۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شه' به 'شه') |
جز (جایگزینی متن - 'ىه' به 'یه') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
بخش نخست کتاب به تعریف تصویر و بررسى آراى علماى بلاغت در ادب عربى و نقد کلاسیک و نقد جدید و بررسى مؤلفههاى تصویر هنرى در قرآن و انواع تصویر در قرآن مىپردازد. در بخش دوم، نویسنده به کارکردهاى نزدیک تصویر هنرى در قرآن با تقسیمبندى در بخشهاى معانى ذهنى، حالات روانى، ضربالمثلها، داستان در قرآن و تصویر شخصیتها و عواطف و انفعالهاى درونى مىپردازد. بخش پایانى کتاب به کارکردهاى دور تصویر هنرى قرآن از جمله کارکردهاى هنرى، کارکردهاى روانشناختى، کارکرد خودگرا و کارکرد دینى اختصاص یافته است. نویسنده در تمام این بخشها کوشیده است بههمراه ارائه دیدگاههاى جدید با ذکر نمونههایى از آن در قرآن کریم، نگاه تازهاى به عنصر و کارکرد تصویر هنرى در قرآن بپردازد<ref>ر.ک: یادداشت مترجم، ص10</ref>. | بخش نخست کتاب به تعریف تصویر و بررسى آراى علماى بلاغت در ادب عربى و نقد کلاسیک و نقد جدید و بررسى مؤلفههاى تصویر هنرى در قرآن و انواع تصویر در قرآن مىپردازد. در بخش دوم، نویسنده به کارکردهاى نزدیک تصویر هنرى در قرآن با تقسیمبندى در بخشهاى معانى ذهنى، حالات روانى، ضربالمثلها، داستان در قرآن و تصویر شخصیتها و عواطف و انفعالهاى درونى مىپردازد. بخش پایانى کتاب به کارکردهاى دور تصویر هنرى قرآن از جمله کارکردهاى هنرى، کارکردهاى روانشناختى، کارکرد خودگرا و کارکرد دینى اختصاص یافته است. نویسنده در تمام این بخشها کوشیده است بههمراه ارائه دیدگاههاى جدید با ذکر نمونههایى از آن در قرآن کریم، نگاه تازهاى به عنصر و کارکرد تصویر هنرى در قرآن بپردازد<ref>ر.ک: یادداشت مترجم، ص10</ref>. | ||
نویسنده در توضیح مینویسد: «در فصل اول به بررسى مفهوم تصویر از دیدگاه گذشتگان و عوامل مؤثر در تعریف آن پرداختم. حاصل این بررسى آن شد که دریافتم علماى بلاغت و ناقدان، متأثّر از مفسّران و زبانشناسان و فلاسفه بودهاند و بر «ساخت» تأکید داشته و براى آن قواعد و معیارهایى وضع نمودهاند، بیآنکه آن را به محتوا ارتباط دهند. لذا تصویر را بر جمله محدود نموده و از آن به بررسى بافت در متن فراتر نرفتهاند. نتیجه آنکه آراى آنها جزئى باقى ماند و از این چارچوب جزئى به استخراج | نویسنده در توضیح مینویسد: «در فصل اول به بررسى مفهوم تصویر از دیدگاه گذشتگان و عوامل مؤثر در تعریف آن پرداختم. حاصل این بررسى آن شد که دریافتم علماى بلاغت و ناقدان، متأثّر از مفسّران و زبانشناسان و فلاسفه بودهاند و بر «ساخت» تأکید داشته و براى آن قواعد و معیارهایى وضع نمودهاند، بیآنکه آن را به محتوا ارتباط دهند. لذا تصویر را بر جمله محدود نموده و از آن به بررسى بافت در متن فراتر نرفتهاند. نتیجه آنکه آراى آنها جزئى باقى ماند و از این چارچوب جزئى به استخراج ویژگیهاى هنرى عام تصویر و کارکردهاى کلّى آن در انتقال اندیشه و نگرش فراتر نرفت. | ||
پس از طرح این مباحث به ناقدان معاصر پرداختم تا برداشت آنها را مشخّص نمایم که با دیدگاههاى متضاد و ابهامى شگفت و پریشانى در تعریف اصطلاح تصویر مواجه شدم که این طبعا بهواسطه اختلاف مکاتب ادبى و خاستگاه هر ناقد در بررسى تصویر در مکتبى خاص است. | پس از طرح این مباحث به ناقدان معاصر پرداختم تا برداشت آنها را مشخّص نمایم که با دیدگاههاى متضاد و ابهامى شگفت و پریشانى در تعریف اصطلاح تصویر مواجه شدم که این طبعا بهواسطه اختلاف مکاتب ادبى و خاستگاه هر ناقد در بررسى تصویر در مکتبى خاص است. | ||
ویرایش