۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
}} | }} | ||
'''اِبْنِ لَبّانه، ابوبکر محمد بن عیسى لخمى دانى ''' (د 507ق/ 1113م)، ادیب و شاعر عصر ملوک الطوایف در اندلس. | |||
''' اِبْنِ لَبّانه، ابوبکر محمد بن عیسى لخمى دانى ''' (د 507ق/ 1113م)، ادیب و شاعر عصر ملوک الطوایف در اندلس. | |||
وی در دانیه به دنیا آمد و نسبت «دانى» او از همین جاست. چون مادرش شیر فروش بود، به ابن لبّانه شهرت یافت. | وی در دانیه به دنیا آمد و نسبت «دانى» او از همین جاست. چون مادرش شیر فروش بود، به ابن لبّانه شهرت یافت. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۲: | ||
وی حدود 460ق به المریه رفت و به مدح معتصم بن صمادح (حک 444- 480ق) پرداخت و نزد او منزلتى یافت. | وی حدود 460ق به المریه رفت و به مدح معتصم بن صمادح (حک 444- 480ق) پرداخت و نزد او منزلتى یافت. | ||
اما | اما همینکه ابن حداد شاعر معتصم به وزارت رسید، به سبب خصومتى که با ابن لبانه داشت، معتصم را برضدّ او برانگیخت، ابن لبانه ناچار دربار وی را ترک گفت و به بطلیوس رفت. در آنجا به خدمت متوکل افطسى (حک 460-487ق) در آمد، اما پس از چندی روابط بین آن دو نیز به تیرگى گیرایید و سرانجام شاعر قصیدهای در هجو یکى از کارگزاران متوکل و قصیدهای دیگر در طعن خود او سرود و دربار وی را ترک گفت و راهى قرطبه شد. | ||
به گفته ابن بسام که ابن لبانه را در قرطبه ملاقات کرده بود، وی از ترک بطلیوس ناخشنود بوده است. در آن زمان معتمد بن عباد (حک 461-484ق) که خود شاعری برجسته و از حامیان علم و ادب بود، بر قرطبه حکم مىراند. وی ابن لبانه را به گرمى پذیرفت و به زودی او را از جمله خواص و ندیمان خود گردانید. شاعر که پس از مدتها پایگاه امنى یافته بود، دربار وی را برای رفاه خود مناسب دید و بهترین مدایح خود را تقدیم او کرد. پس از آنکه اشبیلیه به دست مرابطون افتاد (484ق) و معتمد همراه خانوادهاش به زندانى در اغمات، در نزدیکى مراکش، منتقل شد، ابن لبانه همچنان به او وفادار ماند و گه گاه برای ملاقات او راه مغرب را درپیش مىگرفت. منابع فقط به دو سفر او، یکى در 485ق و دیگری در 486ق اشاره کردهاند. شهرت وی نیز بیشتر ناشى از همین وفاداری و مدیحهگویى به ابن عباد بوده، چنانکه او را سَمَوئلِ شعراء خواندهاند. | به گفته ابن بسام که ابن لبانه را در قرطبه ملاقات کرده بود، وی از ترک بطلیوس ناخشنود بوده است. در آن زمان معتمد بن عباد (حک 461-484ق) که خود شاعری برجسته و از حامیان علم و ادب بود، بر قرطبه حکم مىراند. وی ابن لبانه را به گرمى پذیرفت و به زودی او را از جمله خواص و ندیمان خود گردانید. شاعر که پس از مدتها پایگاه امنى یافته بود، دربار وی را برای رفاه خود مناسب دید و بهترین مدایح خود را تقدیم او کرد. پس از آنکه اشبیلیه به دست مرابطون افتاد (484ق) و معتمد همراه خانوادهاش به زندانى در اغمات، در نزدیکى مراکش، منتقل شد، ابن لبانه همچنان به او وفادار ماند و گه گاه برای ملاقات او راه مغرب را درپیش مىگرفت. منابع فقط به دو سفر او، یکى در 485ق و دیگری در 486ق اشاره کردهاند. شهرت وی نیز بیشتر ناشى از همین وفاداری و مدیحهگویى به ابن عباد بوده، چنانکه او را سَمَوئلِ شعراء خواندهاند. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۴: | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
1- دیوان، آنچه از اشعار ابن لبانه به جای مانده، عمدتاً در مدح است، و شاعر در آنها با اغراق، به وصف رشادتها و دانش و تدبیر و گشادهدستى ممدوحین پرداخته و بسیاری از جنبههای زندگى در دربار ملوکالطوایف را تصویر کرده است. | 1-دیوان، آنچه از اشعار ابن لبانه به جای مانده، عمدتاً در مدح است، و شاعر در آنها با اغراق، به وصف رشادتها و دانش و تدبیر و گشادهدستى ممدوحین پرداخته و بسیاری از جنبههای زندگى در دربار ملوکالطوایف را تصویر کرده است. | ||
وی غزل نیز سروده است و در اینگونه اشعار - که البته از واقعگرایى بىبهره نیست - در قالب جوان عاشق پیشهای جلوه مىکند که بادهنوشى و نظربازی را راه و رسم زندگى خود ساخته است. اشعار وی طبیعتاً از شعر پیشینیان رنگ پذیرفته، اما گاه ویژگیهایى چون عنصر خیال و تصویر پردازیهای قوی و بدیع به سرودههای او لطف و زیبایى خاصى بخشیده است. | وی غزل نیز سروده است و در اینگونه اشعار - که البته از واقعگرایى بىبهره نیست - در قالب جوان عاشق پیشهای جلوه مىکند که بادهنوشى و نظربازی را راه و رسم زندگى خود ساخته است. اشعار وی طبیعتاً از شعر پیشینیان رنگ پذیرفته، اما گاه ویژگیهایى چون عنصر خیال و تصویر پردازیهای قوی و بدیع به سرودههای او لطف و زیبایى خاصى بخشیده است. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۱: | ||
به علاوه، کتابهای دیگری نیز با نامهای: | به علاوه، کتابهای دیگری نیز با نامهای: | ||
2- الاعتماد فى اخبار بنى عباد، | 2-الاعتماد فى اخبار بنى عباد، | ||
3- سقیط الدرر و لقیط الزهر، | 3-سقیط الدرر و لقیط الزهر، | ||
4- مناقل الفتنه، به وی منسوب است که در اخبار و مدح معتمد بن عباده بوده است. | 4-مناقل الفتنه، به وی منسوب است که در اخبار و مدح معتمد بن عباده بوده است. | ||
به گفته برخى، اشعار او مدوّن بوده است<ref>فاتحىنژاد، عنایتالله، ج4، ص537</ref>. | به گفته برخى، اشعار او مدوّن بوده است<ref>فاتحىنژاد، عنایتالله، ج4، ص537</ref>. |