حموی، محمد بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'صفدى' به 'صفدى'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها == [[' به '== وابسته‌ها == {{وابسته‌ها}} [[')
جز (جایگزینی متن - 'صفدى' به 'صفدى')
خط ۳۹: خط ۳۹:
او به الملك منصور بن مجاهد علاقه فراوان داشته و او را بزرگ مى‌شمرده است و بدين جهت كتاب «التاريخ المنصورى» را به وى اهداء كرده و در آن از فضائل و محاسن وى سخن رانده است.
او به الملك منصور بن مجاهد علاقه فراوان داشته و او را بزرگ مى‌شمرده است و بدين جهت كتاب «التاريخ المنصورى» را به وى اهداء كرده و در آن از فضائل و محاسن وى سخن رانده است.


نام ابن‌نظيف در كتاب الصفدى در ذيل ترجمه محى‌الدين بن ندى جزرى بدين ترتيب ذكر شده است: « از جمله شعرايى كه او را مدح كرده‌اند وزير شرف‌الدين محمد بن نظيف صاحب جعبر است»؛ اما صفدى از ذكر منبعى كه اين عبارت را از آن نقل كرده غفلت نموده است. از اين مطلب به‌دست مى‌آيد كه نويسنده تنها مورخ نبوده و شاعر نيز بوده و برخى از معاصرينش را در شعرش مدح كرده است. البته از اشعار او تنها پنج بيت به‌جاى مانده كه در مقدمه كتابش «مختصر سير الاوائل» آورده است. لقب «شرف‌الدين» كه صفدى آورده در كتبى كه به‌دست ما رسيده نيامده است؛ شايد صفدى از كتابى اين مطلب را آورده كه بعدها از بين رفته است. بعيد نيست كه حموى از رجال فقه و شرع هم بوده باشد چراكه ابن‌فرات دائماً او را «شيخ محمد» و يك بار هم «القاضى» ناميده است.
نام ابن‌نظيف در كتاب ال[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] در ذيل ترجمه محى‌الدين بن ندى جزرى بدين ترتيب ذكر شده است: « از جمله شعرايى كه او را مدح كرده‌اند وزير شرف‌الدين محمد بن نظيف صاحب جعبر است»؛ اما [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] از ذكر منبعى كه اين عبارت را از آن نقل كرده غفلت نموده است. از اين مطلب به‌دست مى‌آيد كه نويسنده تنها مورخ نبوده و شاعر نيز بوده و برخى از معاصرينش را در شعرش مدح كرده است. البته از اشعار او تنها پنج بيت به‌جاى مانده كه در مقدمه كتابش «مختصر سير الاوائل» آورده است. لقب «شرف‌الدين» كه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] آورده در كتبى كه به‌دست ما رسيده نيامده است؛ شايد [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] از كتابى اين مطلب را آورده كه بعدها از بين رفته است. بعيد نيست كه حموى از رجال فقه و شرع هم بوده باشد چراكه ابن‌فرات دائماً او را «شيخ محمد» و يك بار هم «القاضى» ناميده است.


مى‌دانيم كه وى براى مدتى در حمص به‌سر برده است اما اينكه اين زمان طولانى بوده يا براى مدت كوتاهى بوده بى‌اطلاعيم. پس از آن او را نزد امير سيف‌الدين هذبانى(متوفى 637ق) كه ابيات مذكور را در وصف او سروده مى‌يابيم. وى وزير صاحب حماة بوده است و به همين دليل مى‌توان حدس زد كه نويسنده در نهايت به شهر حماة مراجعت كرده و در اين شهر بدرود حيات گفته است. در هرحال ما هيچ مطلبى دال بر ادامه حيات او بعد از اين زمان نيافتيم.
مى‌دانيم كه وى براى مدتى در حمص به‌سر برده است اما اينكه اين زمان طولانى بوده يا براى مدت كوتاهى بوده بى‌اطلاعيم. پس از آن او را نزد امير سيف‌الدين هذبانى(متوفى 637ق) كه ابيات مذكور را در وصف او سروده مى‌يابيم. وى وزير صاحب حماة بوده است و به همين دليل مى‌توان حدس زد كه نويسنده در نهايت به شهر حماة مراجعت كرده و در اين شهر بدرود حيات گفته است. در هرحال ما هيچ مطلبى دال بر ادامه حيات او بعد از اين زمان نيافتيم.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش