۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR83999J1.jpg | عنوان = الأعلام الهادیة الرفیعة في إعتبار الکتب الأربعة المنیعة | عنوانهای دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = نمازی شاهرودی، علی (نويسنده) |زبان | زبان = عربی | کد کنگره = /ن8الف6 115 BP | موضوع = |ناشر | ن...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==نمونه مطالب== | ==نمونه مطالب== | ||
* [[على نمازى شاهرودى]]، بعد از مقدمهای کوتاه، فصل اول را آغاز کرده و وارد بحث از «اصول اربعمائه» بهعنوان منابع «کتب اربعه» و چگونگی ارتباط روایی مشایخ ثلاثه با نویسندگان این اصول شده و درباره برخی از آنان توضیح داده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11-98</ref>. او نوشته است: بدان که مشایخ ثلاثه در «کتب اربعه»، روایات را از «اصول اربعمائه» و غیر آن گرفتهاند و این اصول نزد حاملان احادیث اهلبیت(ع) معتبر است و تردیدی نیست که نسبت آن اصول به نویسندگانش ثابت است<ref>ر.ک: همان، ص11 </ref>. | * [[على نمازى شاهرودى]]، بعد از مقدمهای کوتاه، فصل اول را آغاز کرده و وارد بحث از «اصول اربعمائه» بهعنوان منابع «کتب اربعه» و چگونگی ارتباط روایی مشایخ ثلاثه با نویسندگان این اصول شده و درباره برخی از آنان توضیح داده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11-98</ref>. او نوشته است: بدان که مشایخ ثلاثه در «کتب اربعه»، روایات را از «اصول اربعمائه» و غیر آن گرفتهاند و این اصول نزد حاملان احادیث اهلبیت(ع) معتبر است و تردیدی نیست که نسبت آن اصول به نویسندگانش ثابت است<ref>ر.ک: همان، ص11 </ref>. | ||
* یکی از اصول معتبر، کتاب ابان بن تغلب - ثقه جلیل از اصحاب امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) - است. زنجیره ارتباط روایی کلینی به او چنین است: علی بن ابراهیم از پدرش، از ابن ابیعمیر، از ابان بن تغلب، از زراره؛ همان طور که در کتاب کافی باب صیام آمده است و...<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | * یکی از اصول معتبر، کتاب ابان بن تغلب - ثقه جلیل از اصحاب [[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد(ع)]]، امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] - است. زنجیره ارتباط روایی کلینی به او چنین است: علی بن ابراهیم از پدرش، از ابن ابیعمیر، از ابان بن تغلب، از زراره؛ همان طور که در کتاب کافی باب صیام آمده است و...<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | ||
* پس کاملاً آشکار شد که کتب اربعه و مانند آن معتبر است و محور مذهب شیعه در همه زمانها و مکانها بر آن قرار دارد. البته اخباری در آن وجود دارد که اصحاب به آنها عمل نکردهاند (یا بهخاطر حمل آنها بر تقیه، یا به جهت احوط نبودن آنها و اعراض مشهور)، ولی هیچ مؤمن باتقوایی نباید قطعی بگوید که این روایات از امام(ع) صادر نشده است. کلام امام کاظم(ع) را فراموش مکن: «درباره آنچه از ما به تو رسیده یا منسوب به ماست، مگو: این باطل است؛ هرچند خلاف آن را میدانی؛ زیرا تو نمیدانی که ما آن را برای چه مقصودی گفتهایم و به چه صورتی وصف کردهایم»<ref>ر.ک: همان، ص171</ref>. | * پس کاملاً آشکار شد که کتب اربعه و مانند آن معتبر است و محور مذهب شیعه در همه زمانها و مکانها بر آن قرار دارد. البته اخباری در آن وجود دارد که اصحاب به آنها عمل نکردهاند (یا بهخاطر حمل آنها بر تقیه، یا به جهت احوط نبودن آنها و اعراض مشهور)، ولی هیچ مؤمن باتقوایی نباید قطعی بگوید که این روایات از امام(ع) صادر نشده است. کلام امام کاظم(ع) را فراموش مکن: «درباره آنچه از ما به تو رسیده یا منسوب به ماست، مگو: این باطل است؛ هرچند خلاف آن را میدانی؛ زیرا تو نمیدانی که ما آن را برای چه مقصودی گفتهایم و به چه صورتی وصف کردهایم»<ref>ر.ک: همان، ص171</ref>. | ||
* یکی از اشکالها بر صحت همه روایات کتب اربعه این است: همان طور که میبینیم روایاتی در این کتابها از غیر معصوم نقل شده است و این روایات، حجت نیست. پاسخ روشن است: | * یکی از اشکالها بر صحت همه روایات کتب اربعه این است: همان طور که میبینیم روایاتی در این کتابها از غیر معصوم نقل شده است و این روایات، حجت نیست. پاسخ روشن است: | ||
| خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
# یا خود راویان بر طبق تصریح امام(ع) مرجع بودهاند؛ مانند ابوبصیر، محمد بن مسلم، زکریا بن آدم، عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان. | # یا خود راویان بر طبق تصریح امام(ع) مرجع بودهاند؛ مانند ابوبصیر، محمد بن مسلم، زکریا بن آدم، عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان. | ||
# یا استدلال عقلی از آنان نقل شده است؛ مانند روایت هشام بن حکم که استدلالی بر نفی رؤیت خدای متعال با استفاده از معصومین(ع) آورده است. | # یا استدلال عقلی از آنان نقل شده است؛ مانند روایت هشام بن حکم که استدلالی بر نفی رؤیت خدای متعال با استفاده از معصومین(ع) آورده است. | ||
# یا در نزد راوی همراه با قرائنی بوده که دلالت بر صحتش داشته، ولی بر ما پنهان مانده است؛ مانند آنچه صدوق در | # یا در نزد راوی همراه با قرائنی بوده که دلالت بر صحتش داشته، ولی بر ما پنهان مانده است؛ مانند آنچه [[ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی|صدوق]] در «[[من لايحضره الفقيه|منلايحضرهالفقيه]]» از رساله پدرش نقل کرده است<ref>ر.ک: همان، ص163-167</ref>. | ||
==تاریخ نگارش== | ==تاریخ نگارش== | ||