پرش به محتوا

رسالة في ما تقرر عنده من الحكومة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «'
جز (جایگزینی متن - 'شيخ الرئيس' به 'شيخ الرئيس')
جز (جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «')
خط ۵۹: خط ۵۹:
وى، در فصل چهارم، قياسات را از قوه به فعل درمى‌آورد و مى‌گويد: اين قياساتى كه ما در پى تعريف آنهاييم، در يك مقدمه، مشتركند و از آن پس، از يك‌ديگر جدا مى‌گردند؛ آن مقدمه، عبارت است از: «ان كان الماضى لا اول له فأشخاصُ الامور المتتالية الخارجة إلى الوجود بلا نهاية». سپس، تركيبى را كه در همين فرضيه، بين قضيه‌ى حمليه و شرطيّه مى‌تواند حاصل گردد و منتج به نتيجه شرطيه شود، مطرح كرده و در ادامه، از تأليف قياس استثنايى كه نقيض تالى از آن استثناء مى‌گردد، سخن مى‌گويد كه البته به انحاى گوناگونى مى‌باشد و [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، همه‌ى آنها را در اين فصل آورده است.
وى، در فصل چهارم، قياسات را از قوه به فعل درمى‌آورد و مى‌گويد: اين قياساتى كه ما در پى تعريف آنهاييم، در يك مقدمه، مشتركند و از آن پس، از يك‌ديگر جدا مى‌گردند؛ آن مقدمه، عبارت است از: «ان كان الماضى لا اول له فأشخاصُ الامور المتتالية الخارجة إلى الوجود بلا نهاية». سپس، تركيبى را كه در همين فرضيه، بين قضيه‌ى حمليه و شرطيّه مى‌تواند حاصل گردد و منتج به نتيجه شرطيه شود، مطرح كرده و در ادامه، از تأليف قياس استثنايى كه نقيض تالى از آن استثناء مى‌گردد، سخن مى‌گويد كه البته به انحاى گوناگونى مى‌باشد و [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، همه‌ى آنها را در اين فصل آورده است.


در فصل پنجم، حال مقدمه مشتركه در قياسات قائلين به مبدأ زمانى داشتن را تعريف نموده است. بو على، مى‌گويد: اين مقدمه كه«ان كان الماضى لا اوّل له، فان الاشخاص الماضية لا نهاية لها»، نه اوليّه است و نه صادقه، بلكه مشهوره مى‌باشد و آن هم از مشهوراتى كه مطلقا، تصديق به آن و اقع مى‌شود... وى اضافه مى‌كند كه ما در پى تعريف حال و كشف سر اين مقدمه مشتركه هستيم...
در فصل پنجم، حال مقدمه مشتركه در قياسات قائلين به مبدأ زمانى داشتن را تعريف نموده است. بو على، مى‌گويد: اين مقدمه كه «ان كان الماضى لا اوّل له، فان الاشخاص الماضية لا نهاية لها»، نه اوليّه است و نه صادقه، بلكه مشهوره مى‌باشد و آن هم از مشهوراتى كه مطلقا، تصديق به آن و اقع مى‌شود... وى اضافه مى‌كند كه ما در پى تعريف حال و كشف سر اين مقدمه مشتركه هستيم...


در فصل ششم، حال مقدمه‌ى ديگرى را كه مى‌گويد: «كل ما قد خرج كل واحد منه إلى الفعل فقد خرج كلّه إلى الفعل»، تعريف مى‌كند و مى‌گويد: اين مقدمه، مشهوره است، ولى نه از مشهورات مطلقه، بلكه از قضايايى است كه در نزد اصحاب نظر در امور طبيعيه و امور الهيه، مشهوره مى‌باشد.
در فصل ششم، حال مقدمه‌ى ديگرى را كه مى‌گويد: «كل ما قد خرج كل واحد منه إلى الفعل فقد خرج كلّه إلى الفعل»، تعريف مى‌كند و مى‌گويد: اين مقدمه، مشهوره است، ولى نه از مشهورات مطلقه، بلكه از قضايايى است كه در نزد اصحاب نظر در امور طبيعيه و امور الهيه، مشهوره مى‌باشد.


فصل هفتم، در تعريف حال مقدمه‌ى ديگرى است كه مى‌گويد: «ان كل ما يكون قد خرج كل واحد منه إلى الفعل فقد خرج كله إلى الفعل». تعريف حال اين مقدمه كه«ان ما لا نهاية له لا زيادة عليه و لا ضعف عليه»، كه مقدمه‌اى است مشهوره و غير بيّن بنفسها، در فصل هشتم، مطرح گرديده است.
فصل هفتم، در تعريف حال مقدمه‌ى ديگرى است كه مى‌گويد: «ان كل ما يكون قد خرج كل واحد منه إلى الفعل فقد خرج كله إلى الفعل». تعريف حال اين مقدمه كه «ان ما لا نهاية له لا زيادة عليه و لا ضعف عليه»، كه مقدمه‌اى است مشهوره و غير بيّن بنفسها، در فصل هشتم، مطرح گرديده است.


در فصل نهم و دهم، حال دو مقدمه ديگر تحت عناوين«ان الماضى ان كان لا اول له فقد قطع ما لا نهاية له فكيف حال هذه القطع» و«ان الماضى ان كان كذلك احتاج كل شخص ان يتوقف لوجود ما لا نهاية له و كيف حال هذا التوقف»، تعريف گرديده است.
در فصل نهم و دهم، حال دو مقدمه ديگر تحت عناوين«ان الماضى ان كان لا اول له فقد قطع ما لا نهاية له فكيف حال هذه القطع» و«ان الماضى ان كان كذلك احتاج كل شخص ان يتوقف لوجود ما لا نهاية له و كيف حال هذا التوقف»، تعريف گرديده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش