علم‌الهدی، علی بن حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شيخ مفيد' به 'شيخ مفيد'
جز (جایگزینی متن - ': ==' به '==')
جز (جایگزینی متن - 'شيخ مفيد' به 'شيخ مفيد')
خط ۶۱: خط ۶۱:
پدرش به «طاهر اوحد ذوالمناقب» معروف بود كه منصب نقابت و رسيدگى به كار و زندگى سادات دودمان ابوطالب و مسوليت نظارت بر ديوان مظالم و سرپرستى زائران خانه خدا را كه از منصب‌هاى مهم آن روز بود، به عهده داشت.
پدرش به «طاهر اوحد ذوالمناقب» معروف بود كه منصب نقابت و رسيدگى به كار و زندگى سادات دودمان ابوطالب و مسوليت نظارت بر ديوان مظالم و سرپرستى زائران خانه خدا را كه از منصب‌هاى مهم آن روز بود، به عهده داشت.


مادرش نيز بانويى بزرگوار و دانشمند بود كه شيخ مفيد،كتاب «احكام النساء» را به خاطر او تاليف و تدوين كرده است.
مادرش نيز بانويى بزرگوار و دانشمند بود كه [[شيخ مفيد]]،كتاب «احكام النساء» را به خاطر او تاليف و تدوين كرده است.


معروف است شيخ مفيد شبى در خواب ديد حضرت زهرا(س) دست حسنين(ع) را گرفته، آن‌ها را به نزد او آورد و پس از سلام گفت: «جناب استاد! اين دو پسران من هستند، به آن‌ها علم فقه و احكام دين بياموز».
معروف است [[شيخ مفيد]] شبى در خواب ديد حضرت زهرا(س) دست حسنين(ع) را گرفته، آن‌ها را به نزد او آورد و پس از سلام گفت: «جناب استاد! اين دو پسران من هستند، به آن‌ها علم فقه و احكام دين بياموز».


فرداى آن روز، بانويى باوقار، در حالى كه دست دو فرزندش را گرفته بود، وارد مسجد شد و خطاب به استاد گفت: جناب شيخ ! اين دو، پسران من هستند، آنان را خدمت شما آوردم تا علم فقه بياموزند». شيخ مفيد نيز خواب شب گذشته خود را كه تعبير شده بود، براى آنان نقل كرد و با كمال اشتياق، تعليم و تربيت آن دو برادر را به عهده گرفت و در پيشبرد آنان به درجات علمى و عملى، همت گماشت و آنچنان درهاى علوم و معارف اسلامى را به روى آنان گشود كه هر دو از نوابغ روزگار و عالمان نامدار به شمار آمدند.
فرداى آن روز، بانويى باوقار، در حالى كه دست دو فرزندش را گرفته بود، وارد مسجد شد و خطاب به استاد گفت: جناب شيخ ! اين دو، پسران من هستند، آنان را خدمت شما آوردم تا علم فقه بياموزند». [[شيخ مفيد]] نيز خواب شب گذشته خود را كه تعبير شده بود، براى آنان نقل كرد و با كمال اشتياق، تعليم و تربيت آن دو برادر را به عهده گرفت و در پيشبرد آنان به درجات علمى و عملى، همت گماشت و آنچنان درهاى علوم و معارف اسلامى را به روى آنان گشود كه هر دو از نوابغ روزگار و عالمان نامدار به شمار آمدند.


== استادان==
== استادان==




# شيخ مفيد (متوفى 413ق).
# [[شيخ مفيد]] (متوفى 413ق).
# ابومحمد هارون فرزند موسى تلعكبرى (متوفى380ق).
# ابومحمد هارون فرزند موسى تلعكبرى (متوفى380ق).
# شيخ محمد صدوق (متوفى 381ق).
# شيخ محمد صدوق (متوفى 381ق).
خط ۹۵: خط ۹۵:
# ثابت بن عبدالله نباتى.
# ثابت بن عبدالله نباتى.
# احمد خزاعى.
# احمد خزاعى.
# شيخ مفيد ثانى.
# [[شيخ مفيد]] ثانى.
# ابوالمعالى احمد بن قدامه.
# ابوالمعالى احمد بن قدامه.
# ابوعبدالله محمد فرزند على صلواتى.
# ابوعبدالله محمد فرزند على صلواتى.
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
حوزه درس ايشان ويژگى‌هايى داشت كه به سختى مى‌توان نمونه آن را در درس ديگر عالمان يافت. از ويژگى مجلس درس او اين بود كه همه گونه افراد با هر عقيده‌اى مى توانستند در محضرش حضور يابفته و از علوم مختلفى كه تدريس مى‌كرد، استفاده نمايند.
حوزه درس ايشان ويژگى‌هايى داشت كه به سختى مى‌توان نمونه آن را در درس ديگر عالمان يافت. از ويژگى مجلس درس او اين بود كه همه گونه افراد با هر عقيده‌اى مى توانستند در محضرش حضور يابفته و از علوم مختلفى كه تدريس مى‌كرد، استفاده نمايند.


ويژگى ديگر درس او اين بود كه بزرگان بسيارى در آن شركت مى‌كردند، حتى گاهى استادش، شيخ مفيد نيز در درس او حضور مى‌يافت.
ويژگى ديگر درس او اين بود كه بزرگان بسيارى در آن شركت مى‌كردند، حتى گاهى استادش، [[شيخ مفيد]] نيز در درس او حضور مى‌يافت.


در زمان ايشان، شهر بغداد در مدتى كوتاه، شاهد گسترش علم و ادب بود. در آن روزگار شيفتگان دانش و معرفت از دورترين نقاط جهان به آنجا مى‌آمدند تا از محضر استادانى چون سيد مرتضى توشه برگيرند و در ظاهر، فقر و تنگدستى افراد- بويژه در سال‌هايى كه قحطى- دانش‌پژوهان را در تنگنا و سختى قرار داد. از اين، وى بر آن شد تا بخشى از خانه خود را به اهل علم اختصاص دهد تا شاگردان و دانش‌پژوهان، با استفاده از آن و كتابخانه‌اش، به تحقيق، مطالعه، مذاكرات علمى و تاليف بپردازند؛ كه آن مركز بعدها «دارالعلم» ناميده شد.
در زمان ايشان، شهر بغداد در مدتى كوتاه، شاهد گسترش علم و ادب بود. در آن روزگار شيفتگان دانش و معرفت از دورترين نقاط جهان به آنجا مى‌آمدند تا از محضر استادانى چون سيد مرتضى توشه برگيرند و در ظاهر، فقر و تنگدستى افراد- بويژه در سال‌هايى كه قحطى- دانش‌پژوهان را در تنگنا و سختى قرار داد. از اين، وى بر آن شد تا بخشى از خانه خود را به اهل علم اختصاص دهد تا شاگردان و دانش‌پژوهان، با استفاده از آن و كتابخانه‌اش، به تحقيق، مطالعه، مذاكرات علمى و تاليف بپردازند؛ كه آن مركز بعدها «دارالعلم» ناميده شد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش