دیوان فصیحی هروی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
اغلب اشعار مدحی فصیحی، اعم از قصیده و ترکیب‌بند و قطعه و ترجیع‌بند، در مدح [[حسین خان شاملو]]، حاکم هرات است. فقط یک قصیده در مدح پادشاه صفوی - [[شاه صفی]] - دارد و این نشان می‌دهد که او به هر علت، از دربار صفوی و محیط‌ها و مناسبات اجتماعی گسترده‌تر، دور بوده است. به‌جز خان، مابقی ممدوحان وی، اشخاص گمنام یا نه‌چندان معروفند که هیچ‌یک منشأ کار یا اثر مهمی نبوده‌اند. شمار اینها زیاد نیست و شاعر اغلبشان را طی قطعه‌های کوتاه و دوستانه، ستوده است؛ چنان‌که نمی‌توان نام آنها را «مدح» به معنای سنتی و رسمی آن، به حساب آورد<ref>مقدمه، صفحه هفده</ref>.
اغلب اشعار مدحی فصیحی، اعم از قصیده و ترکیب‌بند و قطعه و ترجیع‌بند، در مدح [[حسین خان شاملو]]، حاکم هرات است. فقط یک قصیده در مدح پادشاه صفوی - [[شاه صفی]] - دارد و این نشان می‌دهد که او به هر علت، از دربار صفوی و محیط‌ها و مناسبات اجتماعی گسترده‌تر، دور بوده است. به‌جز خان، مابقی ممدوحان وی، اشخاص گمنام یا نه‌چندان معروفند که هیچ‌یک منشأ کار یا اثر مهمی نبوده‌اند. شمار اینها زیاد نیست و شاعر اغلبشان را طی قطعه‌های کوتاه و دوستانه، ستوده است؛ چنان‌که نمی‌توان نام آنها را «مدح» به معنای سنتی و رسمی آن، به حساب آورد<ref>مقدمه، صفحه هفده</ref>.


در دیوان فصیحی، دو سه هجویه کوتاه هم دیده می‌شود که موضوع آنها اشخاص حامل ذکری هستند به نام‌های نادم شاعر و سلیمان غور. چند ماده تاریخ هم در وفات و ولادت و امثال آن سروده که احتمالا نماینده نام دوستان اوست و در میانشان هیچ آدم مهمی دیده نمی‌شود. این همه نشان می‌دهد که مناسبات و روابط اجتماعی شاعر تا چه حد محدود بوده است. لیکن در حیطه همین فضا و روابط محدود هم شاعر آسوده نبوده و شکوه‌ها و اقرار خود داشته که در کمین بوده‌اند تا شاید نقطعه ضعفی از او به دست آورند؛ چنانکه طی قصیده‌ای با عنوان «بث الشکوی و منقبت حضرت رضا(ع)» می‌گوید:
در دیوان فصیحی، دو سه هجویه کوتاه هم دیده می‌شود که موضوع آنها اشخاص حامل ذکری هستند به نام‌های نادم شاعر و سلیمان غور. چند ماده تاریخ هم در وفات و ولادت و امثال آن سروده که احتمالا نماینده نام دوستان اوست و در میانشان هیچ آدم مهمی دیده نمی‌شود. این همه نشان می‌دهد که مناسبات و روابط اجتماعی شاعر تا چه حد محدود بوده است. لیکن در حیطه همین فضا و روابط محدود هم شاعر آسوده نبوده و شکوه‌ها از «اقران» خود داشته که در کمین بوده‌اند تا شاید نقطعه ضعفی از او به دست آورند.


شکوه‌ها دارم فلک قدار هم از اقران خویش
ویژگی دیوان حاضر آن است که فضای ذهنی و معنوی شاعر آن، چندان وسعتی ندارد؛ در شعر او، از اندیشه‌های بلند عرفانی یا فلسفی خبری نیست؛ آنچه هست، برخی اصطلاحات صوفیانه است که به‌مقدار اندک به‌کار رفته است<ref>همان</ref>.
 
کز ستمشان بر فلک شد بانگ هایاهای من
 
من حیات خویش دانمشان ولیک ایشان چو مرگ
 
در کمین آنکه کی جایی بلغزد پای من<ref>همان، صفحه هجده</ref>.
 
ویژگی دیوان حاضر آن است که فضای ذهنی و معنوی شاعر آن، چندان وسعتی ندارد؛ در شعر او، از اندیشه‌های بلند عرفانی یا فلسفی خبری نیست؛ آنچه هست، برخی اصطلاحات صوفیانه است که به مقدار اندک به کار رفته است<ref>همان</ref>.


==پانویس ==
==پانویس ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش