۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مى' به 'مى') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
نویسنده در تشریح چگونگی نگارش و دستهبندی مطالب کتاب چنین مینویسد: «متجاوز از سى سال است که نگارنده با شوقى سرشار و تلاشى بىوقفه در جستجوى آثارى از تاریخ قوچان بر سینه سنگها و لایههاى رسوبى، نقش سفالها، دل تاریک تپهها، اسناد و متون تاریخى، شجرهنامهها، طومارها و حتى اسطورههاى مردمى و نقل سینهبهسینه روایات که ما را به مقصود برساند، بودهام و در این راه از هیچ سواد و بیاضى چشم نپوشیدهام؛ بدان امید که روزنهاى بر روشنایى بیابم. | نویسنده در تشریح چگونگی نگارش و دستهبندی مطالب کتاب چنین مینویسد: «متجاوز از سى سال است که نگارنده با شوقى سرشار و تلاشى بىوقفه در جستجوى آثارى از تاریخ قوچان بر سینه سنگها و لایههاى رسوبى، نقش سفالها، دل تاریک تپهها، اسناد و متون تاریخى، شجرهنامهها، طومارها و حتى اسطورههاى مردمى و نقل سینهبهسینه روایات که ما را به مقصود برساند، بودهام و در این راه از هیچ سواد و بیاضى چشم نپوشیدهام؛ بدان امید که روزنهاى بر روشنایى بیابم. | ||
مجموعه یادداشتهاى خود را در سال 1346ش، تحت عنوان جغرافیاى تاریخى قوچان در دو بخش «قوچان قدیم» (خبوشان) و «قوچان جدید» به چاپ رساندم. صاحبنظران و علاقهمندان آشنا و ناآشنا، تذکراتى دادند، عدهاى تشویقم کردند و برخى به ستیزم گرفتند. همه اینها در مجموع برایم توشهاى شد تا در پیمودن دنباله راه استوارتر گام بردارم. در این راه نداشتن وسایل کافى و دشواریهاى سفر مانعم نبود. | مجموعه یادداشتهاى خود را در سال 1346ش، تحت عنوان جغرافیاى تاریخى قوچان در دو بخش «قوچان قدیم» (خبوشان) و «قوچان جدید» به چاپ رساندم. صاحبنظران و علاقهمندان آشنا و ناآشنا، تذکراتى دادند، عدهاى تشویقم کردند و برخى به ستیزم گرفتند. همه اینها در مجموع برایم توشهاى شد تا در پیمودن دنباله راه استوارتر گام بردارم. در این راه نداشتن وسایل کافى و دشواریهاى سفر مانعم نبود. کورهراهها، دشتهاى پهن، کوههاى بلند، دامنهها، صخرهها و ویرانهها را پیمودم. برای دیدن سنگ قبرى، تکدرختى، لوحى، طومارى و دیدار مردمانى که خود در این سرزمین شاهد عینى حوادث بودهاند، ره سپردم؛ یا در شهر، پاى صحبت مردم کوچه و بازار (که مدیون و مرهون همه هستم) نشستم و همچنان به مطالعات و تحقیقاتم ادامه دادم. دریغم آمد که دستاوردهاى خود را بهعنوان برگى دیگر از تاریخ قوچان به چاپ نرسانم. در این چاپ جدید افزودهها فراوان است و اصولا مباحث کتاب بدان پایه دگرگون شده که جا دارد کتاب نام جدیدى بگیرد؛ ولذا آن را اترکنامه، تاریخ جامع قوچان نامگذارى کردم»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/6780/1/21 ر.ک: همان، ص21 و 22]</ref>. | ||
اولین سؤالی که برای خواننده کتاب در مواجهه با آن مطرح خواهد شد، نام کتاب است که نویسنده در توضیح آن چنین مینویسد: «اترک، کهنرودى است که پیوسته همراه و همراز مردم قوچان بوده است. هزاران سال است که آرام و گاه خروشان بر بستر تاریخى خود روان است. در حوضه آبریزش، رد پاى تاریخ، نقش بسته است. رود اترک، بزرگترین و طولانىترین رود خراسان، پیوسته در کنار مردم قوچان، شاهد دلیریها، شکستها، رنجها، تلخکامیها و شادیهایشان بوده است؛ ولذا بهجرأت مىتوان گفت که تاریخ اترک با تاریخ مردم این سرزمین پیوند خورده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/6780/1/22 ر.ک: همان، ص22]</ref>. | اولین سؤالی که برای خواننده کتاب در مواجهه با آن مطرح خواهد شد، نام کتاب است که نویسنده در توضیح آن چنین مینویسد: «اترک، کهنرودى است که پیوسته همراه و همراز مردم قوچان بوده است. هزاران سال است که آرام و گاه خروشان بر بستر تاریخى خود روان است. در حوضه آبریزش، رد پاى تاریخ، نقش بسته است. رود اترک، بزرگترین و طولانىترین رود خراسان، پیوسته در کنار مردم قوچان، شاهد دلیریها، شکستها، رنجها، تلخکامیها و شادیهایشان بوده است؛ ولذا بهجرأت مىتوان گفت که تاریخ اترک با تاریخ مردم این سرزمین پیوند خورده است»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/6780/1/22 ر.ک: همان، ص22]</ref>. |