مولوی و جهان‌بینی‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
'''مولوی و جهان‌بینی‌ها''' تألیف [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقی جعفری تبریزی]]، این کتاب، پس از بررسی چند مسأله مقدماتی، به مقایسه جهان بینی مولانا با دیگر مکاتب و جهان‌بینی‌های شرقی و غربی می‌پردازد و در آخر به معرفت‌های علمی مولانا نیز اشاره می‌کند.  
'''مولوی و جهان‌بینی‌ها''' تألیف [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقی جعفری تبریزی]]، این کتاب، پس از بررسی چند مسأله مقدماتی، به مقایسه جهان بینی مولانا با دیگر مکاتب و جهان‌بینی‌های شرقی و غربی می‌پردازد و در آخر به معرفت‌های علمی مولانا نیز اشاره می‌کند.  


علامه جعفری، صاحب شرح پانزده جلدی مثنوی، ابتدا معنی و مفهوم کلمه واقعیت، انواع واقعیت و اقسام کیفیت ارتباط انسان با واقعیت را به طور مبسوط مورد بحث قرار می‌دهد و به این نکته می‌رسد که شخصیت‌هایی مانند مولانا، با جوش و خروش در میدان معرفت، با نمودهای عینی جهان هستی آشنایی داشته و با عینک علمی به آن‌ها می‌نگریسته‌اند و واقعیت‌هایی در ماورای نمودهای عینی، آنان را به طور جدی تحریک نموده و با این حال اصول بنیادین فراوانی را که مکتب‌های جهانی بر مبنای آن‌ها پایه ریزی شده است، مطرح ساخته است و در ادامه، با شرح و بررسی پنج قلمرو فکری مولانا، مانند قلمرو داستان پردازی؛ قلمرو بینش‌های علمی؛ قلمرو بینش‌های جهان بینی؛ قلمرو معرفتی؛ و قلمرو عرفانی به این نتیجه می‌رسد که قلمرو معرفتی مولانا را نمی‌توان در هیچ یک از جهان‌بینی‌های سیستماتیک موجود محدود ساخت.       <ref> ر.ک: عالمی، محمدعلم، ص99-100</ref>
علامه جعفری، صاحب شرح پانزده جلدی مثنوی، ابتدا معنی و مفهوم کلمه واقعیت، انواع واقعیت و اقسام کیفیت ارتباط انسان با واقعیت را به طور مبسوط مورد بحث قرار می‌دهد و به این نکته می‌رسد که شخصیت‌هایی مانند مولانا، با جوش و خروش در میدان معرفت، با نمودهای عینی جهان هستی آشنایی داشته و با عینک علمی به آن‌ها می‌نگریسته‌اند و واقعیت‌هایی در ماورای نمودهای عینی، آنان را به طور جدی تحریک نموده و با این حال اصول بنیادین فراوانی را که مکتب‌های جهانی بر مبنای آن‌ها پایه ریزی شده است، مطرح ساخته است و در ادامه، با شرح و بررسی پنج قلمرو فکری مولانا، مانند قلمرو داستان پردازی؛ قلمرو بینش‌های علمی؛ قلمرو بینش‌های جهان بینی؛ قلمرو معرفتی؛ و قلمرو عرفانی به این نتیجه می‌رسد که قلمرو معرفتی مولانا را نمی‌توان در هیچ یک از جهان‌بینی‌های سیستماتیک موجود محدود ساخت.  
 
مؤلف پس از این مباحث پیش زمینه‌ای، به مقایسه جهان بینی مولانا با مکاتب و جهان‌بینی‌های شرقی و غربی می‌پردازد. هدف وی از این مقایسه، اثبات این موضوع است که با وجود اینکه اصول اساسی اغلب مکتب‌ها و جهان‌بینی‌ها در مثنوی مولانا دیده می‌شود ولی معارف مولانا مافوق همۀ این جهان‌بینی‌هاست.
 
در این بحث، جهان‌بینی مولانا با نوزده جهان‌بینی شرقی و غربی از جمله با این جهان‌بینی‌ها به صورت تطبیقی مقایسه و بررسی شده است: مولانا و جهان‌بینی اسلامی؛ مولانا و حکمای هند؛ مولانا و مکتب بودائیسم؛ مولانا و مکتب اشراق افلاطونی؛ مولانا و مکتب مشاء ارسطویی؛ مولانا و مکتب رواقیون؛ مولانا و نو افلاطونی؛ مولانا و متب دکارت؛ مولانا و مکتب برکلی؛ مولانا و مکتب تنازغ بقا؛ مولانا و فلسفه رئالیست؛ مولانا و مکتب کانت؛ مولانا و مکتب هگل؛ مولانا و مکتب پراگماتیسم؛ مولانا و مکتب اگزیستانسیالیسم.
 
در پایان، به نگرش‌ها و معرفت‌های  علمی او را فهرست وار بیان می‌کند و دربارۀ  هدفش از طرح این موضوع می‌نویسد  با نگاه دقیق به این نوع نگرش‌ها به خوبی اثبات می‌شود که مولانا در عین عشق و گرایش به فوق طبیعت، قلمرو طبیعت عینی را نیز به وسیله مشاهدات و تجارب علمی محض، مخصوصا در مسائل انسانی به دقت مورد شرح و تفسیر قرار داده است. در انتها، فهرست  تفصیلی مطالب و فهرست‌های ایات و روایات و منابع درج است.<ref> ر.ک: عالمی، محمدعلم، ص99-100</ref>