نگاهی دوباره به تربیت اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ت هاى ' به 'ت‌هاى '
جز (جایگزینی متن - 'ش ها' به 'ش‌ها')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ت هاى ' به 'ت‌هاى ')
خط ۲۷: خط ۲۷:
'''نگاهى دوباره به تربيت اسلامى''' نوشته [[خسرو باقرى]] است‌‌‌‌. تربيت اسلامى‌‌‌‌‌‌، از پى نهادى‌ترين معارف اسلامى است‌‌‌‌‌‌؛ اما هنوز دربارۀ آن تحقيق و تدوينى اصولى نشده است‌‌‌‌‌‌؛ این اثر در پى پرداختى تازه از تربيت اسلامى است و پس از مقدمه داراى پنج فصل است:  
'''نگاهى دوباره به تربيت اسلامى''' نوشته [[خسرو باقرى]] است‌‌‌‌. تربيت اسلامى‌‌‌‌‌‌، از پى نهادى‌ترين معارف اسلامى است‌‌‌‌‌‌؛ اما هنوز دربارۀ آن تحقيق و تدوينى اصولى نشده است‌‌‌‌‌‌؛ این اثر در پى پرداختى تازه از تربيت اسلامى است و پس از مقدمه داراى پنج فصل است:  


فصل يکم‌‌‌‌‌‌. توصيف انسان در قرآن: در هر نظام تربيتى‌‌‌‌‌‌، توصيف انسان چون سنگ بناى آن است چه‌‌‌‌‌‌، همه اجزاى نظام تربيتى بگون هاى ناظر به وضع انسان است‌‌‌‌‌‌. براى دست‌يازى به توصيف انسان در قرآن از دو رويکرد تحليلى و ترکيبى بهره مى‌گيريم‌‌‌‌‌‌. در نگاه تحليلى معناى واژگان روح‌‌‌‌‌‌، نفس‌‌‌‌‌‌، فطرت‌‌‌‌‌‌، عقل (تعقل)‌‌‌‌‌‌، قلب‌‌‌‌‌‌، اراده و اختيار‌‌‌‌‌‌، و نيز مفهوم وجه امتى و محدوديت هاى انسان از ديد قرآن کاويده مى‌شود‌‌‌‌‌‌.  
فصل يکم‌‌‌‌‌‌. توصيف انسان در قرآن: در هر نظام تربيتى‌‌‌‌‌‌، توصيف انسان چون سنگ بناى آن است چه‌‌‌‌‌‌، همه اجزاى نظام تربيتى بگون هاى ناظر به وضع انسان است‌‌‌‌‌‌. براى دست‌يازى به توصيف انسان در قرآن از دو رويکرد تحليلى و ترکيبى بهره مى‌گيريم‌‌‌‌‌‌. در نگاه تحليلى معناى واژگان روح‌‌‌‌‌‌، نفس‌‌‌‌‌‌، فطرت‌‌‌‌‌‌، عقل (تعقل)‌‌‌‌‌‌، قلب‌‌‌‌‌‌، اراده و اختيار‌‌‌‌‌‌، و نيز مفهوم وجه امتى و محدوديت‌هاى انسان از ديد قرآن کاويده مى‌شود‌‌‌‌‌‌.  
در رويکرد ترکيبى‌‌‌‌‌‌، نخست نسبت ميان مفاهيم ياد شده مى‌آيد و سيماى انسان به طور يکجا پرداخته مى‌شود آنگاه به ويژگي هاى عمومى انسان که برآمد ترکيب اين مفاهيم است اشارت مى‌رود:  
در رويکرد ترکيبى‌‌‌‌‌‌، نخست نسبت ميان مفاهيم ياد شده مى‌آيد و سيماى انسان به طور يکجا پرداخته مى‌شود آنگاه به ويژگي هاى عمومى انسان که برآمد ترکيب اين مفاهيم است اشارت مى‌رود:  


خط ۳۵: خط ۳۵:
همخانگى نفس و تن‌‌‌‌‌‌، در نفس‌‌‌‌‌‌، هوا مى‌آفريند‌‌‌‌‌‌؛ يعنى‌‌‌‌‌‌، خواسته هاى تنى‌‌‌‌‌‌، در نفس هوا برمى‌انگيزد‌‌‌‌‌‌؛ اما عقل‌‌‌‌‌‌، او را از هوا بازمى‌دارد و به فطرت مى‌خواند‌‌‌‌‌‌. هريک از اين دو گرايش مى‌تواند با وجه امتى انسان بارورتر شود‌‌‌‌‌‌. بعد ديگرى در انسان هست که بر اين دو گرايش ناظر است و آن اراده و اختيار اوست‌‌‌‌‌‌. انسان يا خويش را به هوا مى‌سپارد و بر فطرت و عقل خويش پا مى‌نهد و از خود بيگانه مى‌شود و يا با عقل هم‌آغوشى مى‌کند‌‌‌‌‌‌، و چون عقل راه فطرت مى‌پويد و اراده راهبر آن است‌‌‌‌‌‌، هواى نفس را به بند مى‌کشد‌‌‌‌‌‌.  
همخانگى نفس و تن‌‌‌‌‌‌، در نفس‌‌‌‌‌‌، هوا مى‌آفريند‌‌‌‌‌‌؛ يعنى‌‌‌‌‌‌، خواسته هاى تنى‌‌‌‌‌‌، در نفس هوا برمى‌انگيزد‌‌‌‌‌‌؛ اما عقل‌‌‌‌‌‌، او را از هوا بازمى‌دارد و به فطرت مى‌خواند‌‌‌‌‌‌. هريک از اين دو گرايش مى‌تواند با وجه امتى انسان بارورتر شود‌‌‌‌‌‌. بعد ديگرى در انسان هست که بر اين دو گرايش ناظر است و آن اراده و اختيار اوست‌‌‌‌‌‌. انسان يا خويش را به هوا مى‌سپارد و بر فطرت و عقل خويش پا مى‌نهد و از خود بيگانه مى‌شود و يا با عقل هم‌آغوشى مى‌کند‌‌‌‌‌‌، و چون عقل راه فطرت مى‌پويد و اراده راهبر آن است‌‌‌‌‌‌، هواى نفس را به بند مى‌کشد‌‌‌‌‌‌.  


ب) ويژگي هاى عمومى انسان: توجه به اين ويژگيها‌‌‌‌‌‌، رهيافتى است به شناخت انسان و تا انداز هاى به پيش‌بينى انسان عينى و متحصل مى‌انجامد و در بحث هاى آينده بسيار مهم مى‌افتد‌‌‌‌‌‌. اين ويژگيها عبارتند از: تأثير ظاهر بر باطن‌‌‌‌‌‌، تأثير باطن بر ظاهر‌‌‌‌‌‌، ظهور تدريجى شاکله‌‌‌‌‌‌، تأثير شرايط بر انسان‌‌‌‌‌‌، مقاومت و تأثيرگذارى بر شرايط‍‌‌‌‌‌‌‌، جذبه حسن و احسان‌‌‌‌‌‌، وسعت هاى وجودى گوناگون‌‌‌‌‌‌، کرامت‌‌‌‌‌‌، انديشه‌ورزى‌‌‌‌‌‌، آشنايى و بيگانگى با خدا‌‌‌‌‌‌، ضعف‌‌‌‌‌‌، دلبستگى‌‌‌‌‌‌، آزمندى و شتاب‌‌‌‌‌‌.  
ب) ويژگي هاى عمومى انسان: توجه به اين ويژگيها‌‌‌‌‌‌، رهيافتى است به شناخت انسان و تا انداز هاى به پيش‌بينى انسان عينى و متحصل مى‌انجامد و در بحث هاى آينده بسيار مهم مى‌افتد‌‌‌‌‌‌. اين ويژگيها عبارتند از: تأثير ظاهر بر باطن‌‌‌‌‌‌، تأثير باطن بر ظاهر‌‌‌‌‌‌، ظهور تدريجى شاکله‌‌‌‌‌‌، تأثير شرايط بر انسان‌‌‌‌‌‌، مقاومت و تأثيرگذارى بر شرايط‍‌‌‌‌‌‌‌، جذبه حسن و احسان‌‌‌‌‌‌، وسعت‌هاى وجودى گوناگون‌‌‌‌‌‌، کرامت‌‌‌‌‌‌، انديشه‌ورزى‌‌‌‌‌‌، آشنايى و بيگانگى با خدا‌‌‌‌‌‌، ضعف‌‌‌‌‌‌، دلبستگى‌‌‌‌‌‌، آزمندى و شتاب‌‌‌‌‌‌.  
فصل دوم‌‌‌‌‌‌. مفهومشناسى در باب تربيت: اصطلاح تربيت اسلامى‌‌‌‌‌‌، براى نشان دادن طرح اسلام در ساخت و پرداخت انسان به کار مى‌رود‌‌‌‌‌‌. تربيت اگر از ريشۀ (ربو) باشد اين طرح را نمى‌رساند زيرا‌‌‌‌‌‌، در قرآن‌‌‌‌‌‌، تربيت به معناى بزرگ کردن و پرورش جسمى آمده است‌‌‌‌‌‌.  
فصل دوم‌‌‌‌‌‌. مفهومشناسى در باب تربيت: اصطلاح تربيت اسلامى‌‌‌‌‌‌، براى نشان دادن طرح اسلام در ساخت و پرداخت انسان به کار مى‌رود‌‌‌‌‌‌. تربيت اگر از ريشۀ (ربو) باشد اين طرح را نمى‌رساند زيرا‌‌‌‌‌‌، در قرآن‌‌‌‌‌‌، تربيت به معناى بزرگ کردن و پرورش جسمى آمده است‌‌‌‌‌‌.  
از کاوش در قرآن برمى‌آيد که اصطلاح تربيت اسلامى را با توجه به واژۀ(رب و ربوبيت)که دربردارندۀ مفهوم مالکيت و تدبير است‌‌‌‌‌‌، مى‌توان معنا کرد‌‌‌‌‌‌؛ بنابراين تربيت اسلامى‌‌‌‌‌‌؛ يعنى‌‌‌‌‌‌، شناخت اينکه خداوند رب يگانه انسان و جهان است و بايد او را رب خويش برگزيد و به ربوبيت او تن داد و از ربوبيت جز او تن زد‌‌‌‌‌‌. عناصر اصلى اين تعريف‌‌‌‌‌‌، شناخت‌‌‌‌‌‌، انتخاب و عمل است‌‌‌‌‌‌. با توجه به اين سه عنصر‌‌‌‌‌‌، روشن است که کودکى در اين تعريف نمى‌گنجد و بايد آن را دورۀ تمهيدى تربيت دانست‌‌‌‌‌‌. جان سخن اينکه‌‌‌، مفاهيم ربيت و ربوبيت که از ريشه(رب ب)برمى‌آيند‌‌‌‌‌‌، براى نشان دادن ويژگي هاى تربيت اسلامى‌‌‌‌‌‌، از مفهوم تربيت از ريشه(رب و) رساتر و مناسبتر است‌‌‌‌‌‌.  
از کاوش در قرآن برمى‌آيد که اصطلاح تربيت اسلامى را با توجه به واژۀ(رب و ربوبيت)که دربردارندۀ مفهوم مالکيت و تدبير است‌‌‌‌‌‌، مى‌توان معنا کرد‌‌‌‌‌‌؛ بنابراين تربيت اسلامى‌‌‌‌‌‌؛ يعنى‌‌‌‌‌‌، شناخت اينکه خداوند رب يگانه انسان و جهان است و بايد او را رب خويش برگزيد و به ربوبيت او تن داد و از ربوبيت جز او تن زد‌‌‌‌‌‌. عناصر اصلى اين تعريف‌‌‌‌‌‌، شناخت‌‌‌‌‌‌، انتخاب و عمل است‌‌‌‌‌‌. با توجه به اين سه عنصر‌‌‌‌‌‌، روشن است که کودکى در اين تعريف نمى‌گنجد و بايد آن را دورۀ تمهيدى تربيت دانست‌‌‌‌‌‌. جان سخن اينکه‌‌‌، مفاهيم ربيت و ربوبيت که از ريشه(رب ب)برمى‌آيند‌‌‌‌‌‌، براى نشان دادن ويژگي هاى تربيت اسلامى‌‌‌‌‌‌، از مفهوم تربيت از ريشه(رب و) رساتر و مناسبتر است‌‌‌‌‌‌.