دلالة الحائرين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن‌م' به 'ابن‌ م'
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌ت' به 'ابن‌ ت')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌م' به 'ابن‌ م')
خط ۳۴: خط ۳۴:
}}
}}


'''دلالةالحائرين'''، مهم‌ترين كتاب فلسفى [[ابن میمون، موسی بن میمون|موسی بن ميمون]] است و هدف اصلى آن تطبيق ظواهر كتاب عهد عتيق با قواعد عقلانى و فلسفى است و از اين‌رو ابن‌ميمون از جمله متفكران بزرگ خردگرا و پيرو اصالت عقل به شمار مى‌رود و شايد در اين كار از هم نظاير و امثال خود پيشروتر باشد.
'''دلالةالحائرين'''، مهم‌ترين كتاب فلسفى [[ابن میمون، موسی بن میمون|موسی بن ميمون]] است و هدف اصلى آن تطبيق ظواهر كتاب عهد عتيق با قواعد عقلانى و فلسفى است و از اين‌رو ابن‌ ميمون از جمله متفكران بزرگ خردگرا و پيرو اصالت عقل به شمار مى‌رود و شايد در اين كار از هم نظاير و امثال خود پيشروتر باشد.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
مؤلف در مقدمه جزء اول كتاب مى‌گويد: من كسى هستم كه اگر خود را در تنگنا بيابم و در رساندن حق از راه برهان چاره‌اى نبينم و در آن كار فقط يك فاضل دانشمند با من موافق باشد و ده هزار جاهل نادان با من مخالف، من جانب آن دانشمند را مى‌گيرم و مذمت آن عد كثير را به چيزى نمى‌شمرم و سعى مى‌كنم كه آن فاضل يگانه را از حيرتى كه دچار آن شده است، رهايى بخشم تا به كمال خود برسد و آسوده خاطر گردد. در جاى ديگر از همان مقدمه مى‌گويد: مى‌دانم كه مبتديانى كه از بحث و نظر بهره‌اى ندارند، تنها از بعضى از فصول اين مقاله بهره‌مند مى‌شوند؛ اما كامل متشرع كه در حيرت افتاده است، از هم فصول آن بهره‌مند خواهد شد و از آن لذت بسيار خواهد برد و كسانى كه ذهن و دماغشان با اراء نادرست پليد و چركين شده است و راه‌هاى نادرست را درست مى‌دانند، از بيشتر فصول اين كتاب دورى خواهند جست. ابن‌ميمون امثال و لغزها و كلماتى را كه در تورات آمده است و با عقل ناسازگار مى‌نمايد، به معنى لفظى آنها نمى‌گيرد و سعى مى‌كند همه را تأويل عقلانى كند. روى سخن او با كسانى است كه فلسفه و حكمت خوانده‌اند و با علوم عقلى آشنا هستند و هنگامى كه به تورات روى مى‌آوردند، كلمات مبهم و امثال و رموز و اشارات آن را در نمى‌يابند و نمى‌دانند كه دين خود را چگونه حفظ كنند و به همين جهت در حيرت و سرگردانى مى‌افتند. او به همين مناسبت كتاب خود را دلالة الحائرين نام نهاده است.
مؤلف در مقدمه جزء اول كتاب مى‌گويد: من كسى هستم كه اگر خود را در تنگنا بيابم و در رساندن حق از راه برهان چاره‌اى نبينم و در آن كار فقط يك فاضل دانشمند با من موافق باشد و ده هزار جاهل نادان با من مخالف، من جانب آن دانشمند را مى‌گيرم و مذمت آن عد كثير را به چيزى نمى‌شمرم و سعى مى‌كنم كه آن فاضل يگانه را از حيرتى كه دچار آن شده است، رهايى بخشم تا به كمال خود برسد و آسوده خاطر گردد. در جاى ديگر از همان مقدمه مى‌گويد: مى‌دانم كه مبتديانى كه از بحث و نظر بهره‌اى ندارند، تنها از بعضى از فصول اين مقاله بهره‌مند مى‌شوند؛ اما كامل متشرع كه در حيرت افتاده است، از هم فصول آن بهره‌مند خواهد شد و از آن لذت بسيار خواهد برد و كسانى كه ذهن و دماغشان با اراء نادرست پليد و چركين شده است و راه‌هاى نادرست را درست مى‌دانند، از بيشتر فصول اين كتاب دورى خواهند جست. ابن‌ ميمون امثال و لغزها و كلماتى را كه در تورات آمده است و با عقل ناسازگار مى‌نمايد، به معنى لفظى آنها نمى‌گيرد و سعى مى‌كند همه را تأويل عقلانى كند. روى سخن او با كسانى است كه فلسفه و حكمت خوانده‌اند و با علوم عقلى آشنا هستند و هنگامى كه به تورات روى مى‌آوردند، كلمات مبهم و امثال و رموز و اشارات آن را در نمى‌يابند و نمى‌دانند كه دين خود را چگونه حفظ كنند و به همين جهت در حيرت و سرگردانى مى‌افتند. او به همين مناسبت كتاب خود را دلالة الحائرين نام نهاده است.


ابن‌ميمون علل و اسباب تناقض و تضاد را كه در كتاب‌ها و رسائل ديده مى‌شود، چنين برمى‌شمارد:
ابن‌ ميمون علل و اسباب تناقض و تضاد را كه در كتاب‌ها و رسائل ديده مى‌شود، چنين برمى‌شمارد:


1. گاهى مؤلّف گفتار گوناگون مردمان را با آراء گوناگون آنان بدون ذكر سند جمع مى‌كند و گويند گفتارها را ذكر نمى‌كند. در چنين كتابى تناقض و تضاد ديده خواهد شد، زيرا اگر دو قضى متناقض در آن ديده شود، ممكن است يكى از آنِ شخصى و ديگرى از آنِ شخص ديگر باشد.
1. گاهى مؤلّف گفتار گوناگون مردمان را با آراء گوناگون آنان بدون ذكر سند جمع مى‌كند و گويند گفتارها را ذكر نمى‌كند. در چنين كتابى تناقض و تضاد ديده خواهد شد، زيرا اگر دو قضى متناقض در آن ديده شود، ممكن است يكى از آنِ شخصى و ديگرى از آنِ شخص ديگر باشد.
خط ۵۵: خط ۵۵:
7. ممكن است به اقتضاى ضرورت كلامى غامض باشد و بخواهند بعضى از معانى آن را ظاهر نكنند و بعضى ديگر را ظاهر كنند، يا به ضرورت بخواهند در جايى براى فهم مطلبى مقدمه‌اى تقرير كنند، ولى در جايى ديگر مقدمه‌اى متناقض آن بياورند و بايد چنان بايد چنان باشد كه مردم عادى از اين تناقض آگاه نباشند و مؤلف براى نهان داشتن آن به هر وسيله‌اى متوسل شود.
7. ممكن است به اقتضاى ضرورت كلامى غامض باشد و بخواهند بعضى از معانى آن را ظاهر نكنند و بعضى ديگر را ظاهر كنند، يا به ضرورت بخواهند در جايى براى فهم مطلبى مقدمه‌اى تقرير كنند، ولى در جايى ديگر مقدمه‌اى متناقض آن بياورند و بايد چنان بايد چنان باشد كه مردم عادى از اين تناقض آگاه نباشند و مؤلف براى نهان داشتن آن به هر وسيله‌اى متوسل شود.


ابن‌ميمون تناقض ظاهرى در (مشنا كتب قوانين و شرايع يهود) را به علت نخست برمى‌گرداند و اختلاف در تلمود را به علت‌هاى اول و دوم نسبت مى‌دهد و تناقض موجود در كتب انبيا را معلول علت‌هاى سوم و چهارم مى‌داند و علت پنجم را مربوط به كتب فلاسفه و محققان مى‌سازد و تناقض در كتب مؤلفان و شارحان را به علت ششم ربط مى‌دهد و تناقض و اختلاف موجود در گفتار خود را به علت‌هاى پنجم و هفتم منسوب مى‌سازد.
ابن‌ ميمون تناقض ظاهرى در (مشنا كتب قوانين و شرايع يهود) را به علت نخست برمى‌گرداند و اختلاف در تلمود را به علت‌هاى اول و دوم نسبت مى‌دهد و تناقض موجود در كتب انبيا را معلول علت‌هاى سوم و چهارم مى‌داند و علت پنجم را مربوط به كتب فلاسفه و محققان مى‌سازد و تناقض در كتب مؤلفان و شارحان را به علت ششم ربط مى‌دهد و تناقض و اختلاف موجود در گفتار خود را به علت‌هاى پنجم و هفتم منسوب مى‌سازد.


ابن‌ميمون دلاله‌الحائرين را به زبان عربى و خط عبرى نوشته است، زيرا نمى‌خواسته مسلمانان از آن آگاه شوند و او را به جهت بعضى مطالب آن مورد حمله قرار دهند. اين كتاب در زمان خود ابن‌ميمون در ميان يهود شهرت زيادى به دست آورد و يكى از علماى يهود در شهر لونيل در جنوب فرانسه، به نام شموئيل بن يهودا تبّونى، معروف به ابن‌ تبّون آن را با اجاز ابن‌ميمون، به عبرى ترجمه مى‌كرد و با آن كه ميان شهر لونيل و شهر فسطاط فاصل زيادى بود، فصل به فصل نزد او مى‌فرستاد و پس از تصديق صحت ترجمه آن را منتشر مى‌ساخت. ترجم ابن‌ تبون پيش از مرگ ابن‌ميمون به پايان رسيد. ابن‌ تبّون فرهنگى هم در اصطلاحات فلسفى به عبرى بر آن افزود. يكى ديگر از علماى يهود به نام حريزى كه شاعر هم بود، در همان زمان، ترجم ديگرى از دلالة الحائرين به دست داد؛ ولى ترجم ابن‌ تبّون را ترجيح داد و ترجم حريزى را نادرست خواند.
ابن‌ ميمون دلاله‌الحائرين را به زبان عربى و خط عبرى نوشته است، زيرا نمى‌خواسته مسلمانان از آن آگاه شوند و او را به جهت بعضى مطالب آن مورد حمله قرار دهند. اين كتاب در زمان خود ابن‌ ميمون در ميان يهود شهرت زيادى به دست آورد و يكى از علماى يهود در شهر لونيل در جنوب فرانسه، به نام شموئيل بن يهودا تبّونى، معروف به ابن‌ تبّون آن را با اجاز ابن‌ ميمون، به عبرى ترجمه مى‌كرد و با آن كه ميان شهر لونيل و شهر فسطاط فاصل زيادى بود، فصل به فصل نزد او مى‌فرستاد و پس از تصديق صحت ترجمه آن را منتشر مى‌ساخت. ترجم ابن‌ تبون پيش از مرگ ابن‌ ميمون به پايان رسيد. ابن‌ تبّون فرهنگى هم در اصطلاحات فلسفى به عبرى بر آن افزود. يكى ديگر از علماى يهود به نام حريزى كه شاعر هم بود، در همان زمان، ترجم ديگرى از دلالة الحائرين به دست داد؛ ولى ترجم ابن‌ تبّون را ترجيح داد و ترجم حريزى را نادرست خواند.


با آن كه كتاب دلالة الحائرين به خط عبرى نوشته شده بود، مسلمانان به آن توجه كردند و چنانكه گفته شد، ابوعبداللّه تبريزى بر مقدمات بيست و هفتگان آن شرح نوشت.
با آن كه كتاب دلالة الحائرين به خط عبرى نوشته شده بود، مسلمانان به آن توجه كردند و چنانكه گفته شد، ابوعبداللّه تبريزى بر مقدمات بيست و هفتگان آن شرح نوشت.


ترجمه لاتينى دلالة الحائرين نيز در ميان دانشمندان اروپايى قرون وسطى رواج يافت و آلبرت بزرگ و توماس آكويناس دو فيلسوف بسيار معروف سده 13م از آن بهره بردند و چنانكه مى‌گويند، لايبنيتس و هگل نيز در مؤلفات خود از او نام بردند. دلالة الحائرين در ميان علماى يهود سر و صداى زيادى برپا كرد و مخالفان زيادى در ميان علماى يهود پيدا شدند كه كتاب و آراء مذكور در آن را رد كردند و سعى ابن‌ميمون را در تطبيق فلسفه و شريعت موسى(ع) محكوم ساختند.
ترجمه لاتينى دلالة الحائرين نيز در ميان دانشمندان اروپايى قرون وسطى رواج يافت و آلبرت بزرگ و توماس آكويناس دو فيلسوف بسيار معروف سده 13م از آن بهره بردند و چنانكه مى‌گويند، لايبنيتس و هگل نيز در مؤلفات خود از او نام بردند. دلالة الحائرين در ميان علماى يهود سر و صداى زيادى برپا كرد و مخالفان زيادى در ميان علماى يهود پيدا شدند كه كتاب و آراء مذكور در آن را رد كردند و سعى ابن‌ ميمون را در تطبيق فلسفه و شريعت موسى(ع) محكوم ساختند.


== نسخه شناسى ==
== نسخه شناسى ==