أبجد العلوم: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'فارابى' به 'فارابى'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارابى' به 'فارابى')
خط ۸۵: خط ۸۵:
نامى كه نويسنده براى اين جزء برگزيده، «الرحيق المختوم» است كه در آن، شرح حال بزرگان علوم ادبى، تاريخ، حكمت، منطق، جدل، طب، فقه، نجوم و... را ذكر كرده است.
نامى كه نويسنده براى اين جزء برگزيده، «الرحيق المختوم» است كه در آن، شرح حال بزرگان علوم ادبى، تاريخ، حكمت، منطق، جدل، طب، فقه، نجوم و... را ذكر كرده است.


اولين علمى كه مادر ساير علوم به شمار مى‌رود و همه به آن نيازمندند، علم لغت است. خليل بن احمد بصرى، صاحب كتاب«العين» و استاد سيبويه، اولين كسى است كه علم عروض را پايه‌گذارى كرد و پانزده بحر را استخراج نمود. پس از او، علماى بسيارى در صدد تكميل اين علم برآمدند كه در ميان اسامى ذكر شده، نام ابو الحسين رازى قزوينى، ابو نصر فارابى و ابن اثير جزرى مى‌درخشد. ابن اثير، اولين فردى است كه در ذكر علماى انشاء و ادب نيز از او به نيكى ياد شده است. سيد مرتضى، از ديگر دانشمندانى است كه از وى، به‌عنوان امام در علم و ادب و شعر ياد شده است.
اولين علمى كه مادر ساير علوم به شمار مى‌رود و همه به آن نيازمندند، علم لغت است. خليل بن احمد بصرى، صاحب كتاب«العين» و استاد سيبويه، اولين كسى است كه علم عروض را پايه‌گذارى كرد و پانزده بحر را استخراج نمود. پس از او، علماى بسيارى در صدد تكميل اين علم برآمدند كه در ميان اسامى ذكر شده، نام ابو الحسين رازى قزوينى، ابو نصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و ابن اثير جزرى مى‌درخشد. ابن اثير، اولين فردى است كه در ذكر علماى انشاء و ادب نيز از او به نيكى ياد شده است. سيد مرتضى، از ديگر دانشمندانى است كه از وى، به‌عنوان امام در علم و ادب و شعر ياد شده است.


قنوجى، معتقد است كه علما بر اين مطلب اجماع دارند كه در شعراى مسلمان، مثل اين سه نفر: جرير، فرزدق و أخطل، نيامده است. زمانى كه خبر مرگ فرزدق به جرير رسيد، گريست و گفت به خدا سوگند مى‌دانم كه پس از او زياد زنده نمى‌مانم. در اين بخش، در ذيل شرح حال برخى از شعراء، به ابياتى از آنها نيز اشاره شده است.
قنوجى، معتقد است كه علما بر اين مطلب اجماع دارند كه در شعراى مسلمان، مثل اين سه نفر: جرير، فرزدق و أخطل، نيامده است. زمانى كه خبر مرگ فرزدق به جرير رسيد، گريست و گفت به خدا سوگند مى‌دانم كه پس از او زياد زنده نمى‌مانم. در اين بخش، در ذيل شرح حال برخى از شعراء، به ابياتى از آنها نيز اشاره شده است.


بر خلاف برخى از ابواب، مانند تاريخ كه مفصل به آن پرداخته شده است، در باره علماى حكمت، به چند سطر بسنده شده است و از فارابى، ابن سينا، فخر رازى و خواجه نصير طوسى به‌عنوان طلايه‌داران اين عرصه ياد شده است.
بر خلاف برخى از ابواب، مانند تاريخ كه مفصل به آن پرداخته شده است، در باره علماى حكمت، به چند سطر بسنده شده است و از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، ابن سينا، فخر رازى و خواجه نصير طوسى به‌عنوان طلايه‌داران اين عرصه ياد شده است.


انصاف آن است كه قنوجى در ذكر علماى علوم مختلف، به انصاف برخورد كرده، اما در مورد علماى فقه، به ذكر علماى مذاهب چهارگانه اهل سنت اكتفا كرده و ذكرى از علماى فقه شيعى كه آثار عظيم و گران‌سنگى را تأليف كرده‌اند، نشده است و اين شيوه، با روحيه تحقيق سازگار نيست.
انصاف آن است كه قنوجى در ذكر علماى علوم مختلف، به انصاف برخورد كرده، اما در مورد علماى فقه، به ذكر علماى مذاهب چهارگانه اهل سنت اكتفا كرده و ذكرى از علماى فقه شيعى كه آثار عظيم و گران‌سنگى را تأليف كرده‌اند، نشده است و اين شيوه، با روحيه تحقيق سازگار نيست.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش