۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبدالرزاق كاشانى' به 'عبدالرزاق كاشانى ') |
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
ملاّ [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]] به دليل تجربه زيادى كه در متون عرفانى داشت و با اصطلاحات و اشارات آنها بهخوبى آشنا بود، پس از اتمام شرح كتاب «[[منازل السائرين]] | ملاّ [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]] به دليل تجربه زيادى كه در متون عرفانى داشت و با اصطلاحات و اشارات آنها بهخوبى آشنا بود، پس از اتمام شرح كتاب «[[منازل السائرين]] » و شرح «فصوص الحكم» [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و تأويلات قرآن كريم، به درخواست عالمان علوم رسمى كه آشنايى چندانى با اين اصطلاحات نداشتند، اقدام به شرح اصطلاحاتى نمود كه در كتب مذكور بيان نشده بود و اين اثر همان اصطلاحات صوفيه كاشانى است. اين عارف بزرگ، فرهنگ اصطلاحات ديگرى را تدوين نمود كه به نظر خودش مشتمل بر اسرار علوم لدنى و معارف ربّانى و مسائل غامض است كه تنها كمّل و مقربين، آن هم به توفيق الهى، قادر به فهم آن خواهند بود. وى در «لطائف الإعلام في إشارات أهل الإلهام» كه در «كشف الظنون» با نام أهل الإفهام ضبط شده، در يك حوزهى گسترده به شرح و تفصيل اصطلاحات كتب عرفانى خويش و ديگر عرفا مىپردازد؛ بهطورى كه صاحب «الذريعة»، اصطلاحات صوفيه كاشانى را مختصرى از «لطائف الإعلام» مىداند، امّا لطائف با همه گستردگىاش، تنها به شرح واژههاى كليدى و مهم مىپردازد <ref>ر.ك: صلواتى، فضلالله، ص49</ref>. | ||
كتاب لطائف الإعلام، بهوضوح حكايت از تعبير، تبويب و تنظيم در تأليف دارد و نيز از گستردگى علمى مؤلف و وقوف كامل او در تبيين اصطلاحات عرفانى خبر مىدهد. وى در اين كتاب از اعتقاد محكم خويش به شريعت سخن مىگويد، برخلاف برخى از عارفان كه با داشتن حقيقت، اعتنايى به شريعت نمىكنند. وى حتّى علم شريعت را قشرى براى علم طريقت و عهدهدار صيانت از علم طريقت مىداند و طريق صاحب طريقتى را كه حق شريعت را ادا نكرده باشد، هوسآلود و مشحون از وسوسه مىداند <ref>ر.ك: همان، ص50-49</ref>. | كتاب لطائف الإعلام، بهوضوح حكايت از تعبير، تبويب و تنظيم در تأليف دارد و نيز از گستردگى علمى مؤلف و وقوف كامل او در تبيين اصطلاحات عرفانى خبر مىدهد. وى در اين كتاب از اعتقاد محكم خويش به شريعت سخن مىگويد، برخلاف برخى از عارفان كه با داشتن حقيقت، اعتنايى به شريعت نمىكنند. وى حتّى علم شريعت را قشرى براى علم طريقت و عهدهدار صيانت از علم طريقت مىداند و طريق صاحب طريقتى را كه حق شريعت را ادا نكرده باشد، هوسآلود و مشحون از وسوسه مىداند <ref>ر.ك: همان، ص50-49</ref>. |
ویرایش