اهداف التربية الاسلامية؛ دراسة بين اهداف التربية الاسلامية و الاهداف التربوية المعاصرة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه ها' به 'ه‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'ش ها' به 'ش‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'ه ها' به 'ه‌ها')
خط ۳۶: خط ۳۶:
فصل پنجم.تربيت کارکرد هاى عقل(نيرو هاى عقلى): انسان همچنانکه نيروى عضلانى دارد، داراى نيرو هاى عقلانى است که به کمک آنها وظايف معرفت‌شناختى خويش را به جا مى‌آورد.نيرو هاى عقلانى نزد کسان، يکسان نيست چنانکه در مراحل گوناگون زندگى هرکس نيز دگرگون مى‌شود.قرآن به جزئيات نيرو هاى عقلانى بشر نپرداخته است.انسان در سرشت خود نيرو هاى عقلانى دارد؛ اما نهفته است و بايد شکوفا شود و چند و چون شکوفايى آنها تابع نوع تربيت آدمى است.از اشارات قرآنى برمى‌آيد که نيروى عقلانى درجاتى دارد و هر درجۀ آن در رفتار انسان اثر و نقشى ويژه دارد و لازم است اين نيروها را به شيوۀ معينى به کار گرفت که به آن روش انديشه گويند.
فصل پنجم.تربيت کارکرد هاى عقل(نيرو هاى عقلى): انسان همچنانکه نيروى عضلانى دارد، داراى نيرو هاى عقلانى است که به کمک آنها وظايف معرفت‌شناختى خويش را به جا مى‌آورد.نيرو هاى عقلانى نزد کسان، يکسان نيست چنانکه در مراحل گوناگون زندگى هرکس نيز دگرگون مى‌شود.قرآن به جزئيات نيرو هاى عقلانى بشر نپرداخته است.انسان در سرشت خود نيرو هاى عقلانى دارد؛ اما نهفته است و بايد شکوفا شود و چند و چون شکوفايى آنها تابع نوع تربيت آدمى است.از اشارات قرآنى برمى‌آيد که نيروى عقلانى درجاتى دارد و هر درجۀ آن در رفتار انسان اثر و نقشى ويژه دارد و لازم است اين نيروها را به شيوۀ معينى به کار گرفت که به آن روش انديشه گويند.


تربيت اسلامى براى تربيت و پرورش کارکرد هاى عقلانى فرد، بر سه مؤلفۀ پى‌نهادى استوار است؛ يعنى، دسته‌بندى نيرو هاى عقلانى(تعقل، تأويل، تدبر، تفقه، تذکر، نظر، شهود، ابصار و حکمت)؛ شيوه تفکر درست، که دو رکن اساسى دارد، يکى مراحل تفکر و ديگرى گونه هاى آن؛ چگونگى پرورش نيرو هاى عقلى.نگارنده پس از شرح و بسط اين سه مؤلفه به تربيت نيرو هاى عقلانى در مراکز تربيت اسلامى در گذشته و حال مى‌پردازد و از اين رهگذر با برشماردن اين نيروها آنها را اندکى شرح مى‌دهد.
تربيت اسلامى براى تربيت و پرورش کارکرد هاى عقلانى فرد، بر سه مؤلفۀ پى‌نهادى استوار است؛ يعنى، دسته‌بندى نيرو هاى عقلانى(تعقل، تأويل، تدبر، تفقه، تذکر، نظر، شهود، ابصار و حکمت)؛ شيوه تفکر درست، که دو رکن اساسى دارد، يکى مراحل تفکر و ديگرى گونه‌هاى آن؛ چگونگى پرورش نيرو هاى عقلى.نگارنده پس از شرح و بسط اين سه مؤلفه به تربيت نيرو هاى عقلانى در مراکز تربيت اسلامى در گذشته و حال مى‌پردازد و از اين رهگذر با برشماردن اين نيروها آنها را اندکى شرح مى‌دهد.


فصل ششم.تربيت براساس اسوه و نمونۀ برتر: در اين فصل به نکات زير اشارت رفته است: معناى نمونه برتر در تربيت اسلامى، اهميت نمونه برتر و مراتب سه‌گانه‌اش، نمونۀ برتر در تربيت اسلامى، نقش تربيت اسلامى در پرورش افراد براساس عشق به نمونه برتر شدن و تجسم آن در زندگى، لزوم آشنايى هر نسل با نمونه هاى برتر، در اسلام نمونۀ برتر و اسوه، پى‌نهادى الهى دارد؛ اما در فهم آن گاه خطا مى‌شود، گونه هاى قابل انگار تربيت براساس نمونه برتر چنين است: نمونۀ برتر حق است و تربيت بر اساس آن صورت مى‌گيرد؛ نمونه برتر باطل است و تربيت براساس آن صورت مى‌گيرد؛ نمونه برتر حق و بجاست و تربيت براساس آن صورت نمى‌پذيرد؛ نمونه برتر باطل است و تربيت براساس آن صورت نمى‌يابد.گونه اول مطلوب است و به سرعت جهان را با خود همراه مى‌کند، نوع سوم نمودار شرايط کنونى مسلمانان است که بسيار دربارۀ آن گفتگو شده است و ديدگاه‌ها درباره‌اش متفاوت است.
فصل ششم.تربيت براساس اسوه و نمونۀ برتر: در اين فصل به نکات زير اشارت رفته است: معناى نمونه برتر در تربيت اسلامى، اهميت نمونه برتر و مراتب سه‌گانه‌اش، نمونۀ برتر در تربيت اسلامى، نقش تربيت اسلامى در پرورش افراد براساس عشق به نمونه برتر شدن و تجسم آن در زندگى، لزوم آشنايى هر نسل با نمونه‌هاى برتر، در اسلام نمونۀ برتر و اسوه، پى‌نهادى الهى دارد؛ اما در فهم آن گاه خطا مى‌شود، گونه‌هاى قابل انگار تربيت براساس نمونه برتر چنين است: نمونۀ برتر حق است و تربيت بر اساس آن صورت مى‌گيرد؛ نمونه برتر باطل است و تربيت براساس آن صورت مى‌گيرد؛ نمونه برتر حق و بجاست و تربيت براساس آن صورت نمى‌پذيرد؛ نمونه برتر باطل است و تربيت براساس آن صورت نمى‌يابد.گونه اول مطلوب است و به سرعت جهان را با خود همراه مى‌کند، نوع سوم نمودار شرايط کنونى مسلمانان است که بسيار دربارۀ آن گفتگو شده است و ديدگاه‌ها درباره‌اش متفاوت است.


فصل هفتم. رشد تجربه هاى دينى، اجتماعى و جهان‌شناختى فرد: معناى تجربه و دو عنصر ساختارى آن آغاز اين فصل است.نگارنده از اهميت معرفت‌شناختى علم و دين در تجربه مى‌گويد و نشانه هاى تجربۀ مفيد را مى‌آورد و با تقسيم تجربه به دينى، اجتماعى و هستى‌شناختى هريک را شرح مى‌دهد و يادآور مى‌شود که در تربيت اسلامى رويکرد فرد به اين تجربه‌ها، مبتنى بر امور سه‌گان‌هاى است که هريک را مى‌آورد.آنگاه گسترۀ هريک از اين سه تجربه را برمى‌شمارد و به تجربه هاى اجتماعى و هستى‌شناختى در مراکز آموزشى امروزين مسلمانان مى‌پردازد و با نگاهى به تجربه در تربيت نوين، فصل را پايان مى‌برد.
فصل هفتم. رشد تجربه‌هاى دينى، اجتماعى و جهان‌شناختى فرد: معناى تجربه و دو عنصر ساختارى آن آغاز اين فصل است.نگارنده از اهميت معرفت‌شناختى علم و دين در تجربه مى‌گويد و نشانه‌هاى تجربۀ مفيد را مى‌آورد و با تقسيم تجربه به دينى، اجتماعى و هستى‌شناختى هريک را شرح مى‌دهد و يادآور مى‌شود که در تربيت اسلامى رويکرد فرد به اين تجربه‌ها، مبتنى بر امور سه‌گان‌هاى است که هريک را مى‌آورد.آنگاه گسترۀ هريک از اين سه تجربه را برمى‌شمارد و به تجربه‌هاى اجتماعى و هستى‌شناختى در مراکز آموزشى امروزين مسلمانان مى‌پردازد و با نگاهى به تجربه در تربيت نوين، فصل را پايان مى‌برد.


فصل هشتم.تربيت خواست فرد: خواست، عنصر اول در عمل صالح و برآمد رويکرد نيروى عقلانى به نمونۀ برتر است.براى روشن شدن نقش خواست در تربيت فرد، بايد با مسائل زير آشنا شد: معناى خواست و کارکرد آن، پيوندش با اسوه و نمونه برتر، سطوح سه‌گانه خواست انسان(بقا، ازدواج، فرگشت)، رشد و پختگى خواست و شرط هاى پنجگانۀ آن، سطح خواست و سطح نمونه برتر، نبود يا ناتوانى خواست.
فصل هشتم.تربيت خواست فرد: خواست، عنصر اول در عمل صالح و برآمد رويکرد نيروى عقلانى به نمونۀ برتر است.براى روشن شدن نقش خواست در تربيت فرد، بايد با مسائل زير آشنا شد: معناى خواست و کارکرد آن، پيوندش با اسوه و نمونه برتر، سطوح سه‌گانه خواست انسان(بقا، ازدواج، فرگشت)، رشد و پختگى خواست و شرط هاى پنجگانۀ آن، سطح خواست و سطح نمونه برتر، نبود يا ناتوانى خواست.


فصل نهم. رشد نيروى تسخيرى انسان: نيروى تسخيرى، دومين عنصر عمل صالح است.اين قدرت، برآمد رويکرد نيرو هاى عقلانى به تجربه هاى نفسانى(دينى و اجتماعى)و هستى‌شناختى است.
فصل نهم. رشد نيروى تسخيرى انسان: نيروى تسخيرى، دومين عنصر عمل صالح است.اين قدرت، برآمد رويکرد نيرو هاى عقلانى به تجربه‌هاى نفسانى(دينى و اجتماعى)و هستى‌شناختى است.


نيروى تسخيريى که متون تربيتى اسلام بدان نظر دارد، دو گونه است.نويسنده پس از شرح اين دو، به پيوند ميان اندازۀ نيروى تسخيرى و تجربه مى‌پردازد و يادآور مى‌شود.
نيروى تسخيريى که متون تربيتى اسلام بدان نظر دارد، دو گونه است.نويسنده پس از شرح اين دو، به پيوند ميان اندازۀ نيروى تسخيرى و تجربه مى‌پردازد و يادآور مى‌شود.
خط ۸۸: خط ۸۸:
در فصل نوزدهم از ضرورت وحدت انسانى و هدف بودن آن در تربيت نوين مى‌گويد و اشاره مى‌کند که در اين روزگار، اين مقوله بيش از هر روزگارى ديگر حياتى شده است و به عوامل آن مى‌پردازد.
در فصل نوزدهم از ضرورت وحدت انسانى و هدف بودن آن در تربيت نوين مى‌گويد و اشاره مى‌کند که در اين روزگار، اين مقوله بيش از هر روزگارى ديگر حياتى شده است و به عوامل آن مى‌پردازد.


فصل بيستم.وحدت انسانى و مفاهيم تربيت جهانى: تربيت‌پژوهان، از نخستين سال‌هاى دهۀ شصت از آنچه به تربيت جهانى شهره شده است، گفته‌اند و مؤسسه هاى جهانى-بويژه يونسکو-براى تحقق آن تلاشها کرده‌اند.براى رسيدن به تربيت جهانى، دو رويکرد عمده وجود دارد يکى ايدهآليستى و ديگرى رئاليستى که به تفصيل شرح مى‌شوند.
فصل بيستم.وحدت انسانى و مفاهيم تربيت جهانى: تربيت‌پژوهان، از نخستين سال‌هاى دهۀ شصت از آنچه به تربيت جهانى شهره شده است، گفته‌اند و مؤسسه‌هاى جهانى-بويژه يونسکو-براى تحقق آن تلاشها کرده‌اند.براى رسيدن به تربيت جهانى، دو رويکرد عمده وجود دارد يکى ايدهآليستى و ديگرى رئاليستى که به تفصيل شرح مى‌شوند.


فصل بيست و يکم.تربيت اسلامى و يگانگى بشر: امورى که براساس تربيت اسلامى به وحدت بشر مى‌انجامد و روش‌هاى تحقق اين يگانگى، بحث هاى اين فصل است.
فصل بيست و يکم.تربيت اسلامى و يگانگى بشر: امورى که براساس تربيت اسلامى به وحدت بشر مى‌انجامد و روش‌هاى تحقق اين يگانگى، بحث هاى اين فصل است.