۱۱۱٬۷۶۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
موضوع فلسفه عنوانی است که فیلسوف واقعیات را در ذیل آن فهم میکند و از طرف دیگر تمام بخشهای فلسفی خود را بر حسب آن نظم و وحدت میبخشد و ارتباط و پیوستگی درونی آنها را تضمین میکند. فصل اول کتاب دربارۀ موضوع فلسفۀ سهروردی است. در فلسفۀ سهروردی سخن از عینی بودن (مقابل اعتباری بودن) موضوع است و منظریت و تمثیلی بودن، به معنای دقیق کلمه چنین اوصافی را برنمیتابند. | موضوع فلسفه عنوانی است که فیلسوف واقعیات را در ذیل آن فهم میکند و از طرف دیگر تمام بخشهای فلسفی خود را بر حسب آن نظم و وحدت میبخشد و ارتباط و پیوستگی درونی آنها را تضمین میکند. فصل اول کتاب دربارۀ موضوع فلسفۀ سهروردی است. در فلسفۀ سهروردی سخن از عینی بودن (مقابل اعتباری بودن) موضوع است و منظریت و تمثیلی بودن، به معنای دقیق کلمه چنین اوصافی را برنمیتابند. | ||
نخستین مسئلۀ مهم در سهروردیپژوهی این است که موضوع فلسفۀ او چیست؟ در فصل دوم کتاب به تفصیل و تشریح نظریات مختلفی که در این باب مطرح شده، پرداخته شده و در نهایت نویسنده کوشیده تا گزینۀ مستندتر و مقبولتر ارائه گردد. در این فصل معلوم میشود که کشف موضوعیت نور و ظلمت در فلسفۀ سهروردی بر حسب پرسش چیستی و از خلال آثار و منابع و دلایل و مؤیدات متنی اثبات میشود. اما مسئلۀ مهمتر و فلسفیتر آنکه روشن است که برای سهروردی گزینش نور و ظلمت به عنوان موضوع تفکر فلسفی صرفاً به دلیل وجود زمینههای آن در تاریخ فلسفه و تقلید از آن یا برحسب پسند و ... به عنوان یک گزینش ذوقی نبوده است، بلکه گزینش چنین موضوعی برای سهروردی بر حسب دلایل ویژۀ خود و نیز معیارها و ملاکهایی است که در سنت و تفکر فلسفی مقبول و معقول است. در فصل سوم به تحلیلها و دلایلی که ناظر به تأیید موضوع خاص مدنظر سهروردی است، پرداخته شده است. در فصل چهارم نیز به پرسشها و پاسخهایی در باب موضوع فلسفۀ سهروردی پرداخته شده است. | نخستین مسئلۀ مهم در سهروردیپژوهی این است که موضوع فلسفۀ او چیست؟ در فصل دوم کتاب به تفصیل و تشریح نظریات مختلفی که در این باب مطرح شده، پرداخته شده و در نهایت نویسنده کوشیده تا گزینۀ مستندتر و مقبولتر ارائه گردد. در این فصل معلوم میشود که کشف موضوعیت نور و ظلمت در فلسفۀ سهروردی بر حسب پرسش چیستی و از خلال آثار و منابع و دلایل و مؤیدات متنی اثبات میشود. اما مسئلۀ مهمتر و فلسفیتر آنکه روشن است که برای سهروردی گزینش نور و ظلمت به عنوان موضوع تفکر فلسفی صرفاً به دلیل وجود زمینههای آن در تاریخ فلسفه و تقلید از آن یا برحسب پسند و... به عنوان یک گزینش ذوقی نبوده است، بلکه گزینش چنین موضوعی برای سهروردی بر حسب دلایل ویژۀ خود و نیز معیارها و ملاکهایی است که در سنت و تفکر فلسفی مقبول و معقول است. در فصل سوم به تحلیلها و دلایلی که ناظر به تأیید موضوع خاص مدنظر سهروردی است، پرداخته شده است. در فصل چهارم نیز به پرسشها و پاسخهایی در باب موضوع فلسفۀ سهروردی پرداخته شده است. | ||
فصل پنجم مربوط به مباحثی در چگونگی گذر از نظریۀ مشایی و صدرایی در باب موجود و وجود بر اساس تحلیلات و تأملات اشراقی در باب آنهاست. در این مباحث به تحلیلها و دلایلی که از نظر [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] و از منظر اشراقی برای پشت سر گذاشتن نظریۀ مشایی و صدرایی در باب موجود و وجود ارائه شدهاند، پرداخته میشود. در واقع این مباحث به نوعی از ماهیت سلبی برخوردارند، یعنی با هدف سلب نظریه مشایی و حتی صدرایی در باب موجود و وجود، تحلیل و تنظیم شدهاند. | فصل پنجم مربوط به مباحثی در چگونگی گذر از نظریۀ مشایی و صدرایی در باب موجود و وجود بر اساس تحلیلات و تأملات اشراقی در باب آنهاست. در این مباحث به تحلیلها و دلایلی که از نظر [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] و از منظر اشراقی برای پشت سر گذاشتن نظریۀ مشایی و صدرایی در باب موجود و وجود ارائه شدهاند، پرداخته میشود. در واقع این مباحث به نوعی از ماهیت سلبی برخوردارند، یعنی با هدف سلب نظریه مشایی و حتی صدرایی در باب موجود و وجود، تحلیل و تنظیم شدهاند. |