۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ضامن بن شدقم' به 'سید ضامن بن شدقم') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ضامن بن شدقم]] (نویسنده) | [[سید ضامن بن شدقم]] (نویسنده) | ||
[[آلشبیب موسوی، تحسین]] (محقق) | [[آلشبیب موسوی، تحسین]] (محقق) | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
'''وقعة الجمل'''، نوشته [[ضامن بن شدقم|السيد ضامن بن شدقم المدنى]]، دربردارنده گزارشهاى جنگ جمل است كه در منطقه بصره اتفاق افتاد. اين كتاب، در عين اختصار، حاوى مستندات مهم تاريخى در اين رابطه است كه آن را جزو منابع اوليه تحقيق و پژوهش در سيره حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] قرار داده است. | '''وقعة الجمل'''، نوشته [[سید ضامن بن شدقم|السيد سید ضامن بن شدقم المدنى]]، دربردارنده گزارشهاى جنگ جمل است كه در منطقه بصره اتفاق افتاد. اين كتاب، در عين اختصار، حاوى مستندات مهم تاريخى در اين رابطه است كه آن را جزو منابع اوليه تحقيق و پژوهش در سيره حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] قرار داده است. | ||
اين كتاب، به زبان عربى بوده و تحقيق و ديباچه آن، توسط جناب آقاى [[آلشبیب موسوی، تحسین|سيد تحسين آل شبيب الموسوى]] صورت گرفته است. | اين كتاب، به زبان عربى بوده و تحقيق و ديباچه آن، توسط جناب آقاى [[آلشبیب موسوی، تحسین|سيد تحسين آل شبيب الموسوى]] صورت گرفته است. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
و... | و... | ||
[[ضامن بن شدقم|ابن شدقم،]] در فصل ديگر كتاب، به ملحق شدن جبهه نفاق(بيعتشكنان)، به معاويه و نامهنگارىهاى صورت گرفته بين آنان و پسر ابوسفيان اشاره مىنمايد؛ به عنوان مثال، وقتى كه [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع)، بعد از بيعت مردم مدينه، به معاويه نامهاى نوشتند و در آن، ماجراى بيعت مردم مدينه و مهاجر و انصار را با خويش خاطرنشان كردند و خواستار بيعت وى و اهل شام شدند، معاويه بدون اينكه پاسخ نامه امام(ع) را بدهد، نامهاى را به زبير بن العوام نوشت و در آن ادعا كرد كه از اهل شام براى حكومت او(زبير) بيعت گرفته است، پس از وى خواست كه به سمت كوفه و بصره حركت نموده و مردم را به خونخواهى عثمان تحريك نمايد و در پايان اين نامه نيز يادآور شد كه بعد از او، طلحه، امير خواهد و بيعت براى او را نيز از اهل شام گرفته است. | [[سید ضامن بن شدقم|ابن شدقم،]] در فصل ديگر كتاب، به ملحق شدن جبهه نفاق(بيعتشكنان)، به معاويه و نامهنگارىهاى صورت گرفته بين آنان و پسر ابوسفيان اشاره مىنمايد؛ به عنوان مثال، وقتى كه [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع)، بعد از بيعت مردم مدينه، به معاويه نامهاى نوشتند و در آن، ماجراى بيعت مردم مدينه و مهاجر و انصار را با خويش خاطرنشان كردند و خواستار بيعت وى و اهل شام شدند، معاويه بدون اينكه پاسخ نامه امام(ع) را بدهد، نامهاى را به زبير بن العوام نوشت و در آن ادعا كرد كه از اهل شام براى حكومت او(زبير) بيعت گرفته است، پس از وى خواست كه به سمت كوفه و بصره حركت نموده و مردم را به خونخواهى عثمان تحريك نمايد و در پايان اين نامه نيز يادآور شد كه بعد از او، طلحه، امير خواهد و بيعت براى او را نيز از اهل شام گرفته است. | ||
نامهنگارىهاى معاويه، به اينجا ختم نشد، بلكه او با تهييج احساسات بنى اميه و ترساندن آنها از حكمرانى [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع)، آنها را براى نبرد با حضرت ابوالحسن(ع) مهيا كرد. نامههاى پسر هند، به مروان بن الحكم، سعيد بن العاص، عبدالله بن عمر، يعلى بن امية، وليد بن عقبة بن ابى معيط و پاسخ اين افراد به او، در اين كتاب آمده است. | نامهنگارىهاى معاويه، به اينجا ختم نشد، بلكه او با تهييج احساسات بنى اميه و ترساندن آنها از حكمرانى [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع)، آنها را براى نبرد با حضرت ابوالحسن(ع) مهيا كرد. نامههاى پسر هند، به مروان بن الحكم، سعيد بن العاص، عبدالله بن عمر، يعلى بن امية، وليد بن عقبة بن ابى معيط و پاسخ اين افراد به او، در اين كتاب آمده است. |
ویرایش