۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'های ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'سوال' به 'سؤال') |
||
| (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
# پنجم آواز پر جبرئیل است. | # پنجم آواز پر جبرئیل است. | ||
این رساله نیز از صفحهی 111 شروع میشود تا 126 و تا 21 شماره نیز قابل دیدن است. از نام رساله پیداست که اثری کاملاً رمزی است و فهم آن دشوار و از همین بابت کسی منکر اینگونهاندیشهها بود که سهروردی در همان ابتدا به آن اشاره کرده و رساله را پیش میبرد، چنانکه میگوید: درین یک دو روز از کسانی که رمد تعصّب، نقص بصر و بصیرت ایشان شده است، یکی از برای کبر منصب سادات و ائمّهی طریقت از سر قصور در مشایخ | این رساله نیز از صفحهی 111 شروع میشود تا 126 و تا 21 شماره نیز قابل دیدن است. از نام رساله پیداست که اثری کاملاً رمزی است و فهم آن دشوار و از همین بابت کسی منکر اینگونهاندیشهها بود که سهروردی در همان ابتدا به آن اشاره کرده و رساله را پیش میبرد، چنانکه میگوید: درین یک دو روز از کسانی که رمد تعصّب، نقص بصر و بصیرت ایشان شده است، یکی از برای کبر منصب سادات و ائمّهی طریقت از سر قصور در مشایخ سؤالف بیهدهای میگفت و در اثناء آن از بهر تقریر تشدید انکاری را بر مصطلحات متأخّران استهزاء میکرد، تا تمادی او در آن به جائی رسید که حکایت ایراد کرد از خواجه [[ابوعلی فارمدی]] رحمهالله علیه که او را پرسیدند که: چون است که کبودپوشان بعضی اصوات را آواز پر جبرئیل میخواندند؟ گفت: بدان که بیشتر چیزها که حواسّ تو مشاهدهی آن میکند، همه از آواز پر جبرئیل است. و سائل را گفت: از جمله آوازهای پر جبرئیل یکی توئی. این منکر مدّعی تعصّبِ بیفایده میکرد که چه معنی این کلمه را فرض توان کرد الاّ هذیانات مزخرف؟ چون تجاسر او بدینجا رسید راستی را من نیز از سر حدّت زجر او را متشمّر گشتم و دامن مبادلات با دوش انداختم و آستین تحمّل باز نَوَردیدم و بر سَرِ زانوی فطنت بنشستم و از طریق شَتم کردن و عامیخواندن درآمدم. و گفتم: اینک من در شرح آواز پر جبرئیل به عزمیدرست و رأیی صائب شروع کردم، تو اگر مردی و هنر مردان داری فهم کن، و این جزو را «آواز پر جبرئیل» نام کردم<ref>متن، صص 113-111</ref>. | ||
# ششم صفیر سیمرغ است. | # ششم صفیر سیمرغ است. | ||
| خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
این رساله از صفحهی 175 آغاز میشود و در صفحهی 189 به پایان میرسد. در این رساله نیز 14 شماره وجود دارد. این رساله نیز یکی از رمزیترین آثار شیخ است که کمتر کسی توان فهم و درک آن را دارد. آنچه که در این رساله وجود دارد ابهامیاست که در مفهوم عقل سرخ وجود دارد. که این سرخی در عقل چه نسبتی دارد که البته در طول رساله به آن پاسخ میدهد. ولی بحث از اینجا آغاز میشود که کسی از کسی از سهروردی میپرسد که آیا مرغان زبان یکدیگر را میدانند و وی پاسخ مثبت میدهد، آنگاه میپرسد که تو از کجا این را میدانی و از همینجا داستان آغاز میشود. داستان بر محور اوّل ما خلق الله العقل میچرخد و این عقل است که به نهفتههای هستی پاسخ میدهد. | این رساله از صفحهی 175 آغاز میشود و در صفحهی 189 به پایان میرسد. در این رساله نیز 14 شماره وجود دارد. این رساله نیز یکی از رمزیترین آثار شیخ است که کمتر کسی توان فهم و درک آن را دارد. آنچه که در این رساله وجود دارد ابهامیاست که در مفهوم عقل سرخ وجود دارد. که این سرخی در عقل چه نسبتی دارد که البته در طول رساله به آن پاسخ میدهد. ولی بحث از اینجا آغاز میشود که کسی از کسی از سهروردی میپرسد که آیا مرغان زبان یکدیگر را میدانند و وی پاسخ مثبت میدهد، آنگاه میپرسد که تو از کجا این را میدانی و از همینجا داستان آغاز میشود. داستان بر محور اوّل ما خلق الله العقل میچرخد و این عقل است که به نهفتههای هستی پاسخ میدهد. | ||
در اینجاست که رمزها مطرح میشود، جوانی که | در اینجاست که رمزها مطرح میشود، جوانی که کهنترین و اوّلین موجود است. رمزهایی که در کوه قاف و آنچه که مربوط به اوست مطرح میشود. در سیاحت در عوالم باطنی و معنوی عجایبی قابل شهود است که برای ما مبهم است که عبارتند از: قاف، گوهر شب افروز، درخت طوبی، دوازده کارگاه، زرهی داوودی، تیغ بلارک و چشمهی زندگانی. و هر یک از این مقولات را شیخ پاسخ میدهد. در آغاز داستان در پاسخ به پرسنده از تجربهی باز بودن خود اشاره کرد و در انتهای رساله به همان باز باز میگردد و خود را در قالب شعری نغز توصیف میکند<ref>متن، ص 189</ref>. | ||