دیوان اولو عارف چلبی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURدیوان اولو عارف چلبیJ1.jpg | عنوان =دیوان اولو عارف چلبی | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = چلپی، عارف (نویسنده) کونت، ابراهیم (مصحح) وانلی اوغلو، محمد (مصحح) هاشم‌پور سبحانی، توفیق (مصحح) |زبان | زب...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''دیوان اولو عارف چلبی''' تألیف اولو عارف چلبی، مصحح متن ابراهیم کونت، محمد وانلی اوغلو، توفیق هاشم‌پور سبحانی؛ موضوعات به‌کاررفته در دیوان اولیا عارف چلبی را می‌توان به این ترتیب برشمرد: گذرابودن جهان، عشق و ضرورت پرهیز از تکبر و دورویی.
'''دیوان اولو عارف چلبی''' تألیف [[چلپی، عارف|اولو عارف چلبی]]، مصحح متن [[کونت، ابراهیم|ابراهیم کونت]]، [[وانلی اوغلو، محمد|محمد وانلی اوغلو]]، [[هاشم‌پور سبحانی، توفیق|توفیق هاشم‌پور سبحانی]]؛ موضوعات به‌کاررفته در دیوان اولیا عارف چلبی را می‌توان به این ترتیب برشمرد: گذرابودن جهان، عشق و ضرورت پرهیز از تکبر و دورویی.


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
اولو عارف چلبی نوۀ مولانا جلال‌الدین و پسر بزرگ سلطان ولد، مادرش فاطمه‌خاتون دختر صلاح‌الدین زرکوب است. فرزندان پیش از عارف چلبی یا مرده به دنیا آمده‌اند یا در سنین کودکی فوت کرده‌اند؛ تولد اولو عارف سبب شد که در خانواده که در رأس آنان حضرت مولانا بود، شادی عظیمی پیدا شود.
[[چلپی، عارف|اولو عارف چلبی]] نوۀ [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا جلال‌الدین]] و پسر بزرگ [[سلطان‌ولد، محمد بن محمد|سلطان ولد]]، مادرش فاطمه‌خاتون دختر [[صلاح‌الدین زرکوب]] است. فرزندان پیش از عارف چلبی یا مرده به دنیا آمده‌اند یا در سنین کودکی فوت کرده‌اند؛ تولد اولو عارف سبب شد که در خانواده که در رأس آنان حضرت [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] بود، شادی عظیمی پیدا شود.


نام عارف چلبی همچون پدرش جزء نام‌هایی است که در پیدایش آیین مولویه دارای اهمیت است. «مناقب العارفین» هم که کهن‌ترین اطلاعات دربارۀ مولانا و مولویه را دارد، به دستور اولو عارف به دست احمد افلاکی تدوین شده است. چلبی با وجود گردآوردن دیوان و ارائۀ نظرات خود، متصوف و انسانی اندیشمند بود که دیدگاه مدنی و فرهنگی را نورانی کرده است.
نام [[چلپی، عارف|عارف چلبی]] همچون پدرش جزء نام‌هایی است که در پیدایش آیین مولویه دارای اهمیت است. «مناقب العارفین» هم که کهن‌ترین اطلاعات دربارۀ مولانا و مولویه را دارد، به دستور [[چلپی، عارف|اولو عارف]] به دست احمد افلاکی تدوین شده است. چلبی با وجود گردآوردن دیوان و ارائۀ نظرات خود، متصوف و انسانی اندیشمند بود که دیدگاه مدنی و فرهنگی را نورانی کرده است.


عارف چلبی در سال 670 قمری در قونیه به دنیا آمده است. دربارۀ نام او احمد افلاکی می‌نویسد: «روزی حضرت مولانا فرمود که بهاءالدین، نور هفت ولی را در این فرزند می‌بینم و حق‌تعالی آن انوار را همراه جان او کرده است ... اکنون نامش فریدون باشد که این نام پدرِ مادر اوست و شما او را امیر عارف خطاب کنید که پدرم مرا خداوندگار می‌خواند و هرگز نام مرا نگفت و نثار من بروی لقب من باشد. او را جلال‌الدین امیر عارف نویسند. این نام از گهواره با او خواهد بود و این غزل دوازده‌بیتی را سرود که مطلعش این است: مبارک باد بر ما این فریدون *** که گردد پادشاه دین فریدون». دربارۀ وضعیت تحصیلی عارف چلبی و جای تحصیل و معلمان او اطلاعات بسیاری در دست نیست؛ اما آیات، احادیث، قصه‌های پیامبران و تلمیحات به‌کاررفته در غزلیات او، آرایه‌هایی که به کار برده است و عبارت عربی که در اشعار خود از آنها استفاده می‌کند، نشان می‌دهد تحصیلات خوبی داشته است و می‌توان گفت دانسته‌های خود را از محیط اجتماعی و اطرافیان کسب کرده و انتساب او به خاندانی عالم و متصوف توانسته است که این دانش‌ها را در وجود او رسوخ دهد.
[[چلپی، عارف|عارف چلبی]] در سال 670 قمری در قونیه به دنیا آمده است. دربارۀ نام او احمد افلاکی می‌نویسد: «روزی حضرت [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] فرمود که بهاءالدین، نور هفت ولی را در این فرزند می‌بینم و حق‌تعالی آن انوار را همراه جان او کرده است ... اکنون نامش فریدون باشد که این نام پدرِ مادر اوست و شما او را امیر عارف خطاب کنید که پدرم مرا خداوندگار می‌خواند و هرگز نام مرا نگفت و نثار من بروی لقب من باشد. او را جلال‌الدین امیر عارف نویسند. این نام از گهواره با او خواهد بود و این غزل دوازده‌بیتی را سرود که مطلعش این است: مبارک باد بر ما این فریدون *** که گردد پادشاه دین فریدون». دربارۀ وضعیت تحصیلی عارف چلبی و جای تحصیل و معلمان او اطلاعات بسیاری در دست نیست؛ اما آیات، احادیث، قصه‌های پیامبران و تلمیحات به‌کاررفته در غزلیات او، آرایه‌هایی که به کار برده است و عبارت عربی که در اشعار خود از آنها استفاده می‌کند، نشان می‌دهد تحصیلات خوبی داشته است و می‌توان گفت دانسته‌های خود را از محیط اجتماعی و اطرافیان کسب کرده و انتساب او به خاندانی عالم و متصوف توانسته است که این دانش‌ها را در وجود او رسوخ دهد.


او پس از وفات پدرش (712 هـ) بر مسند مولویه نشست. بعد از او هم پسرانش به این مقام رسیدند. چنین به نظر می‌آید که او با مشایخ بعضی از طریقت‌ها هم روابطی نیکو داشته است. او در روز 24 ذی‌الحجۀ سال 719 قمری در میان سرور و مسرت به اجداد خود پیوست.
او پس از وفات پدرش (712 هـ) بر مسند مولویه نشست. بعد از او هم پسرانش به این مقام رسیدند. چنین به نظر می‌آید که او با مشایخ بعضی از طریقت‌ها هم روابطی نیکو داشته است. او در روز 24 ذی‌الحجۀ سال 719 قمری در میان سرور و مسرت به اجداد خود پیوست.
خط ۴۱: خط ۴۱:
همۀ اشعار اولو عارف چلبی به فارسی است و تنها در قالب غزل و رباعی سروده است. در اشعار او ویژگی‌هایی که در شعرهای دیگر شاعران متصوف یافت می‌شود، به چشم می‌خورد. در میان مهم‌ترین موضوعات، عشق، وصال خداوند، عدم وابستگی به دنیا، عاری‌شدن از همۀ ویژگی‌های دنیا نظیر کبر، حب جاه و مقام را می‌توان برشمرد. او در هر موضوع وابسته به مولاناست و می‌خواهد همان دیدگاه را عرضه کند. چون همۀ اشعار او درونۀ صوفیانه دارند، اگر گاهی ابیاتی دیده شود که دشوار است و فهم آن ساده نیست، هدف اصلی او ارائۀ قدرت شاعری و تشبث به آرایه‌های شاعرانه نیست.
همۀ اشعار اولو عارف چلبی به فارسی است و تنها در قالب غزل و رباعی سروده است. در اشعار او ویژگی‌هایی که در شعرهای دیگر شاعران متصوف یافت می‌شود، به چشم می‌خورد. در میان مهم‌ترین موضوعات، عشق، وصال خداوند، عدم وابستگی به دنیا، عاری‌شدن از همۀ ویژگی‌های دنیا نظیر کبر، حب جاه و مقام را می‌توان برشمرد. او در هر موضوع وابسته به مولاناست و می‌خواهد همان دیدگاه را عرضه کند. چون همۀ اشعار او درونۀ صوفیانه دارند، اگر گاهی ابیاتی دیده شود که دشوار است و فهم آن ساده نیست، هدف اصلی او ارائۀ قدرت شاعری و تشبث به آرایه‌های شاعرانه نیست.


تنها اثر عارف چلبی که امروز شناخته‌شده است، دیوان است که دارای 128 غزل و 81 رباعی است و هیچ شعر دیگری در هیچ قالب دیگر امروز شناخته نشده است.
تنها اثر [[چلپی، عارف|عارف چلبی]] که امروز شناخته‌شده است، دیوان است که دارای 128 غزل و 81 رباعی است و هیچ شعر دیگری در هیچ قالب دیگر امروز شناخته نشده است.


غزلیات او نظیر بسیاری از شاعران معاصر وی تعداد ابیات‌شان بیش از حد معمول است. او در اشعار خود وزن عروضی به کار برده است. دیده می‌شود که میان اوزان عروضی، وزن‌های آهنگین و ساده را بر وزن‌های سنگین و آشفته ترجیح داده است. غزلیات خود را در اوزانی که در اشعار کلاسیک ترکی و فارسی نظیر هزج، رمل، مجتث، رجز، مضارع، خفیف، سریع و منسرح به کار می‌روند، سروده است. رباعیات او همه بر یک وزن است.
غزلیات او نظیر بسیاری از شاعران معاصر وی تعداد ابیات‌شان بیش از حد معمول است. او در اشعار خود وزن عروضی به کار برده است. دیده می‌شود که میان اوزان عروضی، وزن‌های آهنگین و ساده را بر وزن‌های سنگین و آشفته ترجیح داده است. غزلیات خود را در اوزانی که در اشعار کلاسیک ترکی و فارسی نظیر هزج، رمل، مجتث، رجز، مضارع، خفیف، سریع و منسرح به کار می‌روند، سروده است. رباعیات او همه بر یک وزن است.