۱۰۱٬۴۱۲
ویرایش
({{کاربردهای دیگر|روش (ابهام زدایی)}}) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ')ر' به ') ر') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
در محیطهای آموزشى، عوامل گوناگون مىتواند نقش الگویى داشته باشد؛ اما هیچیک نمىتوانند آنمایه که معلم مىتواند، الگوساز یا الگوسوز باشند. علماى تعلیم و تربیت اسلامى با توجه به نقش الگویى شدید و بسیار حساس معلم، همه وظایف معلم را مشخص کردهاند. | در محیطهای آموزشى، عوامل گوناگون مىتواند نقش الگویى داشته باشد؛ اما هیچیک نمىتوانند آنمایه که معلم مىتواند، الگوساز یا الگوسوز باشند. علماى تعلیم و تربیت اسلامى با توجه به نقش الگویى شدید و بسیار حساس معلم، همه وظایف معلم را مشخص کردهاند. | ||
از آنجا که ارائه الگو، کاراترین و پیروزمندترین روش تربیتى است؛ خداوند بزرگ، رسول اکرم(ص)را بهترین سرمشق جهانیان و آن جناب نیز امامان معصوم(ع)را پس از خود سرمشق معرفى کرده است. رسول خدا(ص)و امامان(ع)در عمل مردم را به تهذیب مىخواندهاند و به گفتار بسنده نمىکردهاند و این از اصول تربیتى است و مسبوق بر خودسازى و پرهیز از دوگانگى در رفتار و گفتار است که اسلام به شدت با آن مبارزه کرده است. | از آنجا که ارائه الگو، کاراترین و پیروزمندترین روش تربیتى است؛ خداوند بزرگ، رسول اکرم(ص) را بهترین سرمشق جهانیان و آن جناب نیز امامان معصوم(ع) را پس از خود سرمشق معرفى کرده است. رسول خدا(ص)و امامان(ع)در عمل مردم را به تهذیب مىخواندهاند و به گفتار بسنده نمىکردهاند و این از اصول تربیتى است و مسبوق بر خودسازى و پرهیز از دوگانگى در رفتار و گفتار است که اسلام به شدت با آن مبارزه کرده است. | ||
عواملى که مىتوانند الگوى کودک باشند باید داراى تساوق رفتارى باشند تا کودک دچار سردرگمى نشود؛ بمثل، اگر میان رفتار معلم با پدر و مادر، یا میان ارزشهای خانوادگى با ارزشهای اجتماعى ناسازگارى باشد، کودک بر سر دو راه مىماند و به دشوارى در تصمیمگیرى گرفتار مىآید و حتى دور نمىنماید که نسبت به الگوها بىاعتماد شود و یا بنابر اقتضا، گاه به این الگو و گاه به آن الگو اقتدا کند. لازمه پیشگیرى از بروز چنین بىتعادلى روانى، هماهنگى الگوهاست. | عواملى که مىتوانند الگوى کودک باشند باید داراى تساوق رفتارى باشند تا کودک دچار سردرگمى نشود؛ بمثل، اگر میان رفتار معلم با پدر و مادر، یا میان ارزشهای خانوادگى با ارزشهای اجتماعى ناسازگارى باشد، کودک بر سر دو راه مىماند و به دشوارى در تصمیمگیرى گرفتار مىآید و حتى دور نمىنماید که نسبت به الگوها بىاعتماد شود و یا بنابر اقتضا، گاه به این الگو و گاه به آن الگو اقتدا کند. لازمه پیشگیرى از بروز چنین بىتعادلى روانى، هماهنگى الگوهاست. |