۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURبدن در ذهنJ1.jpg | عنوان =بدن در ذهن: مبنای جسمانی معنا، تخیل و استدلال | عنوانهای دیگر =The Body in the Mind: The Bodily Basis of Meaning, Imagination, and Reason |پدیدآورندگان | پدیدآوران = جانسون، مارک (نویسنده) میرزابیگی، جهانشاه (مترجم) |زبان...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''بدن در ذهن: مبنای جسمانی معنا، تخیل و استدلال''' تألیف مارک | '''بدن در ذهن: مبنای جسمانی معنا، تخیل و استدلال''' تألیف [[جانسون، مارک|مارک جانسون]]؛ ترجمه [[میرزابیگی، جهانشاه|جهانشاه میرزابیگی]]. این کتاب به بررسی نقش محوری بدن در شکلگیری معنا، تخیل و استدلال میپردازد و با نقد دوگانی دکارتی، استدلال میکند که فهم انسان ریشه در تجربیات جسمانی دارد. نویسنده با معرفی مفاهیمی مانند طرحوارههای تصویری و نگاشتهای استعاری، نشان میدهد که چگونه ساختارهای پیشمفهومی بدن، اساس معنا و عقلانیت را تشکیل میدهند. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
کتاب «بدن در ذهن» اثر مارک جانسون به چالش کشیدن سنت دوگانی دکارتی میپردازد که ذهن و بدن را به عنوان دو جوهر کاملاً مجزا در نظر میگیرد. جانسون در فصل اول با عنوان «ضرورت یک توصیف غنیتر برای معنی و استدلال»، نارساییهای رویکرد عینگرایانه به معنا و عقلانیت را بررسی میکند و لزوم توجه به نقش تخیل و تجربه جسمانی را مطرح میسازد. | کتاب «بدن در ذهن» اثر [[جانسون، مارک|مارک جانسون]] به چالش کشیدن سنت دوگانی دکارتی میپردازد که ذهن و بدن را به عنوان دو جوهر کاملاً مجزا در نظر میگیرد. جانسون در فصل اول با عنوان «ضرورت یک توصیف غنیتر برای معنی و استدلال»، نارساییهای رویکرد عینگرایانه به معنا و عقلانیت را بررسی میکند و لزوم توجه به نقش تخیل و تجربه جسمانی را مطرح میسازد. | ||
در فصل دوم با عنوان «پیدایی معنی از طریق ساختار طرحوارهای»، نویسنده مفهوم طرحوارههای تصویری را معرفی میکند که ساختارهای پیشمفهومی حاصل از تجربه جسمانی ما با جهان هستند. این طرحوارهها مانند «درون-بیرون»، «مسیر»، «تعادل» و «نیرو» اساس درک ما از جهان را تشکیل میدهند. | در فصل دوم با عنوان «پیدایی معنی از طریق ساختار طرحوارهای»، نویسنده مفهوم طرحوارههای تصویری را معرفی میکند که ساختارهای پیشمفهومی حاصل از تجربه جسمانی ما با جهان هستند. این طرحوارهها مانند «درون-بیرون»، «مسیر»، «تعادل» و «نیرو» اساس درک ما از جهان را تشکیل میدهند. | ||