۱۰۹٬۰۹۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'اه ها' به 'اهها') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
'''تاريخ آموزش در اسلام'''، نوشته [[احمد شلبى]] است. اصل اين اثر، پاياننامه دکتراى نگارنده با عنوان noitacudE milsuM fo yrotsiH، است و خود نويسنده آن را به عربى و با نام«[[تاريخ التربية الاسلامية]]»، ترجمه کرده است. | '''تاريخ آموزش در اسلام'''، نوشته [[احمد شلبى]] است. اصل اين اثر، پاياننامه دکتراى نگارنده با عنوان noitacudE milsuM fo yrotsiH، است و خود نويسنده آن را به عربى و با نام«[[تاريخ التربية الاسلامية]]»، ترجمه کرده است. | ||
ترجمه فارسى کتاب از روى متن عربى آن صورت گرفته است. موضوع کتاب، بررسى تاريخ آموزش اسلامى از آغاز اسلام تا فروپاشى حکومت ايوبيان (648 ه/1250 م) در مصر است. کتاب را درآمد، پنج فصل و دو پيوست است. در فصل يکم، سخن از | ترجمه فارسى کتاب از روى متن عربى آن صورت گرفته است. موضوع کتاب، بررسى تاريخ آموزش اسلامى از آغاز اسلام تا فروپاشى حکومت ايوبيان (648 ه/1250 م) در مصر است. کتاب را درآمد، پنج فصل و دو پيوست است. در فصل يکم، سخن از جايگاههاى آموزشى است. نگارنده مراکز آموزشى را به پيش از بناى مدرسه در 459 هجرى و پس از آن بخش کرده است. پيش از 459 هجرى دو گونه مکتب وجود داشته است يکى ويژۀ خواندن و نوشتن و ديگرى براى آموزش قرآن و مسائل ابتدايى. گونۀ اول پيشينۀ غيراسلامى دارد و نخستين نهاد آموزشى اسلام است. برخى، دوگانگى مکتب را باور ندارند؛ نگارنده ديدگاه آنان را نقد کرده است. جاى برگذارى گونۀ نخست، بيشتر در خانه آموزگاران مکتب بوده است. | ||
گونه دوم، در آغاز اسلام پا نگرفت و بنابر شواهد تاريخى، مىتوان آغاز آنها را پايان سده نخست و آغاز سده دوم هجرى دانست. دربارۀ جاى برپايى اين مکتبها، گرچه سفارش شده است که در مسجد نباشد؛ مدتها در مسجد و گاه در کنار مسجد بوده است. | گونه دوم، در آغاز اسلام پا نگرفت و بنابر شواهد تاريخى، مىتوان آغاز آنها را پايان سده نخست و آغاز سده دوم هجرى دانست. دربارۀ جاى برپايى اين مکتبها، گرچه سفارش شده است که در مسجد نباشد؛ مدتها در مسجد و گاه در کنار مسجد بوده است. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
فصل سوم. استادان: مطالب زير در اين فصل شرح و شماره شده است: اهميت استاد، پيوند ميان حکومتها و استادان، پايگاه اجتماعى و وضع مالى استادان و آموزگاران کودک (معلم مکتب) و مربيان (مؤدبان)، نام پار هاى از مؤدبان، نام استادان مدرسه هاى نظاميه، دستياران (معيدان)، منش و آداب و وظايف استاد، گواهىنامه، تنبيه، کيفر شاگردان، پاداشها و تشويقها، و سرپرستى استادان. | فصل سوم. استادان: مطالب زير در اين فصل شرح و شماره شده است: اهميت استاد، پيوند ميان حکومتها و استادان، پايگاه اجتماعى و وضع مالى استادان و آموزگاران کودک (معلم مکتب) و مربيان (مؤدبان)، نام پار هاى از مؤدبان، نام استادان مدرسه هاى نظاميه، دستياران (معيدان)، منش و آداب و وظايف استاد، گواهىنامه، تنبيه، کيفر شاگردان، پاداشها و تشويقها، و سرپرستى استادان. | ||
فصل چهارم. شاگردان: در اين فصل از اهميت و بايستى آموزش در اسلام مىگويد و به شواهدى از قرآن، حديث و امثال اشاره مىکند. آنگاه فرازى از | فصل چهارم. شاگردان: در اين فصل از اهميت و بايستى آموزش در اسلام مىگويد و به شواهدى از قرآن، حديث و امثال اشاره مىکند. آنگاه فرازى از ديدگاههاى غزالى، بو على و صاحب«منهاج المتعلم»را دربارۀ تربيت کودک مىآورد. از برابرى و يکسانبينى در آموزش مىگويد و ياد مىکند که بايد دانشآموز را برگزيد و او را براى گزينش درس درخور استعدادش يارى کرد. برخى مطالب ديگر اين فصل چنين است: | ||
سن آموزش، گنجايش کلاس هاى درس و شمار فراگيران هر کلاس، توجه به بازى و تفريح کودک و دانشآموز، اخلاق و وظايف شاگرد، پيوند شاگرد با ديگر شاگردان، لزوم تلاش براى دانش آموختن، سفر براى آموختن، آموزش زنان و نقش آنان در درس هاى دينى، ادبيات، موسيقى و ترنم، پزشکى، سپاهيگرى و ديگر کارها. | سن آموزش، گنجايش کلاس هاى درس و شمار فراگيران هر کلاس، توجه به بازى و تفريح کودک و دانشآموز، اخلاق و وظايف شاگرد، پيوند شاگرد با ديگر شاگردان، لزوم تلاش براى دانش آموختن، سفر براى آموختن، آموزش زنان و نقش آنان در درس هاى دينى، ادبيات، موسيقى و ترنم، پزشکى، سپاهيگرى و ديگر کارها. |