النوادر (اب‍وم‍س‍ح‍ل‌ اع‍راب‍ی): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR97159J1.jpg | عنوان = النوادر(اب‍وم‍س‍ح‍ل‌ اع‍راب‍ی‌، ع‍ب‍دال‍وه‍اب‌ ب‍ن‌ ح‍ری‍ش‌) | عنوان‌های دیگر = کتاب النوادر | پدیدآورندگان | پدیدآوران = اب‍وم‍س‍ح‍ل‌ اع‍راب‍ی‌، ع‍ب‍دال‍وه‍اب‌ ب‍ن‌ ح‍ری‍...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''كتاب النوادر'''، تألیف ابومسحل عبدالوهاب بن حریش اعرابی (170-230ق)، عالم لغوی و نحوی قرن سوم هجری، از منابع دست اول در موضوع لغت عرب و نوادر آن است. عزه حسن تحقیق کتاب را به انجام رسانیده است.
'''كتاب النوادر'''، تألیف [[اب‍وم‍س‍ح‍ل‌ اع‍راب‍ی‌، ع‍ب‍دال‍وه‍اب‌ ب‍ن‌ ح‍ری‍ش‌|ابومسحل عبدالوهاب بن حریش اعرابی]] (170-230ق)، عالم لغوی و نحوی قرن سوم هجری، از منابع دست اول در موضوع لغت عرب و نوادر آن است. [[حسن، عزة|عزه حسن]] تحقیق کتاب را به انجام رسانیده است.


ابن ندیم در کتاب الفهرست دو کتاب برای ابو‌مسحل ذکر کرده است: «كتاب النوادر» و «كتاب الغريب». از بین این دو کتاب نیز تنها «النوادر» به دست ما رسیده است.
[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] در کتاب [[الفهرست (ابن نديم)|الفهرست]] دو کتاب برای [[اب‍وم‍س‍ح‍ل‌ اع‍راب‍ی‌، ع‍ب‍دال‍وه‍اب‌ ب‍ن‌ ح‍ری‍ش‌|ابو‌مسحل]] ذکر کرده است: «كتاب النوادر» و «كتاب الغريب». از بین این دو کتاب نیز تنها «النوادر» به دست ما رسیده است.


«النوادر»، کتابی در موضوع لغت است و ماده لغوی ذکرشده در آن، تصور خوبی از زبان بادیه در جاهلیت و صدر اسلام در الفاظ و عبارات و امثال و اسالیبش به دست می‌دهد. کتاب در مجموع محکم‌ترین و وسیع‌ترین نص لغوی است که از مرحله اول جمع لغت و تدوین آن در آغاز شکوفایی تمدن اسلامی در اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری به ما رسیده است. همچنین این کتاب نمونه خوبی شمرده می‌شود برای طرح اولیه‌ای که روات و علما در ابتدای کار در جمع لغت و تدوین آن، مورد پیروی قرار دادند.
«النوادر»، کتابی در موضوع لغت است و ماده لغوی ذکرشده در آن، تصور خوبی از زبان بادیه در جاهلیت و صدر اسلام در الفاظ و عبارات و امثال و اسالیبش به دست می‌دهد. کتاب در مجموع محکم‌ترین و وسیع‌ترین نص لغوی است که از مرحله اول جمع لغت و تدوین آن در آغاز شکوفایی تمدن اسلامی در اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری به ما رسیده است. همچنین این کتاب نمونه خوبی شمرده می‌شود برای طرح اولیه‌ای که روات و علما در ابتدای کار در جمع لغت و تدوین آن، مورد پیروی قرار دادند.
خط ۳۳: خط ۳۳:
این کتاب در تمام این موارد همتا با «كتاب النوادر» ابوزید انصاری است؛ جز اینکه آن به‌لحاظ حجم وسیع‌تر و به‌لحاظ محتوا غنی‌تر است.
این کتاب در تمام این موارد همتا با «كتاب النوادر» ابوزید انصاری است؛ جز اینکه آن به‌لحاظ حجم وسیع‌تر و به‌لحاظ محتوا غنی‌تر است.


این کتاب پس از نگارش، از طریق علمای بزرگی چون احمد بن یحیی ثعلب، از مؤلف آن روایت گردید و علمای بزرگی همچون ابوعمر زاهد غلام ثعلب و ابی‌عبدالله بن خالویه، با آن مأنوس گردیده و به قرائت و تصحیح آن پرداختند<ref>ر.ک: مقدمه، ص12</ref>‏.
این کتاب پس از نگارش، از طریق علمای بزرگی چون [[ثعلب، احمد بن یحیی|احمد بن یحیی ثعلب]]، از مؤلف آن روایت گردید و علمای بزرگی همچون ابوعمر زاهد غلام ثعلب و [[ابن خالویه، حسین بن احمد|ابی‌عبدالله بن خالویه]]، با آن مأنوس گردیده و به قرائت و تصحیح آن پرداختند<ref>ر.ک: مقدمه، ص12</ref>‏.


منظور از الفاظ نادر در این کتاب الفاظی است که استعمالش در زبان عرب اندک است. هرچه لفظ بیشتر استعمال شود و تعداد بیشتری از عرب آن را بشناسند و در زبان عرب رایج باشد، اجود و افصح است و برعکس هرچقدر لفظی استعمالش کم باشد و تعداد اندکی آن را بشناسند، نادر و مجهول است؛ بنابراین کثرت استعمال و قلت آن معیار صحیحی است که می‌توان بر اساس آن حکم کرد که این لفظ فصحیح معروف یا نادر مجهول است؛ به‌عنوان مثال در «النوادر» ابومسحل آمده است: «گفته می‌شود: إن فلاناً لذوشرفة و ما أعظم شرفته»، لفظ «شرفة» به معنای شرف، کم‌استعمال است و استعمالش به حد استعمال لفظ «الشرف» مشهور نیست؛ چراکه در زبان جمهور رایج نیست؛ لذا واگذارده شده و از نوادر بشمار می‌آید<ref>ر.ک: حسن، عزة، ص126</ref>‏.
منظور از الفاظ نادر در این کتاب الفاظی است که استعمالش در زبان عرب اندک است. هرچه لفظ بیشتر استعمال شود و تعداد بیشتری از عرب آن را بشناسند و در زبان عرب رایج باشد، اجود و افصح است و برعکس هرچقدر لفظی استعمالش کم باشد و تعداد اندکی آن را بشناسند، نادر و مجهول است؛ بنابراین کثرت استعمال و قلت آن معیار صحیحی است که می‌توان بر اساس آن حکم کرد که این لفظ فصحیح معروف یا نادر مجهول است؛ به‌عنوان مثال در «النوادر» [[اب‍وم‍س‍ح‍ل‌ اع‍راب‍ی‌، ع‍ب‍دال‍وه‍اب‌ ب‍ن‌ ح‍ری‍ش‌|ابومسحل]] آمده است: «گفته می‌شود: إن فلاناً لذوشرفة و ما أعظم شرفته»، لفظ «شرفة» به معنای شرف، کم‌استعمال است و استعمالش به حد استعمال لفظ «الشرف» مشهور نیست؛ چراکه در زبان جمهور رایج نیست؛ لذا واگذارده شده و از نوادر بشمار می‌آید<ref>ر.ک: حسن، عزة، ص126</ref>‏.


==پانویس ==
==پانویس ==