۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
'''ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب'''، اثر [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ابومنصور عبدالملک ابن محمد بن اسماعیل ثعالبی نیشابوری]] (۳۵۰- ۴۲۹ ق/ ۹۶۱- ۱۰۳۸م)، کتابی است مشتمل بر مضاف و مضافالیهها و اسمهای منسوب مهمی که تا روزگار مؤلف، در کتب تاریخی، جغرافیایی و ادبی متداول بوده است. | '''ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب'''، اثر [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ابومنصور عبدالملک ابن محمد بن اسماعیل ثعالبی نیشابوری]] (۳۵۰- ۴۲۹ ق/ ۹۶۱- ۱۰۳۸م)، کتابی است مشتمل بر مضاف و مضافالیهها و اسمهای منسوب مهمی که تا روزگار مؤلف، در کتب تاریخی، جغرافیایی و ادبی متداول بوده است. | ||
این کتاب با تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم به چاپ رسیده است. | این کتاب با تحقیق [[ابراهيم، محمد ابوالفضل|محمد ابوالفضل ابراهیم]] به چاپ رسیده است. | ||
==انگیزه نگارش== | ==انگیزه نگارش== | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
مقدمه محقق، آغازگر کتاب میباشد. [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] کتاب را در یک مقدمه و ۶۱ باب، با نظم و نسق شگفتانگیزی که از ذهن منظم و منسجم او حکایت میکند، پرداخته است. کمتر موضوعی میتوان یافت که حاوی مضاف و منسوبهایی باشد و در این کتاب مغفول مانده باشد. تردیدی نیست که بسیاری از موضوعات این کتاب به نحوی با فرهنگ مردم ایران مربوط است که میتوان به دو دلیل مهم آن اشاره کرد: نخست آنکه ذاتاً تاریخ و فرهنگ ایران و اعراب، بهویژه در دور بعد از اسلام، درهم تنیده شده است و نقش ایرانیان در ایجاد این فرهنگ- که بهتر و دقیقتر آن است که آن را فرهنگ اسلامی بنامیم تا فرهنگ عربی- بسیار پررنگ بوده است. دلیل دیگر آنکه [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] خود ایرانی بوده و علاقه او به ایران، بهویژه زادگاهش نیشابور، از خلال سخنان و برخی از اشعارش- که در وصف یکی از مناطق نیشابور است- هویـداست. او در سخن از نیشابور بیاختیار به اطناب میگراید و مثلاً درباره گِل نیشابور بیش از موضوعات دیگری که درخور تفصیل و اطناباند، داد سخن میدهد<ref>ر.ک: طباطبایی، حسن</ref>. | مقدمه محقق، آغازگر کتاب میباشد. [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] کتاب را در یک مقدمه و ۶۱ باب، با نظم و نسق شگفتانگیزی که از ذهن منظم و منسجم او حکایت میکند، پرداخته است. کمتر موضوعی میتوان یافت که حاوی مضاف و منسوبهایی باشد و در این کتاب مغفول مانده باشد. تردیدی نیست که بسیاری از موضوعات این کتاب به نحوی با فرهنگ مردم ایران مربوط است که میتوان به دو دلیل مهم آن اشاره کرد: نخست آنکه ذاتاً تاریخ و فرهنگ ایران و اعراب، بهویژه در دور بعد از اسلام، درهم تنیده شده است و نقش ایرانیان در ایجاد این فرهنگ- که بهتر و دقیقتر آن است که آن را فرهنگ اسلامی بنامیم تا فرهنگ عربی- بسیار پررنگ بوده است. دلیل دیگر آنکه [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] خود ایرانی بوده و علاقه او به ایران، بهویژه زادگاهش نیشابور، از خلال سخنان و برخی از اشعارش- که در وصف یکی از مناطق نیشابور است- هویـداست. او در سخن از نیشابور بیاختیار به اطناب میگراید و مثلاً درباره گِل نیشابور بیش از موضوعات دیگری که درخور تفصیل و اطناباند، داد سخن میدهد<ref>ر.ک: طباطبایی، حسن</ref>. | ||
شاید مهمترین الگوی [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] در تدوین این کتاب، آثار جاحظ (متوفی ۲۵۵ق)، بهویژه «التبصر بالتجارة» باشد و اینکه او را جاحظ نیشابور نامیدهاند، بیسبب نباشد. جاحظ در یکی از بابهای این کتاب، به ذکر تحفهها و طرائفی میپردازد که از شهرها و سرزمینهای دیگر میآورند. روشن است که جاحظ تنها به ذکر برخی از مضاف و منسوبهای شهرها پرداخته، اما [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] این مفهوم را گستردهتر کرده و آن را به خدا، پیامبران، فرشتگان و شیاطین، اشخاص، قبایل، طبقات مختلف مردم، حیوانات، پرندگان، عناصر طبیعت و جز آنها تعمیم داده است. هریک از مواردی که ذکر شد، تقسیمبندیهای ریز دیگری دارد که تنها از کسی ساخته است که اطلاعات وسیع و متنوع و ذهن منظمی داشته باشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | شاید مهمترین الگوی [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] در تدوین این کتاب، آثار [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] (متوفی ۲۵۵ق)، بهویژه «التبصر بالتجارة» باشد و اینکه او را جاحظ نیشابور نامیدهاند، بیسبب نباشد. جاحظ در یکی از بابهای این کتاب، به ذکر تحفهها و طرائفی میپردازد که از شهرها و سرزمینهای دیگر میآورند. روشن است که جاحظ تنها به ذکر برخی از مضاف و منسوبهای شهرها پرداخته، اما [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] این مفهوم را گستردهتر کرده و آن را به خدا، پیامبران، فرشتگان و شیاطین، اشخاص، قبایل، طبقات مختلف مردم، حیوانات، پرندگان، عناصر طبیعت و جز آنها تعمیم داده است. هریک از مواردی که ذکر شد، تقسیمبندیهای ریز دیگری دارد که تنها از کسی ساخته است که اطلاعات وسیع و متنوع و ذهن منظمی داشته باشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
# '''سعد و نحس ایام هفته''': اعراب به ثقلالاربعاء، یعنی سنگینی چهارشنبه معتقدند و چهارشنبه را سنگینترین روز هفته میدانند. [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] به نقل از مزدوجی شاعر، چهارشنبه را روزی انباشته از وحشت، نحسی و شومی میداند که در این روز بخشیدن و گرفتن از خویشاوندان و نزدیکان خطاست. نیز وی حدیثی از پیامبر(ص) نقل میکند که در آن آخرین چهارشنبه هر ماه نحس دانسته شده است. افزون بر چهارشنبه، غالباً یکشنبه نیز چنین است و [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] نیز از حدّالاحد یعنی تیزی روز یکشنبه سخن گفته است. بر این اساس برخی حوادث ناگوار و عذابهای الٰهی در این دو روز وقوع یافته است. قدار بن سالف و همپیمانان او از قوم ثمود، شتر صالح را در چهارشنبه پی کردند و سپیدهدم یکشنبه بر آنها عذاب نازل شد<ref>همان</ref>. | # '''سعد و نحس ایام هفته''': اعراب به ثقلالاربعاء، یعنی سنگینی چهارشنبه معتقدند و چهارشنبه را سنگینترین روز هفته میدانند. [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] به نقل از مزدوجی شاعر، چهارشنبه را روزی انباشته از وحشت، نحسی و شومی میداند که در این روز بخشیدن و گرفتن از خویشاوندان و نزدیکان خطاست. نیز وی حدیثی از پیامبر(ص) نقل میکند که در آن آخرین چهارشنبه هر ماه نحس دانسته شده است. افزون بر چهارشنبه، غالباً یکشنبه نیز چنین است و [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] نیز از حدّالاحد یعنی تیزی روز یکشنبه سخن گفته است. بر این اساس برخی حوادث ناگوار و عذابهای الٰهی در این دو روز وقوع یافته است. قدار بن سالف و همپیمانان او از قوم ثمود، شتر صالح را در چهارشنبه پی کردند و سپیدهدم یکشنبه بر آنها عذاب نازل شد<ref>همان</ref>. | ||
در پایان اشاره به این نکته ضروری است که «ثمار القلوب» نخستین اثری نیست که مضاف و منسوبها را جمعآوری کرده است؛ قبل از [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] نیز کتابهای دیگری تدوین شده که در بخشی از آنها، به مضاف و منسوبها و عمدتاً مضاف و منسوبهای مربوط به اماکن و شهرها پرداختهاند، که ازجمله میتوان به | در پایان اشاره به این نکته ضروری است که «ثمار القلوب» نخستین اثری نیست که مضاف و منسوبها را جمعآوری کرده است؛ قبل از [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] نیز کتابهای دیگری تدوین شده که در بخشی از آنها، به مضاف و منسوبها و عمدتاً مضاف و منسوبهای مربوط به اماکن و شهرها پرداختهاند، که ازجمله میتوان به «[[البلدان، اليعقوبي|البلدان]]» [[یعقوبی، احمد بن اسحاق|یعقوبی]]، «[[البلدان (ابن الفقيه)|البلدان]]» [[ابن فقیه، احمد بن محمد|ابن فقیه]]، و «[[المسالك و الممالك، ابن خرداذبه|المسالک و الممالک]]» [[ابن خردادبه، عبیدالله بن عبدالله|ابن خردادبه]] اشاره کرد. چنین طرحی بعد از [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] نیز سابقه دارد، اما ابتکاری که او در این امر نشان داده و حوزه شمول مضاف و منسوبها را گسترده کرده، در نوع خود بیسابقه است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش