۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ویژه ای' به 'ویژهای') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ی ' به 'هی ') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
ابن عربی بزرگ عالم عرفان نظری کاری ویژه در معرّفی یک شخصیت خاص و بزرگ در تصوّف و عرفان اسلامیاست. شخصیتی که شهرتی جهانی دارد و آثار او در تمام جهان اسلام به دیدهی ارزش و اعتبار نگریسته میشود. امّا با این همه در نظر استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] هیچ کس جز حضرات معصومین از نقد و بررسی خالی نیست، و لذا این شخصیّت جامع و بالندهی حوزهی فکر اسلامی نیز به سان دیگر اندیشمندان و مشاهیر قابل نقد و بررسی است و اگر کسی بپندارد که هر چه که گفته صحیح و درست است به درستی راه را به خطا رفته و بر خود و او ستم روا داشته است. این کاری است که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در این کتاب نیز اعمال کرده و روشی نقدی را در بررسی زندگی و آراء و سلوک عملی وی روا داشته است، از این رو رویاروییِ با وی را ضمن درست روایت کردن او کاری علمی و شرعی و منطقی میداند و لذا به این امر هم مبادرت ورزیده است. | ابن عربی بزرگ عالم عرفان نظری کاری ویژه در معرّفی یک شخصیت خاص و بزرگ در تصوّف و عرفان اسلامیاست. شخصیتی که شهرتی جهانی دارد و آثار او در تمام جهان اسلام به دیدهی ارزش و اعتبار نگریسته میشود. امّا با این همه در نظر استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] هیچ کس جز حضرات معصومین از نقد و بررسی خالی نیست، و لذا این شخصیّت جامع و بالندهی حوزهی فکر اسلامی نیز به سان دیگر اندیشمندان و مشاهیر قابل نقد و بررسی است و اگر کسی بپندارد که هر چه که گفته صحیح و درست است به درستی راه را به خطا رفته و بر خود و او ستم روا داشته است. این کاری است که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در این کتاب نیز اعمال کرده و روشی نقدی را در بررسی زندگی و آراء و سلوک عملی وی روا داشته است، از این رو رویاروییِ با وی را ضمن درست روایت کردن او کاری علمی و شرعی و منطقی میداند و لذا به این امر هم مبادرت ورزیده است. | ||
در بخش نخست که شرح زندگانی شیخ است گذشته از نام کامل او زمان ولادتش را سال 560 هجری در شهر مرسیه گفته است. در داشتن اسم و لقب از همان آغاز بیان اختلاف اغاز میشود، چنانکه مینویسد: ابن عربی جزو معدود اشخاصی است که القاب بسیار دارد. برخی که از باورمندان او بودهاند القابی خوش و عالی به او نسبت دادهاند و برخی هم که با وی دشمنی داشتهاند بدترین القاب ممکنه را نصیب وی کردهاند، و لذا برخی و البتّه بیشترین افراد او را «محیی الدّین» دانستهاند و برخی نیز که بسیار نادرند وی را «ماحیالدّین» و «ممیتالدّین» که به معنای از بین برنده و نابود | در بخش نخست که شرح زندگانی شیخ است گذشته از نام کامل او زمان ولادتش را سال 560 هجری در شهر مرسیه گفته است. در داشتن اسم و لقب از همان آغاز بیان اختلاف اغاز میشود، چنانکه مینویسد: ابن عربی جزو معدود اشخاصی است که القاب بسیار دارد. برخی که از باورمندان او بودهاند القابی خوش و عالی به او نسبت دادهاند و برخی هم که با وی دشمنی داشتهاند بدترین القاب ممکنه را نصیب وی کردهاند، و لذا برخی و البتّه بیشترین افراد او را «محیی الدّین» دانستهاند و برخی نیز که بسیار نادرند وی را «ماحیالدّین» و «ممیتالدّین» که به معنای از بین برنده و نابود کنندهی دین است نامیدهاند. امّا لقبهایی چون: عارف حقّانی، قطب الموحّدین، جمال العارفین، قدوة العارفین، شیخ الشّیوح، بحرالمعارف، مربّی العارفین، شیخ الکامل و کبریت احمر از القاب دیگری است که به وی نسبت دادهاند. جز این نیز در آثار دیگران القابی هست که جمع و ثبت آن به اطالهی کلام میانجامد<ref>متن، صص 15-14</ref>. | ||
خانوادهی ابن عربی بنا به گزارشی که نویسنده از منابع متعدّد میدهد بسیار نجیب و اصیل بودهاند، پدرش علی بن محمّد از بزرگان فقه و حدیث و از نامداران زهد و تصوّف دوران خود بوده است<ref>متن، ص 15</ref>. ابن عربی پدر خود را از محقّقان در منزل انفاس میدانست. مادر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] هم از قبیلهی خولان بوده و به انصار انتساب داشت و از کتاب [[الفتوحات]] چنین بر میآید که نامش «نور» بوده است<ref>الفتوحات المکیة، ج2، ص 348</ref>. در کتاب به دو دایی [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] نیز اشاره شده به نامهای [[یحیی بن یغان]] و [[ابومسلم خولانی]]. [[یحیی بن یغان]] پادشاه | خانوادهی ابن عربی بنا به گزارشی که نویسنده از منابع متعدّد میدهد بسیار نجیب و اصیل بودهاند، پدرش علی بن محمّد از بزرگان فقه و حدیث و از نامداران زهد و تصوّف دوران خود بوده است<ref>متن، ص 15</ref>. ابن عربی پدر خود را از محقّقان در منزل انفاس میدانست. مادر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] هم از قبیلهی خولان بوده و به انصار انتساب داشت و از کتاب [[الفتوحات]] چنین بر میآید که نامش «نور» بوده است<ref>الفتوحات المکیة، ج2، ص 348</ref>. در کتاب به دو دایی [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] نیز اشاره شده به نامهای [[یحیی بن یغان]] و [[ابومسلم خولانی]]. [[یحیی بن یغان]] پادشاه منطقهی تلمسان بوده و در عین حال به زهد و معرفت نیز مایل بوده است. دایی دیگر نیز از اهل زهد و عبادت بوده و در وادی سیر و سلوک عرفانی قرار داشته است. در [[الفتوحات]] ذکری هم از عموی وی به میان میآید که که صاحب معرفت و کرامت بوده است<ref>متن، ص 20</ref>. | ||
از دانشهای [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] هم از همان اوان کودکی سخنانی به میان آمده که از خانواده آغاز کرده است، و فقه و حدیث را دنبال نموده و در برخی منابع به دانشهای حروف، هیئت، طبیعیات، هندسه، نسب شناسی، طب، و موسیقی اشاره شده است. نویسنده در صفحات 26 و 27 ذکری از اجازات فقهی و حدیثی [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] به میان میآورد و چنین میگوید: شرح کامل این اجازات که در رشتههای گوناگون علوم و دانشهای اسلامیاست، در انتهای جلد چهارم کتاب [[الفتوحات المکیة]] آمده است<ref>متن، ص 28</ref>. در بخشی دیگر به مشایخ و اساتید [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] اشاره شده و شرحی مختصر از هر کدام دیده میشود. [[ابوالعباس عرینی]]، [[ابومدین غوث تلمسانی]] و [[فاطمه قرطبی]] از مهمترین مشایخ او بودهاند، در عین حال در صفحات 55 و 56 فهرست بلندی از اساتید [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] را متذکّر میشود برخی نیز به نامند. | از دانشهای [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] هم از همان اوان کودکی سخنانی به میان آمده که از خانواده آغاز کرده است، و فقه و حدیث را دنبال نموده و در برخی منابع به دانشهای حروف، هیئت، طبیعیات، هندسه، نسب شناسی، طب، و موسیقی اشاره شده است. نویسنده در صفحات 26 و 27 ذکری از اجازات فقهی و حدیثی [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] به میان میآورد و چنین میگوید: شرح کامل این اجازات که در رشتههای گوناگون علوم و دانشهای اسلامیاست، در انتهای جلد چهارم کتاب [[الفتوحات المکیة]] آمده است<ref>متن، ص 28</ref>. در بخشی دیگر به مشایخ و اساتید [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] اشاره شده و شرحی مختصر از هر کدام دیده میشود. [[ابوالعباس عرینی]]، [[ابومدین غوث تلمسانی]] و [[فاطمه قرطبی]] از مهمترین مشایخ او بودهاند، در عین حال در صفحات 55 و 56 فهرست بلندی از اساتید [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] را متذکّر میشود برخی نیز به نامند. | ||
در بخش نوشتههای [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] اشاراتی به مضامین دو کتاب مهم او، یعنی [[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحکم]] و [[الفتوحات المکیة]] وجود دارد و در صفحات 68 و 69 به تفصیل نام دیگر آثار او را قید کرده است. در بخش ابن عربی و عارفان سلف آنچه که از عارفان و صوفیان بزرگ که در آثار او مورد توجّه قرار گرفته را به اشاره بحث کرده است، مانند: [[ابویزید بسطامی]]، [[ذوالنون مصری]]، [[حسین بن منصور حلاج]]، [[سهل بن عبدالله تستری]]، [[ابراهیم ادهم]]، [[رابعهی عدویه]]، [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]]، [[ابوبکر شبلی]]، [[عبدالقادر جیلانی]]، [[ابوالقاسم قشیری]]، [[عمروبن عثمان مکی|عمرو بن عثمان مکی]]، [[ابوحامد غزالی]] و دیگران. در بخش آراء و عقاید به اختصار به | در بخش نوشتههای [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] اشاراتی به مضامین دو کتاب مهم او، یعنی [[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحکم]] و [[الفتوحات المکیة]] وجود دارد و در صفحات 68 و 69 به تفصیل نام دیگر آثار او را قید کرده است. در بخش ابن عربی و عارفان سلف آنچه که از عارفان و صوفیان بزرگ که در آثار او مورد توجّه قرار گرفته را به اشاره بحث کرده است، مانند: [[ابویزید بسطامی]]، [[ذوالنون مصری]]، [[حسین بن منصور حلاج]]، [[سهل بن عبدالله تستری]]، [[ابراهیم ادهم]]، [[رابعهی عدویه]]، [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]]، [[ابوبکر شبلی]]، [[عبدالقادر جیلانی]]، [[ابوالقاسم قشیری]]، [[عمروبن عثمان مکی|عمرو بن عثمان مکی]]، [[ابوحامد غزالی]] و دیگران. در بخش آراء و عقاید به اختصار به مقولهی عشق و محبّت، آفرینش جهان هستی، وحدت وجود، انسان کامل و عبادات و شریعت پرداخته شده است. | ||
در بخش مربوط به موافقان و مخالفان از موافقان وی آغاز کرده و کسانی چون: [[امام فخر رازی]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهابالدین سهروردی]]، [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدین حموی]]، [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد|شعرانی]]، [[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین|قاضی نورالله شوشتری]]، [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]]، [[فخرالدّین عراقی]]، [[نعمتالله ولی|شاه نعمتالله ولی]]، [[کاشانی، عبدالرزاق|عبدالرزاق کاشانی]] و [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|صدرالدین قونوی]] را مورد نظر قرار داده است و در سلک مخالفان او کسانی به مانند: [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]، [[علاءالدوله سمنانی]]، [[بقاعی، ابراهیم بن عمر|برهانالدین بقاعی]]، [[آملی، سید حیدر|سید حیدر آملی]]، [[مقدس اردبیلی]]، [[علامه مجلسی]] و [[شیخ احمد احسایی]] را نام برده است. | در بخش مربوط به موافقان و مخالفان از موافقان وی آغاز کرده و کسانی چون: [[امام فخر رازی]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهابالدین سهروردی]]، [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدین حموی]]، [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد|شعرانی]]، [[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین|قاضی نورالله شوشتری]]، [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]]، [[فخرالدّین عراقی]]، [[نعمتالله ولی|شاه نعمتالله ولی]]، [[کاشانی، عبدالرزاق|عبدالرزاق کاشانی]] و [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|صدرالدین قونوی]] را مورد نظر قرار داده است و در سلک مخالفان او کسانی به مانند: [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]، [[علاءالدوله سمنانی]]، [[بقاعی، ابراهیم بن عمر|برهانالدین بقاعی]]، [[آملی، سید حیدر|سید حیدر آملی]]، [[مقدس اردبیلی]]، [[علامه مجلسی]] و [[شیخ احمد احسایی]] را نام برده است. |