إرشاد طلاب الحقائق إلی معرفة سنن خير الخلائق صلی‌الله‌عليه‌و‌سلم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''إرشاد طلاب الحقائق إلی معرفة سنن خير الخلائق(ص)'''، نوشته واژه‌شناس، لغوی و فقیه شافعی قرن هفتم قمری، [[یحیى بن شرف نَوَوى]] (631- 676ق)، خلاصه‌ای کامل از مطالب کتاب [[معرفة أنواع علم الحديث]] تألیف محدث، مفسر و فقیه شافعى، [[عثمان بن عبدالرحمان بن صَلاح نصرى شَهرزورى]] (577- 643ق) را عرضه می‌کند و در 55 مورد، مباحثی توضیحی یا انتقادی بر آن می‌افزاید<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص67-68</ref>‏. [[نووى]] کتاب حاضر («إرشاد طلاب الحقائق...») را نیز خلاصه کرد و [[التقريب و التيسير لمعرفة سنن البشير النذير]] نامید.
'''إرشاد طلاب الحقائق إلی معرفة سنن خير الخلائق(ص)'''، نوشته واژه‌شناس، لغوی و فقیه شافعی قرن هفتم قمری، [[نووی، یحیی بن شرف|یحیى بن شرف نَوَوى]] (631- 676ق)، خلاصه‌ای کامل از مطالب کتاب [[معرفة أنواع علم الحديث]] تألیف محدث، مفسر و فقیه شافعى، [[ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن|عثمان بن عبدالرحمان بن صَلاح نصرى شَهرزورى]] (577- 643ق) را عرضه می‌کند و در 55 مورد، مباحثی توضیحی یا انتقادی بر آن می‌افزاید<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص67-68</ref>‏. [[نووی، یحیی بن شرف|نووى]] کتاب حاضر («إرشاد طلاب الحقائق...») را نیز خلاصه کرد و [[التقريب و التيسير لمعرفة سنن البشير النذير في اصول الحديث|التقريب و التيسير لمعرفة سنن البشير النذير]] نامید.


==موضوع==
==موضوع==
از تعبیر «معرفة سنن خير الخلائق(ص)» در عنوان این اثر، چنین برداشت می‌شود که موضوعش شرح سیره و سنت‌های پیامبر(ص) است، ولی این پندار، درست نیست و موضوع آن، علوم گوناگون حدیث است. [[نووى]]، در کتاب دیگرش، [[رياض الصالحين من كلام سيد المرسلين]]، سنن و آداب اخلاقی و اجتماعی پیامبر(ص) را در 372 باب، 1896 حدیث و بیش از 350 موضوع، توضیح داده است.
از تعبیر «معرفة سنن خير الخلائق(ص)» در عنوان این اثر، چنین برداشت می‌شود که موضوعش شرح سیره و سنت‌های پیامبر(ص) است، ولی این پندار، درست نیست و موضوع آن، علوم گوناگون حدیث است. [[نووی، یحیی بن شرف|نووى]]، در کتاب دیگرش، [[رياض الصالحين من كلام سيد المرسلين]]، سنن و آداب اخلاقی و اجتماعی پیامبر(ص) را در 372 باب، 1896 حدیث و بیش از 350 موضوع، توضیح داده است.


==نام کتاب==
==نام کتاب==
خط ۳۷: خط ۳۷:


==هدف و روش==
==هدف و روش==
[[نووى]]، با بیان اینکه علوم حدیث، از برترین دانش‌هایی است که باید به آن توجه شود، افزوده است: در این اثر به خلاصه‌سازی کتاب معرفة علوم الحديث ابن الصلاح می‌پردازم تا حفظش آسان شود و می‌کوشم اهدافش را برآورده سازم و از عبارات خود نویسنده استفاده کنم و جز برای هدفی صحیح از آن بازنگردم و در مواردی، مباحثی از دیگران یا خودم بر آن می‌افزایم تا حقّ مطلب ادا شود<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، همان، ص107-109</ref>‏.
[[نووی، یحیی بن شرف|نووى]]، با بیان اینکه علوم حدیث، از برترین دانش‌هایی است که باید به آن توجه شود، افزوده است: در این اثر به خلاصه‌سازی کتاب معرفة علوم الحديث ابن الصلاح می‌پردازم تا حفظش آسان شود و می‌کوشم اهدافش را برآورده سازم و از عبارات خود نویسنده استفاده کنم و جز برای هدفی صحیح از آن بازنگردم و در مواردی، مباحثی از دیگران یا خودم بر آن می‌افزایم تا حقّ مطلب ادا شود<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، همان، ص107-109</ref>‏.


==ساختار و محتوا==
==ساختار و محتوا==
[[ابن الصلاح]] کتابش را در 65 نوع قرار داده و [[نووى]]، نیز همه آن را به‌ترتیب خلاصه کرده است. اولین نوع، «حدیث صحیح» است<ref>ر.ک: متن کتاب، همان، ص110</ref>‏ و آخرین، «شناخت وطن و شهرهای راویان»<ref>ر.ک: همان، ج2، ص804</ref>‏.
[[ابن الصلاح]] کتابش را در 65 نوع قرار داده و [[نووی، یحیی بن شرف|نووى]]، نیز همه آن را به‌ترتیب خلاصه کرده است. اولین نوع، «حدیث صحیح» است<ref>ر.ک: متن کتاب، همان، ص110</ref>‏ و آخرین، «شناخت وطن و شهرهای راویان»<ref>ر.ک: همان، ج2، ص804</ref>‏.


==نمونه مطالب==
==نمونه مطالب==
[[ابن الصلاح]] می‌گوید: کسی که از دروغگویی و سایر عوامل فسق، توبه کند، روایتش پذیرفته می‌شود، جز کسی که بر پیامبر(ص) دروغ ببندد و توبه کند که در این صورت، روایتش هرگز پذیرفته نمی‌شود؛ هرچند توبه‌اش نیکو باشد. [[احمد بن حنبل]]، [[حمیدی]]، [[بخاری]] و [[صیرفی]] این نظر را تأیید کرده‌اند و [[صیرفی]] در اینجا به‌طور مطلق چنین گفته است: هر راوی که خبرش را به جهت دروغگویی‌اش، ساقط کردیم و مردود شمردیم، اگر توبه هم بکند، از نظرمان بازنگردیم و توبه‌اش را نپذیریم و کسی که نقلش را ضعیف شمردیم، بعد از آن، دیگر نقلش را قوی نمی‌شماریم و این از موارد تفاوت بین حکم نقل روایت و ادای شهادت است. سمعانی گفته است: هرکسی در یک روایت، دروغ بگوید، باید احادیث قبلی او را نیز ساقط کرد، ولی [[نووى]] مطالب [[ابن الصلاح]] را نپذیرفته و منتقدانه نوشته است: همه این موارد، مخالف قانون مذهب ما و سایرین است و جداسازی بین نقل روایت و گواهی دادن نیز قویّ و درست نیست<ref>ر.ک: همان، ج1، ص305-307</ref>. محقق کتاب، [[عبدالباری فتح‌الله سلفی]]، یادآور شده است: [[صنعانی]] نیز مانند [[نووی]] گفته است، ولی [[احمد شاکر]] تأکید کرده است: نظر [[احمد بن حنبل]] و هم‌فکرانش ترجیح دارد؛ زیرا دروغ بستن بر پیامبر(ص) مفسده بزرگی دارد و باید نهی از آن و عقوبتش شدیدتر باشد؛ چه، اگر از آن دروغ، جلوگیری نشود، سیره و سنت شرعی می‌شود و تا قیامت ادامه می‌یابد! برخلاف دروغ بستن بر دیگران و در مقام گواهی دادن در دعاوی که چنین مفسده بزرگی ندارد. پس «کذب در روایت» را نتوان با کذب در شهادت و سایر معاصی مقایسه کرد<ref>ر.ک: همان، ص305-307، پاورقی 3</ref>.
[[ابن الصلاح]] می‌گوید: کسی که از دروغگویی و سایر عوامل فسق، توبه کند، روایتش پذیرفته می‌شود، جز کسی که بر پیامبر(ص) دروغ ببندد و توبه کند که در این صورت، روایتش هرگز پذیرفته نمی‌شود؛ هرچند توبه‌اش نیکو باشد. [[احمد بن حنبل]]، [[حمیدی]]، [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بخاری]] و [[صیرفی]] این نظر را تأیید کرده‌اند و [[صیرفی]] در اینجا به‌طور مطلق چنین گفته است: هر راوی که خبرش را به جهت دروغگویی‌اش، ساقط کردیم و مردود شمردیم، اگر توبه هم بکند، از نظرمان بازنگردیم و توبه‌اش را نپذیریم و کسی که نقلش را ضعیف شمردیم، بعد از آن، دیگر نقلش را قوی نمی‌شماریم و این از موارد تفاوت بین حکم نقل روایت و ادای شهادت است. سمعانی گفته است: هرکسی در یک روایت، دروغ بگوید، باید احادیث قبلی او را نیز ساقط کرد، ولی [[نووی، یحیی بن شرف|نووى]] مطالب [[ابن الصلاح]] را نپذیرفته و منتقدانه نوشته است: همه این موارد، مخالف قانون مذهب ما و سایرین است و جداسازی بین نقل روایت و گواهی دادن نیز قویّ و درست نیست<ref>ر.ک: همان، ج1، ص305-307</ref>. محقق کتاب، [[عبدالباری فتح‌الله سلفی]]، یادآور شده است: [[صنعانی]] نیز مانند [[نووی، یحیی بن شرف|نووی]] گفته است، ولی [[احمد شاکر]] تأکید کرده است: نظر [[احمد بن حنبل]] و هم‌فکرانش ترجیح دارد؛ زیرا دروغ بستن بر پیامبر(ص) مفسده بزرگی دارد و باید نهی از آن و عقوبتش شدیدتر باشد؛ چه، اگر از آن دروغ، جلوگیری نشود، سیره و سنت شرعی می‌شود و تا قیامت ادامه می‌یابد! برخلاف دروغ بستن بر دیگران و در مقام گواهی دادن در دعاوی که چنین مفسده بزرگی ندارد. پس «کذب در روایت» را نتوان با کذب در شهادت و سایر معاصی مقایسه کرد<ref>ر.ک: همان، ص305-307، پاورقی 3</ref>.


==پانویس==
==پانویس==