۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (Hbaghizadeh صفحهٔ دلیل تحریر الوسیلة للإمام الخمیني قدس سره را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به دلیل تحریر الوسیلة للإمام الخمیني، کتاب الوصية منتقل کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''دليل تحرير الوسيلة (كتاب الوصية)'''، تألیف فقیه معاصر، [[علىاکبر سیفى مازندرانى]] (متولد 1335ش)، درسگفتارهایی اجتهادی بر اساس کتاب ([[تحرير الوسيلة]] نوشته [[امام خمینی]]) درباره وصیت و ارکان و احکام آن است. این شرح، استدلالی و غیر مزجی و همانند متن به زبان عربی است. معرفی حاضر، گزارشی اجمالی است و بررسی تفصیلی و تحلیل محتوا و توضیحات علمی دیگر برعهده صاحبنظران قرار دارد و فرصتی فراخ را میطلبد. | '''دليل تحرير الوسيلة (كتاب الوصية)'''، تألیف فقیه معاصر، [[سیفی مازندرانی، علیاکبر|علىاکبر سیفى مازندرانى]] (متولد 1335ش)، درسگفتارهایی اجتهادی بر اساس کتاب ([[تحرير الوسيلة]] نوشته [[امام خمینی]]) درباره وصیت و ارکان و احکام آن است. این شرح، استدلالی و غیر مزجی و همانند متن به زبان عربی است. معرفی حاضر، گزارشی اجمالی است و بررسی تفصیلی و تحلیل محتوا و توضیحات علمی دیگر برعهده صاحبنظران قرار دارد و فرصتی فراخ را میطلبد. | ||
==ساختار و محتوا== | ==ساختار و محتوا== | ||
علیرغم تصریح ناشر ([[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (شعبه قم) | علیرغم تصریح ناشر ([[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)|مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی]] (شعبه قم))، که اثر حاضر را شامل شرح مسائل حقوق زوجین، احکام صبی (کودکان)، صله رحم و قطع آن و کتاب وصیت دانسته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/829?pageNumber=6&viewType=pdf، مقدمه ناشر، ص6]</ref>، ولی در روی جلد فقط «كتاب الوصية» درج شده و با مطالعه کتاب از اول تا آخر نیز مشخص میشود که این کتاب دربردارنده تنها بخش اخیر (وصیت) است و 3 بخش دیگر مطرح نشده است! و نویسنده، فقط تمامی مباحث كتاب الوصية از [[تحرير الوسيلة]] را از آغاز تا انجام بهترتیب، شرح و همه 67 مسئله آن را بهصورت استدلالی اثبات کرده است. | ||
==روش== | ==روش== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
# آنگاه به ادله هر قول پرداختهایم و وجه موافقت یا مخالفت [[امام خمینی]] را با آن روشن ساختهایم. | # آنگاه به ادله هر قول پرداختهایم و وجه موافقت یا مخالفت [[امام خمینی]] را با آن روشن ساختهایم. | ||
# در هر مسئله، ادعاها یا نقلهای مطرح در مورد اجماع محصّل و منقول را بررسی کرده و اشاره کردهایم که غالب این اجماعها صلاحیت ندارد که دلیل فقهی قرار داده شود؛ زیرا آیات، روایات و قواعد عامه در این مسائل داریم و نوبت به اجماع نمیرسد و چنین اجماعی حجت نیست؛ چون استناد اصحاب به آن در مقام استدلال است و بیانگر نظر معصوم(ع) نیست. | # در هر مسئله، ادعاها یا نقلهای مطرح در مورد اجماع محصّل و منقول را بررسی کرده و اشاره کردهایم که غالب این اجماعها صلاحیت ندارد که دلیل فقهی قرار داده شود؛ زیرا آیات، روایات و قواعد عامه در این مسائل داریم و نوبت به اجماع نمیرسد و چنین اجماعی حجت نیست؛ چون استناد اصحاب به آن در مقام استدلال است و بیانگر نظر معصوم(ع) نیست. | ||
# بنای ما بر این است که ضعف خبر با عمل مشهور جبران میشود و این مطلب را در کتاب خود [[مقياس الرواية]] اثبات کردهایم؛ پس موافق نظر [[امام خمینی]] در این موارد هستیم، ولی این در جایی است که اخبار متعارض باشد؛ وگرنه شهرت روایی، مرجّح اخبار متعارض است و شهرت فتوایی، دلیل بر ترجیح خبر متعارض نیست. امّا اعراض مشهور هم بنا بر نظر ما موجب وهن روایت صحیح نیست و البته این در جایی است که جماعت مهمّی مخالف مشهور باشند و آن مسئله فرعی مشخص را مطرح کرده و مخالفت کرده باشند؛ وگرنه روایت مخالف کنار گذاشته میشود، هرچند مشهور باشد؛ مانند آنکه یکی دو نفر از قدما یا متأخران مخالفت کرده و سایر قدما اصلا وارد این مسئله نشده باشند یا نصوص، متعارض باشد و نصوص موافق نظر مشهور، شهرت روایی داشته باشد. | # بنای ما بر این است که ضعف خبر با عمل مشهور جبران میشود و این مطلب را در کتاب خود [[مقياس الرواة|مقياس الرواية]] اثبات کردهایم؛ پس موافق نظر [[امام خمینی]] در این موارد هستیم، ولی این در جایی است که اخبار متعارض باشد؛ وگرنه شهرت روایی، مرجّح اخبار متعارض است و شهرت فتوایی، دلیل بر ترجیح خبر متعارض نیست. امّا اعراض مشهور هم بنا بر نظر ما موجب وهن روایت صحیح نیست و البته این در جایی است که جماعت مهمّی مخالف مشهور باشند و آن مسئله فرعی مشخص را مطرح کرده و مخالفت کرده باشند؛ وگرنه روایت مخالف کنار گذاشته میشود، هرچند مشهور باشد؛ مانند آنکه یکی دو نفر از قدما یا متأخران مخالفت کرده و سایر قدما اصلا وارد این مسئله نشده باشند یا نصوص، متعارض باشد و نصوص موافق نظر مشهور، شهرت روایی داشته باشد. | ||
# گاه در هنگامه استدلال فقهی به برخی از روایات، با اشاره به قاعده تبدیل سند، سندش را صحیح میشماریم (مانند طریق [[شیخ طوسی]] به [[علی بن حسن بن فضّال]]) و این قاعده را در کتاب | # گاه در هنگامه استدلال فقهی به برخی از روایات، با اشاره به قاعده تبدیل سند، سندش را صحیح میشماریم (مانند طریق [[شیخ طوسی]] به [[علی بن حسن بن فضّال]]) و این قاعده را در کتاب مقياس الرواية بهتفصیل بحث کردهایم. | ||
# همچنین به وجه تصحیح برخی از اصول روایی (مانند کتاب علی بن جعفر با طریق صاحب وسائل، نه طریق علامه مجلسی در بحار) و نیز وجه تضعیف برخی دیگر اشاره کردهایم، ولی تفصیل بحث در کتاب [[مقياس الرواية]] آمده است. | # همچنین به وجه تصحیح برخی از اصول روایی (مانند کتاب علی بن جعفر با طریق صاحب وسائل، نه طریق علامه مجلسی در بحار) و نیز وجه تضعیف برخی دیگر اشاره کردهایم، ولی تفصیل بحث در کتاب [[مقياس الرواة|مقياس الرواية]] آمده است. | ||
# وضعیت هریک از راویان را که در اسناد روایات آمده، بررسی کرهادیم؛ زیرا این احادیث، محور استدلال و استنباط فقهی است و در موارد اختلافی به قواعد رجالی (برای اثبات یا نفی وثاقت راوی یا اعتبار روایتش) نیز اشاره کردهایم و بنای ما بر آن است که راویان دارای «اصل» و کثرت روایت که در ضمن توثیق عامّی واقع شدهاند و اجلای اصحاب از آنها نقل کرده و قدح و نقدی در مورد آنان وارد نشده، روایاتشان معتبر است و میگوییم اگر این قرائن در مورد کسی جمع شود، باعث وثوق نوعی به حُسن حالش میشود و بلکه معمولا از اعتبار روایتش و بلکه از وثاقتش کشف میکند؛ وگرنه اگر عیب و اشکالی در چنین شخصی بود، آشکار میشد و همچنین در خلال بحث و استدلال، به قواعد کلی اصولی اشاره کردهایم<ref>[https://noorlib.ir/book/view/829?pageNumber=7&viewType=pdf، متن کتاب، ص7-10]</ref>. | # وضعیت هریک از راویان را که در اسناد روایات آمده، بررسی کرهادیم؛ زیرا این احادیث، محور استدلال و استنباط فقهی است و در موارد اختلافی به قواعد رجالی (برای اثبات یا نفی وثاقت راوی یا اعتبار روایتش) نیز اشاره کردهایم و بنای ما بر آن است که راویان دارای «اصل» و کثرت روایت که در ضمن توثیق عامّی واقع شدهاند و اجلای اصحاب از آنها نقل کرده و قدح و نقدی در مورد آنان وارد نشده، روایاتشان معتبر است و میگوییم اگر این قرائن در مورد کسی جمع شود، باعث وثوق نوعی به حُسن حالش میشود و بلکه معمولا از اعتبار روایتش و بلکه از وثاقتش کشف میکند؛ وگرنه اگر عیب و اشکالی در چنین شخصی بود، آشکار میشد و همچنین در خلال بحث و استدلال، به قواعد کلی اصولی اشاره کردهایم<ref>[https://noorlib.ir/book/view/829?pageNumber=7&viewType=pdf، متن کتاب، ص7-10]</ref>. | ||