الطبقات الكبرى المسمّى لواقح الأنوار القدسية في مناقب العلماء و الصوفية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی'
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۹: خط ۲۹:
| تعداد جلد =2
| تعداد جلد =2
| کتابخانۀ دیجیتال نور =25660
| کتابخانۀ دیجیتال نور =25660
| کتابخوان همراه نور =10372
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =


خط ۴۳: خط ۴۴:
نویسنده مقاله «فصلى در تاريخ‌نگارى اسلامى؛ طبقات»، در ذكر دلائل ايجاد طبقات‌نگارى به اين نكته اشاره كرده كه پس از تأسيس علم رجال، نياز به ايجاد رشته‌اى ديگر احساس شد كه در آن، ضمن بيان تاريخ تولد و مرگ راويان و يا حداقل تعيين زمان حيات علمى آنان و نيز مشخص كردن سرزمينى كه در آن به تعليم و تعلم اشتغال داشته‌اند، آن‌ها را دسته‌بندى نموده و تشخيص امكان برقرارى رابطه شاگردى و استادى را در سلسله سند فراهم آورد. اين رشته كه به نام «طبقات» شناخته مى‌شود، در حقيقت حلقه مكمل زنجيره «اسناد» و «رجال» بود كه بدون آن، فايده آن دو به‌طور كامل به دست نمى‌آمد. روشن است كه بستر پيدايش و يا لااقل بستر رشد اين رشته، سيره و سنت نبوى بود كه دانشمندان اسلامى را در قرون اولیه واداشت تا با هدف حفظ احاديث نبوى و جلوگيرى از تحريف و جعل، به ايجاد و تكميل آن بپردازند؛ هرچند بعدها صاحبان علوم ديگر همانند كلام، فقه، طب و... و البته نه با نظم و انضباط طبقات‌نگارى محدّثين، به روش‌هاى گوناگون در علوم خود از آن بهره گرفته و مطالبى را به رشته تحرير درآوردند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4951/32 ر.ک: صفرى فروشانى، نعمت‌الله، 1379، ص32]</ref>
نویسنده مقاله «فصلى در تاريخ‌نگارى اسلامى؛ طبقات»، در ذكر دلائل ايجاد طبقات‌نگارى به اين نكته اشاره كرده كه پس از تأسيس علم رجال، نياز به ايجاد رشته‌اى ديگر احساس شد كه در آن، ضمن بيان تاريخ تولد و مرگ راويان و يا حداقل تعيين زمان حيات علمى آنان و نيز مشخص كردن سرزمينى كه در آن به تعليم و تعلم اشتغال داشته‌اند، آن‌ها را دسته‌بندى نموده و تشخيص امكان برقرارى رابطه شاگردى و استادى را در سلسله سند فراهم آورد. اين رشته كه به نام «طبقات» شناخته مى‌شود، در حقيقت حلقه مكمل زنجيره «اسناد» و «رجال» بود كه بدون آن، فايده آن دو به‌طور كامل به دست نمى‌آمد. روشن است كه بستر پيدايش و يا لااقل بستر رشد اين رشته، سيره و سنت نبوى بود كه دانشمندان اسلامى را در قرون اولیه واداشت تا با هدف حفظ احاديث نبوى و جلوگيرى از تحريف و جعل، به ايجاد و تكميل آن بپردازند؛ هرچند بعدها صاحبان علوم ديگر همانند كلام، فقه، طب و... و البته نه با نظم و انضباط طبقات‌نگارى محدّثين، به روش‌هاى گوناگون در علوم خود از آن بهره گرفته و مطالبى را به رشته تحرير درآوردند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4951/32 ر.ک: صفرى فروشانى، نعمت‌الله، 1379، ص32]</ref>


محقق كتاب در مقدمه‌اش، به معرفى كتاب و ذكر اهميت آن پرداخته است. سپس ملاك صحت سخنان صوفيه را مطابقت با كتاب و سنت دانسته و به سخنانى از ابراهيم دسوقى، شيخ على خواص، شيخ محمد عنان و شيخ ابوالحسن شاذلى استشهاد كرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25660/1/6 ر.ک: مقدمه محقق، ص7-6]</ref>
محقق كتاب در مقدمه‌اش، به معرفى كتاب و ذكر اهميت آن پرداخته است. سپس ملاك صحت سخنان صوفيه را مطابقت با كتاب و سنت دانسته و به سخنانى از ابراهیم دسوقى، شيخ على خواص، شيخ محمد عنان و شيخ ابوالحسن شاذلى استشهاد كرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25660/1/6 ر.ک: مقدمه محقق، ص7-6]</ref>


مورخ صوفى اين كتاب به‌زعم خود، شرح حال زاهدان و صوفيان از عصر صحابه تا زمان خود را گردآورى كرده است؛ كه در اين راستا از زندگى‌نامه ابوبكر و ديگر خلفاى چهارگانه شروع كرده و سپس به بقيه صحابه مى‌رسد و تا پایان قرن نهم و بخشى از قرن دهم به ترتيب زمان و نه با رعايت طبقات‌نگارى خاصى، كتاب خود را ادامه مى‌دهد و در هر مورد علاوه بر شرح حال آنها به ذكر بعضى از عبارات نغز آنها با اصطلاح «عيون كلامهم» مى‌پردازد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1963/74 صفرى فروشانى، نعمت‌الله، 1381، ص74]</ref>
مورخ صوفى اين كتاب به‌زعم خود، شرح حال زاهدان و صوفيان از عصر صحابه تا زمان خود را گردآورى كرده است؛ كه در اين راستا از زندگى‌نامه ابوبكر و ديگر خلفاى چهارگانه شروع كرده و سپس به بقيه صحابه مى‌رسد و تا پایان قرن نهم و بخشى از قرن دهم به ترتيب زمان و نه با رعايت طبقات‌نگارى خاصى، كتاب خود را ادامه مى‌دهد و در هر مورد علاوه بر شرح حال آنها به ذكر بعضى از عبارات نغز آنها با اصطلاح «عيون كلامهم» مى‌پردازد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1963/74 صفرى فروشانى، نعمت‌الله، 1381، ص74]</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش