تفسیر مقاتل بن سلیمان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'طبرى' به 'طبرى '
جز (جایگزینی متن - 'بهاءالدين خرمشاهى' به 'بهاءالدين خرمشاهى')
جز (جایگزینی متن - 'طبرى' به 'طبرى ')
خط ۵۷: خط ۵۷:
آيت‌الله معرفت در جلد دوم تفسير و مفسران، صفحه 150 به بعد ديدگاه متأخران را درباره تفسير مقاتل اين چنين مى‌نويسد:
آيت‌الله معرفت در جلد دوم تفسير و مفسران، صفحه 150 به بعد ديدگاه متأخران را درباره تفسير مقاتل اين چنين مى‌نويسد:


«باآنكه اين تفسير در دوران ظهورش و از همان ابتدا مورد توجه بوده و نظر دانشمندان را به خود جلب نموده است و از همان دوران نخست، همگان از تفسير او بهره مى‌بردند، ولى در دوران متأخر يك نوع بى‌مهرى نسبت به آن احساس مى‌شود و عامل آن، عملكرد نارواى راويان اين تفسير است كه در آن تصرف نموده و گرچه اندك بر آن افزوده‌اند. اين تفسير از طريق عبدالله بن ثابت مقرى از پدرش ثابت بن يعقوب توزى از ابوصالح هذيل بن حبيب دندانى از مقاتل بن سليمان روايت شده است. [[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]] مى‌گويد: «ابوصالح، در برخى موارد روايات ديگرى را بر متن تفسير مقاتل افزوده است». گاه شده اضافات به‌گونه‌اى است كه گمان مى‌رود متن تفسير مقاتل است و حتى در آنجا كه صريحا به مقاتل نسبت داده مى‌شود، برخى از بزرگان - احيانا - ترديد دارند كه به‌درستى گفته مقاتل باشد؛ مثلا درباره حلّ رموز حروف مقطعه اوايل سور در اين تفسير، به حساب جمل (ابجدى) روى آورده، ولى طبرى اين مطلب را با عنوان «قال بعضهم» مطرح مى‌كند و مى‌گويد: «خوش نداشتم قائل آن را نام ببرم؛ زيرا ناقل از وى، از كسانى نيست كه مورد اعتماد باشد»... مواردى در اين تفسير به چشم مى‌خورد كه انتساب آنها به مقاتل مشكوك است و شايد از تصرفات راويان تفسير باشد؛ مانند تفسير آيه ''' «و إذ قلنا للملائكة» '''، به «الذين خلقوا من مارج من نار السموم» و اين جاى شگفتى دارد كه چگونگى آفرينش فرشتگان را از شعله آتش سوزنده پنداشته است؛ درصورتى‌كه خداوند، آفرينش جنّ را چنين وصف كرده، نه ملايك را... در اين‌گونه موارد، احتمال مدسوس بودن مى‌رود كه با دست راوى نخست يا ديگران بر تفسير مقاتل افزوده شده است. دليل بر آن، آنكه هيچ‌يك از مفسرانى كه بنا بر استيعاب داشته‌اند، چنين مطالبى را نه از مقاتل و نه از تفسير وى نقل نكرده‌اند.
«باآنكه اين تفسير در دوران ظهورش و از همان ابتدا مورد توجه بوده و نظر دانشمندان را به خود جلب نموده است و از همان دوران نخست، همگان از تفسير او بهره مى‌بردند، ولى در دوران متأخر يك نوع بى‌مهرى نسبت به آن احساس مى‌شود و عامل آن، عملكرد نارواى راويان اين تفسير است كه در آن تصرف نموده و گرچه اندك بر آن افزوده‌اند. اين تفسير از طريق عبدالله بن ثابت مقرى از پدرش ثابت بن يعقوب توزى از ابوصالح هذيل بن حبيب دندانى از مقاتل بن سليمان روايت شده است. [[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]] مى‌گويد: «ابوصالح، در برخى موارد روايات ديگرى را بر متن تفسير مقاتل افزوده است». گاه شده اضافات به‌گونه‌اى است كه گمان مى‌رود متن تفسير مقاتل است و حتى در آنجا كه صريحا به مقاتل نسبت داده مى‌شود، برخى از بزرگان - احيانا - ترديد دارند كه به‌درستى گفته مقاتل باشد؛ مثلا درباره حلّ رموز حروف مقطعه اوايل سور در اين تفسير، به حساب جمل (ابجدى) روى آورده، ولى [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]  اين مطلب را با عنوان «قال بعضهم» مطرح مى‌كند و مى‌گويد: «خوش نداشتم قائل آن را نام ببرم؛ زيرا ناقل از وى، از كسانى نيست كه مورد اعتماد باشد»... مواردى در اين تفسير به چشم مى‌خورد كه انتساب آنها به مقاتل مشكوك است و شايد از تصرفات راويان تفسير باشد؛ مانند تفسير آيه ''' «و إذ قلنا للملائكة» '''، به «الذين خلقوا من مارج من نار السموم» و اين جاى شگفتى دارد كه چگونگى آفرينش فرشتگان را از شعله آتش سوزنده پنداشته است؛ درصورتى‌كه خداوند، آفرينش جنّ را چنين وصف كرده، نه ملايك را... در اين‌گونه موارد، احتمال مدسوس بودن مى‌رود كه با دست راوى نخست يا ديگران بر تفسير مقاتل افزوده شده است. دليل بر آن، آنكه هيچ‌يك از مفسرانى كه بنا بر استيعاب داشته‌اند، چنين مطالبى را نه از مقاتل و نه از تفسير وى نقل نكرده‌اند.


آرى، همان بلايى كه بر تفسير على بن ابراهيم قمى آمده و به دست راوى آن، دگرگونى در آن رخ داده، عينا بر تفسير مقاتل نيز آمده و دچار دگرگونى و احيانا بى‌اعتبارى گرديده است، ولى در مجموع-با قطع نظر از موارد مشكوك يا مدسوس، تفسير شيوا و ارزشمندى است و يكى از كهن‌ترين و سرشارترين ذخاير ميراث فرهنگى اسلامى است. گوهرهاى ناب آن براى فرهيختگان به‌خوبى تابناك و تشخيص آن از ناروا براى اهل تحقيق به‌آسانى ميسور است. بدين ترتيب اين تفسير، امروزه براى پژوهندگان مسائل قرآنى و تفسير، غنيمتى ارزنده است».
آرى، همان بلايى كه بر تفسير على بن ابراهيم قمى آمده و به دست راوى آن، دگرگونى در آن رخ داده، عينا بر تفسير مقاتل نيز آمده و دچار دگرگونى و احيانا بى‌اعتبارى گرديده است، ولى در مجموع-با قطع نظر از موارد مشكوك يا مدسوس، تفسير شيوا و ارزشمندى است و يكى از كهن‌ترين و سرشارترين ذخاير ميراث فرهنگى اسلامى است. گوهرهاى ناب آن براى فرهيختگان به‌خوبى تابناك و تشخيص آن از ناروا براى اهل تحقيق به‌آسانى ميسور است. بدين ترتيب اين تفسير، امروزه براى پژوهندگان مسائل قرآنى و تفسير، غنيمتى ارزنده است».
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش