ابن وزان، ابراهیم بن عثمان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:


==تحصیل==
==تحصیل==
در دوران جوانی در علم نحو و لغت به گونه‌ای پیشرفت کرد که استادش [[ابومحمد عبدالله بن ‌محمد]] (د 308ق) پاسخ بسیاری از سؤالات را بر عهده او می‌گذاشت و به برتری وی بر خویشتن معترف بود. ابوعلی قالی نیز از جمله استادان اوست که چون به اندلس سفر کرد (پس از 330ق) و در قیروان اقامت گزید، ابن ‌وزّان شرح غریب الحدیث ابوعبید هروی را نزد او خواند و از گنجینه دانش وی بهره برد. وی حافظه‌ای بسیار قوی داشت. در آغاز، کتاب سیبویه و آثار فراء را حفظ کرد. سپس کتابهای مصنف الغریب ابوعبید قاسم بن ‌سلام (د 224ق)، اصلاح المنطق ابن ‌سکّیت، کتاب العین خلیل و بسیاری دیگر از کتابهای لغت را به حافظه سپرد.  
در دوران جوانی در علم نحو و لغت به گونه‌ای پیشرفت کرد که استادش [[ابومحمد عبدالله بن ‌محمد]] (متوفای 308ق) پاسخ بسیاری از سؤالات را بر عهده او می‌گذاشت و به برتری وی بر خویشتن معترف بود. [[قالی، اسماعیل بن قاسم|ابوعلی قالی]] نیز از جمله استادان اوست که چون به اندلس سفر کرد (پس از 330ق) و در قیروان اقامت گزید، ابن ‌وزّان شرح [[غريب الحديث (هروی)|غریب الحدیث]] [[ابوعبید، قاسم بن سلام|ابوعبید هروی]] را نزد او خواند و از گنجینه دانش وی بهره برد. وی حافظه‌ای بسیار قوی داشت. در آغاز، [[كتاب سيبويه و يليه تحصيل عين الذهب من معدن جوهر الأدب في علم مجازات العرب|کتاب سیبویه]] و آثار [[فراء، یحیی بن زیاد|فراء]] را حفظ کرد. سپس کتابهای مصنف الغریب [[ابوعبید، قاسم بن سلام|ابوعبید قاسم بن ‌سلام]] (متوفای 224ق)، [[اصلاح المنطق]] [[ابن سکیت، یعقوب بن اسحاق|ابن ‌سکّیت]]، کتاب [[العين|العین]] [[خلیل بن احمد|خلیل]] و بسیاری دیگر از کتابهای لغت را به حافظه سپرد.  


==ویژگی علمی==
==ویژگی علمی==
زبیدی در ستایش وی گوید: «شاید در علم لغت و نحو هیچ‌کس به مقام او نرسیده باشد». سپس می‌افزاید: «این امر دست کم در زمان خود وی مسلم است». آنگاه توانایی او را در استنباط مسائل نحوی و لغوی می‌ستاید.  
زبیدی در ستایش وی گوید: «شاید در علم لغت و نحو هیچ‌کس به مقام او نرسیده باشد». سپس می‌افزاید: «این امر دست کم در زمان خود وی مسلم است». آنگاه توانایی او را در استنباط مسائل نحوی و لغوی می‌ستاید.
این ویژگیها موجب شده بود که برخی مقام وی را از بزرگانی چون مازنی، ابن ‌سکیت، مُبَّرد، ثعلب و ا بن ‌نحّاس برتر بدانند و از او به عنوان «شیخ مغرب در نحو و لغت» یاد کنند.
 
این ویژگیها موجب شده بود که برخی مقام وی را از بزرگانی چون [[مازنی، ابراهیم عبدالقادر|مازنی]]، [[ابن سکیت، یعقوب بن اسحاق|ابن ‌سکیت]]، [[مبرد، محمد بن یزید|مُبَّرد]]، ثعلب و [[ابن نحاس (ابهام زدایی)|ابن ‌نحّاس]] برتر بدانند و از او به عنوان «شیخ مغرب در نحو و لغت» یاد کنند.  
 
وی در نحو به روش اهل بصره تمایل داشت، هرچند که از روش کوفیان نیز آگاه بود. ابن ‌وزان با همۀ تبحّری که در علوم شعر و لغت داشت ــ جز در اواخر عمر ــ به سرودن شعر نپرداخت و چندان دوست نداشت که به شاعری مشهور و متصف شود. روایتی که زبیدی در تقطیع شعر از او نقل کرده، نشان‌دهنده چیره‌دستی وی در علم عروض است.  
وی در نحو به روش اهل بصره تمایل داشت، هرچند که از روش کوفیان نیز آگاه بود. ابن ‌وزان با همۀ تبحّری که در علوم شعر و لغت داشت ــ جز در اواخر عمر ــ به سرودن شعر نپرداخت و چندان دوست نداشت که به شاعری مشهور و متصف شود. روایتی که زبیدی در تقطیع شعر از او نقل کرده، نشان‌دهنده چیره‌دستی وی در علم عروض است.  


==آثار==
==آثار==
یاقوت اشاره می‌کند که ابن ‌وزان تألیفاتی داشته، اما کسی کتابی به او نسبت نداده است. احتمالاً قول زبیدی آنجا که می‌گوید: «لهُ اوضاعٌ فی النحو و اللغه» موجب شده است که یاقوت او را صاحب تألیفات بداند. اما به گمان ما مراد زبیدی آن است که وی در این دو علم، نظریات خاصی داشته که خود او به برخی از آنها اشاره کرده است.
[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|یاقوت]] اشاره می‌کند که ابن ‌وزان تألیفاتی داشته، اما کسی کتابی به او نسبت نداده است. احتمالاً قول زبیدی آنجا که می‌گوید: «لهُ اوضاعٌ فی النحو و اللغه» موجب شده است که [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|یاقوت]] او را صاحب تألیفات بداند. اما به گمان ما مراد زبیدی آن است که وی در این دو علم، نظریات خاصی داشته که خود او به برخی از آنها اشاره کرده است.
<ref>مساح، رضوان، ج5، ص 82-83</ref>.
<ref>مساح، رضوان، ج5، ص 82-83</ref>.