۱۱۳٬۰۴۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
علم بلاغت در تاریخ مسلمانان چه مسیری را طی کرده است؟ فرازوفرود این جریان در چه زمینه و زمانهای رخ داده است؟ در کدام بخش از تاریخ بلاغت، شاهد بروز خلاقیت در میان ناقدان و بلاغیان خود بودهایم؟ نسبت میان علوم دیگری چون کلام، اصول فقه و ... چه بوده است؟ سؤالاتی از این قبیل که به قلمرو تاریخ اندیشۀ بلاغی تعلق دارد، در حال حاضر فاقد پاسخی شایسته و علمی و دقیق است. برای به دستآوردن پاسخ دقیق این پرسشها، راهی جز ترسیم «نقشۀ راهی» برای علم بلاغت وجود ندارد. با ترسیم این نقشه تا آنجا که امکان داشته باشد، میتوان گزارشی لحظهبهلحظه از تحولات و اوجوفرودهای این علم به دست داد. با رسم این نقشۀ راه، میتوان درک کرد که ویژگیهای هر دوره در تاریخ بلاغته بوده است، چه مسیری پیموده است، میان گفتمان بلاغت با گفتمانهای دیگری چون کلام و فلسفه و ... چه بوده است و سرانجام اینکه چه ارتباطی میان تحولات علم بلاغت با تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی وجود دارد؟ | علم بلاغت در تاریخ مسلمانان چه مسیری را طی کرده است؟ فرازوفرود این جریان در چه زمینه و زمانهای رخ داده است؟ در کدام بخش از تاریخ بلاغت، شاهد بروز خلاقیت در میان ناقدان و بلاغیان خود بودهایم؟ نسبت میان علوم دیگری چون کلام، اصول فقه و... چه بوده است؟ سؤالاتی از این قبیل که به قلمرو تاریخ اندیشۀ بلاغی تعلق دارد، در حال حاضر فاقد پاسخی شایسته و علمی و دقیق است. برای به دستآوردن پاسخ دقیق این پرسشها، راهی جز ترسیم «نقشۀ راهی» برای علم بلاغت وجود ندارد. با ترسیم این نقشه تا آنجا که امکان داشته باشد، میتوان گزارشی لحظهبهلحظه از تحولات و اوجوفرودهای این علم به دست داد. با رسم این نقشۀ راه، میتوان درک کرد که ویژگیهای هر دوره در تاریخ بلاغته بوده است، چه مسیری پیموده است، میان گفتمان بلاغت با گفتمانهای دیگری چون کلام و فلسفه و... چه بوده است و سرانجام اینکه چه ارتباطی میان تحولات علم بلاغت با تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی وجود دارد؟ | ||
بلاغت مسلمانان در قرنهای هفتم و هشتم به جانب شرحنویسی کشیده شد. در این کتاب با توجه به این شرحها تأکید شده است که جدایی سه علم معانی و بیان و بدیع تنها به دست [[سکاکی، یوسف بن ابیبکر|سکاکی]] انجام شده است، بلکه این جدایی، روندی بوده است که از پیش از وی آغاز و تا پس از وی ادامه داشته است. نیز در این کتاب کوشیده شده تا در تاریخ شکلگیری برخی از ساختارها و مفاهیم و روشهای علم بلاغت بازنگری شود. مراد از بازنگری به این معناست که دربارۀ بخشهایی از تاریخ بلاغت که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته یا نادرستیهای برخی از پژوهشهای پیشین، نشان و تبیین شود. | بلاغت مسلمانان در قرنهای هفتم و هشتم به جانب شرحنویسی کشیده شد. در این کتاب با توجه به این شرحها تأکید شده است که جدایی سه علم معانی و بیان و بدیع تنها به دست [[سکاکی، یوسف بن ابیبکر|سکاکی]] انجام شده است، بلکه این جدایی، روندی بوده است که از پیش از وی آغاز و تا پس از وی ادامه داشته است. نیز در این کتاب کوشیده شده تا در تاریخ شکلگیری برخی از ساختارها و مفاهیم و روشهای علم بلاغت بازنگری شود. مراد از بازنگری به این معناست که دربارۀ بخشهایی از تاریخ بلاغت که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته یا نادرستیهای برخی از پژوهشهای پیشین، نشان و تبیین شود. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
در فصل چهارم کتاب برای برداشتن گامی استوار در روشنکردن بخشی از تاریخ اندیشۀ بلاغی، کوشیده شده تا تصویری از گفتگوی شارحان دربارۀ تعریف سه علم معانی، بیان و بدیع به دست داده شود. این تصویر که در پارهای از مواقع به صورت هاویهای از آراء درمیآید، دستکم یادآور میشود که تعریفهای امروزی به هیچوجه از نخست چنین صورتی نداشتهاند، بلکه در نتیجۀ گفتگوها و نقدهای بسیار به شکلی امروزی به ما رسیدهاند. در این فصل ابتدا از تعریف علم معانی نزد سکاکی و شارحان او سخن گفته شده و در بخشهای دوم و سوم همین فصل به ترتیب به دو علم بیان و بدیع پرداخته شده است. | در فصل چهارم کتاب برای برداشتن گامی استوار در روشنکردن بخشی از تاریخ اندیشۀ بلاغی، کوشیده شده تا تصویری از گفتگوی شارحان دربارۀ تعریف سه علم معانی، بیان و بدیع به دست داده شود. این تصویر که در پارهای از مواقع به صورت هاویهای از آراء درمیآید، دستکم یادآور میشود که تعریفهای امروزی به هیچوجه از نخست چنین صورتی نداشتهاند، بلکه در نتیجۀ گفتگوها و نقدهای بسیار به شکلی امروزی به ما رسیدهاند. در این فصل ابتدا از تعریف علم معانی نزد سکاکی و شارحان او سخن گفته شده و در بخشهای دوم و سوم همین فصل به ترتیب به دو علم بیان و بدیع پرداخته شده است. | ||
فصل پنجم اختصاص به بررسی روشهای عمدهای دارد که میان بلاغیان برای نگارش شرحها رایج بوده است. این روشها از دو چشمانداز بررسی شدهاند: چشمانداز ساختاری، چشمانداز ایدئولوژیک. در بررسی نخست به ساختهایی که در این شرحها به لحاظ مسائلی چون الگوهای گفتاوردها، شیوههای تفسیری مانند توجه به معنای واژگان یا معنای نحوی و ... آمده، توجه شده است. در بررسی دوم کوشیده شده تا این پرسش مطرح شود که آیا مواضع ایدئولوژیک در این شرحها بسامدی بالا دارد یا خیر. همچنین به نمونههایی از تأثیرات برخی از مکتبهای کلامی در موضع شارحان توجه شده است. | فصل پنجم اختصاص به بررسی روشهای عمدهای دارد که میان بلاغیان برای نگارش شرحها رایج بوده است. این روشها از دو چشمانداز بررسی شدهاند: چشمانداز ساختاری، چشمانداز ایدئولوژیک. در بررسی نخست به ساختهایی که در این شرحها به لحاظ مسائلی چون الگوهای گفتاوردها، شیوههای تفسیری مانند توجه به معنای واژگان یا معنای نحوی و... آمده، توجه شده است. در بررسی دوم کوشیده شده تا این پرسش مطرح شود که آیا مواضع ایدئولوژیک در این شرحها بسامدی بالا دارد یا خیر. همچنین به نمونههایی از تأثیرات برخی از مکتبهای کلامی در موضع شارحان توجه شده است. | ||
در فصل پایانی کتاب، به جغرافیای بلاغت در قرنهای ششم تا هشتم پرداخته شده است. در این فصل کوشیده شده تا از موقعیت مناطقی که در این دو قرن کانون بلاغت محسوب میشدند، درکی بصری به دست داده شود.<ref> [https://literaturelib.com/books/5352 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | در فصل پایانی کتاب، به جغرافیای بلاغت در قرنهای ششم تا هشتم پرداخته شده است. در این فصل کوشیده شده تا از موقعیت مناطقی که در این دو قرن کانون بلاغت محسوب میشدند، درکی بصری به دست داده شود.<ref> [https://literaturelib.com/books/5352 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> |