عنوان شيخ الشيوخ مى‌ستايد. همچنين اشعار ابن فارض و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] به‌صورت چشمگيرى مشاهده مى‌گردد.
#در برخى موارد، نويسنده قبل از تعريف اصطلاح به توضيح لغوى آن مى‌پردازد؛ به‌عنوان مثال در اصطلاح 66، «اسم» را به «معرّف ذات شيء» تعريف نموده و اصل و ريشه آن را از «سمّو» معرفى مى‌كند. مؤلف از نظر نحوى نيز به توضيح كلمه مربوط همّت مى‌گمارد و «اسم» را از ديدگاه اهل لغت امرى در مقابل فعل و حرف مى‌داند. همچنين گاهى يك اصطلاح را از چشم‌اندازهاى مختلف فلسفى، كلامى و عرفانى مطرح مى‌كند؛ براى نمونه در اصطلاح 741 حقيقتى را كه اغمض المسائل است، به اصطلاح حكما، ماهيت و در لسان متكلّم، شيء ثابت و معدوم ممكن و در زبان رايج عرفا، عين ثابت مى‌داند.
#در برخى موارد، نويسنده قبل از تعريف اصطلاح به توضيح لغوى آن مى‌پردازد؛ به‌عنوان مثال در اصطلاح 66، «اسم» را به «معرّف ذات شيء» تعريف نموده و اصل و ريشه آن را از «سمّو» معرفى مى‌كند. مؤلف از نظر نحوى نيز به توضيح كلمه مربوط همّت مى‌گمارد و «اسم» را از ديدگاه اهل لغت امرى در مقابل فعل و حرف مى‌داند. همچنين گاهى يك اصطلاح را از چشم‌اندازهاى مختلف فلسفى، كلامى و عرفانى مطرح مى‌كند؛ براى نمونه در اصطلاح 741 حقيقتى را كه اغمض المسائل است، به اصطلاح حكما، ماهيت و در لسان متكلّم، شيء ثابت و معدوم ممكن و در زبان رايج عرفا، عين ثابت مى‌داند.
#در برخى مواقع سرّ تسميه اصطلاحات را ذكر مى‌فرمايد؛ مثلاً در اصطلاح 367 (السرّ المصون) مى‌گويد: مراد از آن غيب هويت ذات است كه به علم ما درنمى‌آيد؛ بنابراين ذات الهى، سرّى است كه از ادراك و احاطه ما مصون است. گاهى اصطلاح واحد را از ديدگاه عرفا متعدد بيان كرده و آنگاه نظر خويش را با واژه «و اعلم» مطرح مى‌كند؛ به‌طور مثال در اصطلاح 6811 (قبض)، پنج قول از اهل الله را طرح نموده و سپس رأى خويش را بيان مى‌كند.
#در برخى مواقع سرّ تسميه اصطلاحات را ذكر مى‌فرمايد؛ مثلاً در اصطلاح 367 (السرّ المصون) مى‌گويد: مراد از آن غيب هويت ذات است كه به علم ما درنمى‌آيد؛ بنابراين ذات الهى، سرّى است كه از ادراك و احاطه ما مصون است. گاهى اصطلاح واحد را از ديدگاه عرفا متعدد بيان كرده و آنگاه نظر خويش را با واژه «و اعلم» مطرح مى‌كند؛ به‌طور مثال در اصطلاح 6811 (قبض)، پنج قول از اهل الله را طرح نموده و سپس رأى خويش را بيان مى‌كند.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش