رسالة في ما تقرر عنده من الحكومة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شيخ الرئيس' به 'شيخ الرئيس'
جز (جایگزینی متن - '== معرفى اجمالى == «(.*)»' به '== معرفى اجمالى == '''$1'''')
جز (جایگزینی متن - 'شيخ الرئيس' به 'شيخ الرئيس')
خط ۴۹: خط ۴۹:




شيخ الرئيس، اين رساله را به يازده فصل تقسيم كرده كه در فصل اول آن، اصناف مقدمات را از جهت موادشان برشمرده است. به اعتقاد بو على، مقدمات، در سيزده قسم منحصرمى‌شوند كه عبارتند از: محسوسات، مجربات، مشهورات حقيقى، متواترات، وهميّات، اوليّات، مقبولات، مشهورات ظاهرى، مظنونات، مشبهات، مخيّلات، مقدماتى كه شناختشان به كمك قياساتى است كه در طبيعت انسان وجود دارد و مقدماتى كه شناختشان به كمك قياسات كسبى است.
[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، اين رساله را به يازده فصل تقسيم كرده كه در فصل اول آن، اصناف مقدمات را از جهت موادشان برشمرده است. به اعتقاد بو على، مقدمات، در سيزده قسم منحصرمى‌شوند كه عبارتند از: محسوسات، مجربات، مشهورات حقيقى، متواترات، وهميّات، اوليّات، مقبولات، مشهورات ظاهرى، مظنونات، مشبهات، مخيّلات، مقدماتى كه شناختشان به كمك قياساتى است كه در طبيعت انسان وجود دارد و مقدماتى كه شناختشان به كمك قياسات كسبى است.


[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در ادامه، براى هر كدام ازاين مقدمات مثالى ذكر مى‌كند تا قضيّه روشن‌تر شود. بيان تفاوت اين مقدمات با يك‌ديگر، همين‌طور تعريف و توضيح آنها نيز، در همين فصل به طور اجمالى مورد بررسى واقع شده است.
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در ادامه، براى هر كدام ازاين مقدمات مثالى ذكر مى‌كند تا قضيّه روشن‌تر شود. بيان تفاوت اين مقدمات با يك‌ديگر، همين‌طور تعريف و توضيح آنها نيز، در همين فصل به طور اجمالى مورد بررسى واقع شده است.


مقدمه‌اى كه موضوعش وجود ندارد، در فصل دوم اين رساله، توسط مؤلف تعيين گرديده است. شيخ الرئيس، مى‌گويد: در چنين مقدمه‌اى، ايجاب و سلب مفهومى نخواهد داشت. بعضى ازجملات هستند كه صورتى ايجابى دارند، ولى مفهوماً سلبى هستند، مانند«الخلأ ممتنعة الوجود» كما اينكه بعضى جملات نيز بر عكس بوده و على‌رغم ظاهر سلبى، مفهومشان ايجاب است، مانند«القيامة سوف توجد».
مقدمه‌اى كه موضوعش وجود ندارد، در فصل دوم اين رساله، توسط مؤلف تعيين گرديده است. [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، مى‌گويد: در چنين مقدمه‌اى، ايجاب و سلب مفهومى نخواهد داشت. بعضى ازجملات هستند كه صورتى ايجابى دارند، ولى مفهوماً سلبى هستند، مانند«الخلأ ممتنعة الوجود» كما اينكه بعضى جملات نيز بر عكس بوده و على‌رغم ظاهر سلبى، مفهومشان ايجاب است، مانند«القيامة سوف توجد».


مؤلف، در فصل سوم، در پى تعريف قياسات است و چگونگى منتج و غير منتج بودن قياسات حمليّه و شرطيّه را مشخص مى‌نمايد.
مؤلف، در فصل سوم، در پى تعريف قياسات است و چگونگى منتج و غير منتج بودن قياسات حمليّه و شرطيّه را مشخص مى‌نمايد.


وى، در فصل چهارم، قياسات را از قوه به فعل درمى‌آورد و مى‌گويد: اين قياساتى كه ما در پى تعريف آنهاييم، در يك مقدمه، مشتركند و از آن پس، از يك‌ديگر جدا مى‌گردند؛ آن مقدمه، عبارت است از: «ان كان الماضى لا اول له فأشخاصُ الامور المتتالية الخارجة إلى الوجود بلا نهاية». سپس، تركيبى را كه در همين فرضيه، بين قضيه‌ى حمليه و شرطيّه مى‌تواند حاصل گردد و منتج به نتيجه شرطيه شود، مطرح كرده و در ادامه، از تأليف قياس استثنايى كه نقيض تالى از آن استثناء مى‌گردد، سخن مى‌گويد كه البته به انحاى گوناگونى مى‌باشد و شيخ الرئيس، همه‌ى آنها را در اين فصل آورده است.
وى، در فصل چهارم، قياسات را از قوه به فعل درمى‌آورد و مى‌گويد: اين قياساتى كه ما در پى تعريف آنهاييم، در يك مقدمه، مشتركند و از آن پس، از يك‌ديگر جدا مى‌گردند؛ آن مقدمه، عبارت است از: «ان كان الماضى لا اول له فأشخاصُ الامور المتتالية الخارجة إلى الوجود بلا نهاية». سپس، تركيبى را كه در همين فرضيه، بين قضيه‌ى حمليه و شرطيّه مى‌تواند حاصل گردد و منتج به نتيجه شرطيه شود، مطرح كرده و در ادامه، از تأليف قياس استثنايى كه نقيض تالى از آن استثناء مى‌گردد، سخن مى‌گويد كه البته به انحاى گوناگونى مى‌باشد و [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، همه‌ى آنها را در اين فصل آورده است.


در فصل پنجم، حال مقدمه مشتركه در قياسات قائلين به مبدأ زمانى داشتن را تعريف نموده است. بو على، مى‌گويد: اين مقدمه كه«ان كان الماضى لا اوّل له، فان الاشخاص الماضية لا نهاية لها»، نه اوليّه است و نه صادقه، بلكه مشهوره مى‌باشد و آن هم از مشهوراتى كه مطلقا، تصديق به آن و اقع مى‌شود... وى اضافه مى‌كند كه ما در پى تعريف حال و كشف سر اين مقدمه مشتركه هستيم...
در فصل پنجم، حال مقدمه مشتركه در قياسات قائلين به مبدأ زمانى داشتن را تعريف نموده است. بو على، مى‌گويد: اين مقدمه كه«ان كان الماضى لا اوّل له، فان الاشخاص الماضية لا نهاية لها»، نه اوليّه است و نه صادقه، بلكه مشهوره مى‌باشد و آن هم از مشهوراتى كه مطلقا، تصديق به آن و اقع مى‌شود... وى اضافه مى‌كند كه ما در پى تعريف حال و كشف سر اين مقدمه مشتركه هستيم...
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش