نظام معرفت‌شناسی صدرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR119757J1.jpg | عنوان = نظام معرفت شناسی صدرایی | عنوان‌های دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = خسروپناه، عبدالحسین (نويسنده) پناهی آزاد، حسن (نویسنده) پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. پژوهشکده‌ حکمت‌ و دین‌پژوه...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:


==هدف و روش==
==هدف و روش==
*نویسندگان تأکید کرده‌اند که: [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم| صدرالمتألهین شیرازی]] نظام معرفت‌شناسى خود را با تكیه بر اندوخته‌هاى حكمت اسلامى پیش از خود و با ارائۀ نظریات بدیع و گاه با نقدهاى مفصل بر دیدگاه‌هاى پیشینیان شكل داد. ایشان اثرى ویژه و مستقل را به این موضوع اختصاص نداد، اما مبانى معرفت‌شناختى خود را آنچنان در آثار گوناگون خود و در مسیر اثبات نظرات مختلف حِكمى، عرفانى و دینى به كار برد كه از انسجام ساختار و نظم سازمان معرفت‌شناسى وى حکایت دارد. این معنا با نظرى كوتاه بر نظریات نو و گاه نقدهاى مبسوط و مبنایى او بر دیگران روشن‌تر مى‌گردد. <ref> مقدمه نویسندگان، ص20. </ref>
*نویسندگان تأکید کرده‌اند که: [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین شیرازی]] نظام معرفت‌شناسى خود را با تكیه بر اندوخته‌هاى حكمت اسلامى پیش از خود و با ارائۀ نظریات بدیع و گاه با نقدهاى مفصل بر دیدگاه‌هاى پیشینیان شكل داد. ایشان اثرى ویژه و مستقل را به این موضوع اختصاص نداد، اما مبانى معرفت‌شناختى خود را آنچنان در آثار گوناگون خود و در مسیر اثبات نظرات مختلف حِكمى، عرفانى و دینى به كار برد كه از انسجام ساختار و نظم سازمان معرفت‌شناسى وى حکایت دارد. این معنا با نظرى كوتاه بر نظریات نو و گاه نقدهاى مبسوط و مبنایى او بر دیگران روشن‌تر مى‌گردد. <ref> مقدمه نویسندگان، ص20. </ref>


==ساختار و محتوا==
==ساختار و محتوا==
خط ۳۷: خط ۳۷:


==نمونه مباحث==
==نمونه مباحث==
*همۀ نتايجى كه  [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم| صدرا]] پس از بررسى مسايل به دست مى‌آورد پيرو اصول مشخص و تعيين شده از سوى او است. به عنوان نمونه نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم| صدرا]] در سخن از اقسام، هويت و ماهيت معرفت كاملا تحت تأثير عقيدۀ مبرهن وى داير بر «هم‌سنخى معرفت با وجود» است. اين مطلب در بررسى چيستى و هويت اركان معرفت به صورت ويژه‌اى بروز مى‌كند و گويى بدون در نظر داشتن اين مبنا كه «معرفت از سنخ وجود است.»، تحليل معرفت در دستگاه حكمت صدرايى ناتمام خواهد ماند. اين امر علاوه بر حوزۀ هستى‌شناسى معرفت، در حوزۀ معرفت‌شناسى نيز تأثير مهمى دارد. <ref> متن کتاب، ص189. </ref>
*همۀ نتايجى كه  [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرا]] پس از بررسى مسايل به دست مى‌آورد پيرو اصول مشخص و تعيين شده از سوى او است. به عنوان نمونه نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرا]] در سخن از اقسام، هويت و ماهيت معرفت كاملا تحت تأثير عقيدۀ مبرهن وى داير بر «هم‌سنخى معرفت با وجود» است. اين مطلب در بررسى چيستى و هويت اركان معرفت به صورت ويژه‌اى بروز مى‌كند و گويى بدون در نظر داشتن اين مبنا كه «معرفت از سنخ وجود است.»، تحليل معرفت در دستگاه حكمت صدرايى ناتمام خواهد ماند. اين امر علاوه بر حوزۀ هستى‌شناسى معرفت، در حوزۀ معرفت‌شناسى نيز تأثير مهمى دارد. <ref> متن کتاب، ص189. </ref>
* غرور علمى؛ این، مرضى است كه جوامع علمى انسانى را از رسیدن به حقایق بازداشته و از رشد انسان‌ها جلوگیرى می‌كند. این امر در جهان غرب به‌ویژه پس از عصر انقلاب صنعتى بیشتر خودنمایى می‌كند. فلسفه‌هاى الحادى نظیر ماركسیسم به قدرى در برخى جوامع غربى گسترش و عمق یافته كه طرفداران آن با سرسختى از آن دفاع می‌كنند و با رسوخ دادن آن در اعتقادات خود همۀ هستى را درون دایره ماده و طبیعت می‌شمارند؛ این افراد در اثر ادعاهاى فلسفه‌هاى مادى، دین را به باد استهزاء گرفته‌اند، در حالى كه خود باعث گمراهى بسیارى از مردم جهان شده‌اند. البته این ماجرا به فلسفه ماركس و انگلس خاتمه نمی‌یابد كه برخى از آنان كه در علوم تجربى غرق شده و به افق بالاتر نظر ندارند، دچار این حالت بوده و می‌كوشند همه چیز را در آزمایشگاه بیابند و آنچه را با حس و تجربه نیافتند از رتبۀ هستى ساقط كنند. <ref> همان، ص377. </ref>
* غرور علمى؛ این، مرضى است كه جوامع علمى انسانى را از رسیدن به حقایق بازداشته و از رشد انسان‌ها جلوگیرى می‌كند. این امر در جهان غرب به‌ویژه پس از عصر انقلاب صنعتى بیشتر خودنمایى می‌كند. فلسفه‌هاى الحادى نظیر ماركسیسم به قدرى در برخى جوامع غربى گسترش و عمق یافته كه طرفداران آن با سرسختى از آن دفاع می‌كنند و با رسوخ دادن آن در اعتقادات خود همۀ هستى را درون دایره ماده و طبیعت می‌شمارند؛ این افراد در اثر ادعاهاى فلسفه‌هاى مادى، دین را به باد استهزاء گرفته‌اند، در حالى كه خود باعث گمراهى بسیارى از مردم جهان شده‌اند. البته این ماجرا به فلسفه ماركس و انگلس خاتمه نمی‌یابد كه برخى از آنان كه در علوم تجربى غرق شده و به افق بالاتر نظر ندارند، دچار این حالت بوده و می‌كوشند همه چیز را در آزمایشگاه بیابند و آنچه را با حس و تجربه نیافتند از رتبۀ هستى ساقط كنند. <ref> همان، ص377. </ref>
==پانویس==
==پانویس==