۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صفدى' به 'صفدى') |
جز (جایگزینی متن - '« ' به '«') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
«محمد بن على بن نظيف حموى» مشهور به «ابننظيف» نويسنده كتاب «التاريخ منصورى» كاتب شيركوه ايوبى ( متوفى 644ق)، عموى صلاحالدين ايوبى بوده است. از ابننظيف اطلاعات كمى در دست است. او خود را در صفحه اول كتابش «محمد بن نظيف حموى» است. از سير حوادث كتاب تاريخ منصورى بهدست مىآيد كه ابننظيف شخصيتى شناخته شده بوده كه منصب كتابت نامهها و وزارت را به عهده داشته و با امراء و حاكمان ارتباط داشته است. وى در مجالس سياسى و ادبى حضور مىيافته و از بسيارى از مذاكرات و مراسلات سياسى اطلاع داشته است. بدين ترتيب توانسته است نصوص بعضى اسناد مهم وقايع تاريخى بويژه حوادث عهد ايوبيان و جنگهاى صليبى و ارتباطات بين دولتها را حفظ كند. | |||
او به الملك منصور بن مجاهد علاقه فراوان داشته و او را بزرگ مىشمرده است و بدين جهت كتاب «التاريخ المنصورى» را به وى اهداء كرده و در آن از فضائل و محاسن وى سخن رانده است. | او به الملك منصور بن مجاهد علاقه فراوان داشته و او را بزرگ مىشمرده است و بدين جهت كتاب «التاريخ المنصورى» را به وى اهداء كرده و در آن از فضائل و محاسن وى سخن رانده است. | ||
نام ابننظيف در كتاب ال[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] در ذيل ترجمه محىالدين بن ندى جزرى بدين ترتيب ذكر شده است: | نام ابننظيف در كتاب ال[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] در ذيل ترجمه محىالدين بن ندى جزرى بدين ترتيب ذكر شده است: «از جمله شعرايى كه او را مدح كردهاند وزير شرفالدين محمد بن نظيف صاحب جعبر است»؛ اما [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] از ذكر منبعى كه اين عبارت را از آن نقل كرده غفلت نموده است. از اين مطلب بهدست مىآيد كه نويسنده تنها مورخ نبوده و شاعر نيز بوده و برخى از معاصرينش را در شعرش مدح كرده است. البته از اشعار او تنها پنج بيت بهجاى مانده كه در مقدمه كتابش «مختصر سير الاوائل» آورده است. لقب «شرفالدين» كه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] آورده در كتبى كه بهدست ما رسيده نيامده است؛ شايد [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] از كتابى اين مطلب را آورده كه بعدها از بين رفته است. بعيد نيست كه حموى از رجال فقه و شرع هم بوده باشد چراكه ابنفرات دائماً او را «شيخ محمد» و يك بار هم «القاضى» ناميده است. | ||
مىدانيم كه وى براى مدتى در حمص بهسر برده است اما اينكه اين زمان طولانى بوده يا براى مدت كوتاهى بوده بىاطلاعيم. پس از آن او را نزد امير سيفالدين هذبانى(متوفى 637ق) كه ابيات مذكور را در وصف او سروده مىيابيم. وى وزير صاحب حماة بوده است و به همين دليل مىتوان حدس زد كه نويسنده در نهايت به شهر حماة مراجعت كرده و در اين شهر بدرود حيات گفته است. در هرحال ما هيچ مطلبى دال بر ادامه حيات او بعد از اين زمان نيافتيم. | مىدانيم كه وى براى مدتى در حمص بهسر برده است اما اينكه اين زمان طولانى بوده يا براى مدت كوتاهى بوده بىاطلاعيم. پس از آن او را نزد امير سيفالدين هذبانى(متوفى 637ق) كه ابيات مذكور را در وصف او سروده مىيابيم. وى وزير صاحب حماة بوده است و به همين دليل مىتوان حدس زد كه نويسنده در نهايت به شهر حماة مراجعت كرده و در اين شهر بدرود حيات گفته است. در هرحال ما هيچ مطلبى دال بر ادامه حيات او بعد از اين زمان نيافتيم. |
ویرایش