دیوان غنی کشمیری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۵: خط ۵۵:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
به‌منظور آشنایی با اشعار این شاعر بزرگ، در ادامه، با بررسی اجمالی سبک هندی، به اعم خصایص و وجوه مشترک این شیوه در شعر طاهر غنی، اشاره می‌شود:
به‌منظور آشنایی با اشعار این شاعر بزرگ، در ادامه، با بررسی اجمالی سبک هندی، به اعم خصایص و وجوه مشترک این شیوه در شعر طاهر غنی، اشاره می‌شود:
الف)- ویژگی‌های زبانی:
الف)- ویژگی‌های زبانی:
# به‌کارگیری واژگان، تعبیرات و مصطلحات عامه:
# به‌کارگیری واژگان، تعبیرات و مصطلحات عامه:
بسامد بالای عناصر محاوره‌ای و حضور اصطلاحات روزمره در شعر، یکی از ویژگی‌های سبک هندی است؛ مخصوصاً تصویرسازی و مضمون‌پردازی با اشیاء و لوازمی خاص از قبیل عینک، ساعت، مسواک و... که بعضاً سوغات فرنگیان بوده و در آن دوره برای ایرانیان و هندیان، تازگی داشته در شعر شاعران عموماً و در شعر غنی خصوصاً، از بسامد بالایی برخوردار است:
#:بسامد بالای عناصر محاوره‌ای و حضور اصطلاحات روزمره در شعر، یکی از ویژگی‌های سبک هندی است؛ مخصوصاً تصویرسازی و مضمون‌پردازی با اشیاء و لوازمی خاص از قبیل عینک، ساعت، مسواک و... که بعضاً سوغات فرنگیان بوده و در آن دوره برای ایرانیان و هندیان، تازگی داشته در شعر شاعران عموماً و در شعر غنی خصوصاً، از بسامد بالایی برخوردار است:{{شعر}}
{{شعر}}
#:{{ب|'' در پیری انتخاب کتب نیست باب چشم''|2='' عینک بود کنون ورق انتخاب من''}}
{{ب|'' در پیری انتخاب کتب نیست باب چشم''|2='' عینک بود کنون ورق انتخاب من''}}
#:{{ب|'' اعتبار پست‌فطرت یک دو ساعت بیش نیست''|2=''گردد آخر ته‌نشین دردی که شد بالانشین''}}
{{ب|'' اعتبار پست‌فطرت یک دو ساعت بیش نیست''|2=''گردد آخر ته‌نشین دردی که شد بالانشین''}}
#:{{ب|''بود کلید در رزق پارسا مسواک''|2=''کجا ز دست دهد همچو آسیا مسواک''<ref>ر.ک: وفایی، عباسعلی؛ سورتیجی، آسیه، ص164</ref>}}{{پایان شعر}}
{{ب|''بود کلید در رزق پارسا مسواک''|2=''کجا ز دست دهد همچو آسیا مسواک''<ref>ر.ک: وفایی، عباسعلی؛ سورتیجی، آسیه، ص164</ref>}}
{{پایان شعر}}
# آوردن ترکیبات غریب و نامأنوس:
# آوردن ترکیبات غریب و نامأنوس:
یکی از ترکیبات غریب و نامأنوس از دوره‌های قبل از عصر صفوی که قراین و شواهدی برای آن ذکر نشده است، ترکیب «به رنگ» است که در جایگاه ادات تشبیه به معنی «مانند»، به‌کرات به کار می‌رود. این ادات خاص تشبیه، بیانگر تشابه شکل، حرکت، اندازه و هر نوع شباهتی دیگر، غیر از یکسانی و مقایسه دو چیز به اعتبار رنگ است. استعمال این ادات تشبیه، در شعر غنی نمود چشمگیری دارد:
#:یکی از ترکیبات غریب و نامأنوس از دوره‌های قبل از عصر صفوی که قراین و شواهدی برای آن ذکر نشده است، ترکیب «به رنگ» است که در جایگاه ادات تشبیه به معنی «مانند»، به‌کرات به کار می‌رود. این ادات خاص تشبیه، بیانگر تشابه شکل، حرکت، اندازه و هر نوع شباهتی دیگر، غیر از یکسانی و مقایسه دو چیز به اعتبار رنگ است. استعمال این ادات تشبیه، در شعر غنی نمود چشمگیری دارد:{{شعر}}
{{شعر}}
#:{{ب|'' تا غنی کرد اجتناب از می‌پرستان بیخودی''|2='' گشت عقل ما به رنگ نشئه پنهان در شراب ''}}
{{ب|'' تا غنی کرد اجتناب از می‌پرستان بیخودی''|2='' گشت عقل ما به رنگ نشئه پنهان در شراب ''}}
#:{{ب|'' گل به رنگ شعله خس از چمن پرواز کرد''|2='' گرم تا در آشیان گردید جای عندلیب ''<ref>ر.ک: همان، ص165</ref>}}{{پایان شعر}}
{{ب|'' گل به رنگ شعله خس از چمن پرواز کرد''|2='' گرم تا در آشیان گردید جای عندلیب ''<ref>ر.ک: همان، ص165</ref>}}
#:همچنین دیوان غنی سرشار است از ترکیبات وصفی و اضافی خاص از قبیل رشته گل دسته، پنبه مینا، شعله آواز و... که موجبات تصویرآفرینی و ایجاز را در شعر او فراهم می‌نماید و از جهتی می‌تواند یکی از مهم‌ترین عوامل غموض در شعر او باشد و از دیگر سو بیانگر قدرت و استعداد وافر او در ترکیب‌سازی است:{{شعر}}
{{پایان شعر}}
#:{{ب|'' محتاج دانه نیست پی صید بلبلان''|2='' صیاد ما ز رشته گل دسته دام کرد''}}
 
#:{{ب|'' آتش می‌ تیز سازد شعله آواز را''|2='' بر کدوی باده باید بست تار ساز را''}}
همچنین دیوان غنی سرشار است از ترکیبات وصفی و اضافی خاص از قبیل رشته گل دسته، پنبه مینا، شعله آواز و... که موجبات تصویرآفرینی و ایجاز را در شعر او فراهم می‌نماید و از جهتی می‌تواند یکی از مهم‌ترین عوامل غموض در شعر او باشد و از دیگر سو بیانگر قدرت و استعداد وافر او در ترکیب‌سازی است:
#:{{ب|'' پنبه مینای می‌ را مرهم کافور گیر''|2='' مهره مار آرزو داری ز تاک انگور گیر''<ref>ر.ک: همان</ref>}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}
{{ب|'' محتاج دانه نیست پی صید بلبلان''|2='' صیاد ما ز رشته گل دسته دام کرد''}}
{{ب|'' آتش می‌ تیز سازد شعله آواز را''|2='' بر کدوی باده باید بست تار ساز را''}}
{{ب|'' پنبه مینای می‌ را مرهم کافور گیر''|2='' مهره مار آرزو داری ز تاک انگور گیر''<ref>ر.ک: همان</ref>}}
{{پایان شعر}}
ب)- ویژگی‌های فکری:
ب)- ویژگی‌های فکری:
# اظهار شکست و نامرادی و یأس:
# اظهار شکست و نامرادی و یأس:
شعر قریب به‌اتفاق شاعران سبک هندی مملو از یأس و نومیدی است و از این نظر شباهت زیادی به شعر رمانتیک‌های اروپا دارد. شعر رمانتیک‌ها نیز پر از یأس، شکست، ناکامی و رنج بوده و علت این شباهت، شباهت زندگی این دو گروه از شاعران جهان است. گرچه برای اظهار نامرادی و یأس در تمام دیوان‌های شعری نمونه‌ای می‌توان یافت، اما این اظهار یأس و ناامیدی در دیوان شاعران سبک هندی، یک ویژگی سبکی بشمار می‌رود که بسامد بالایی دارد و دیوان غنی کشمیری نیز از این معنی قابل‌توجه است:
#:شعر قریب به‌اتفاق شاعران سبک هندی مملو از یأس و نومیدی است و از این نظر شباهت زیادی به شعر رمانتیک‌های اروپا دارد. شعر رمانتیک‌ها نیز پر از یأس، شکست، ناکامی و رنج بوده و علت این شباهت، شباهت زندگی این دو گروه از شاعران جهان است. گرچه برای اظهار نامرادی و یأس در تمام دیوان‌های شعری نمونه‌ای می‌توان یافت، اما این اظهار یأس و ناامیدی در دیوان شاعران سبک هندی، یک ویژگی سبکی بشمار می‌رود که بسامد بالایی دارد و دیوان غنی کشمیری نیز از این معنی قابل‌توجه است:
## در بیان فقر و نداری:
## در بیان فقر و نداری:{{شعر}}
{{شعر}}
#:{{ب|'' بر روی زمین هیچ‌کس آسوده نباشد ''|2='' گنجی بود آرام که در زیر زمین است ''}}
{{ب|'' بر روی زمین هیچ‌کس آسوده نباشد ''|2='' گنجی بود آرام که در زیر زمین است ''}}
#:{{ب|'' مرا چون آسیا خوش دستگاهی در تهیدستی است ''|2='' که روزی آورد در خانه من میهمان از خود  ''}}{{پایان شعر}}
{{ب|'' مرا چون آسیا خوش دستگاهی در تهیدستی است ''|2='' که روزی آورد در خانه من میهمان از خود  ''}}
## در بیان شکوه از بخت:{{شعر}}
{{پایان شعر}}
#:{{ب|'' بود در جنبش گهواره راحت طفل بدخو را ''|2='' فلک در گردش است از بهر خواب بخت ناسازم ''}}
## در بیان شکوه از بخت:
#:{{ب|'' نی چشم مست او به شکرخواب رفته است''|2=''بخت سیاه ماست که در خواب رفته است ''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}
## گله از سختی زندگی:{{شعر}}
{{ب|'' بود در جنبش گهواره راحت طفل بدخو را ''|2='' فلک در گردش است از بهر خواب بخت ناسازم ''}}
#:{{ب|'' در شب زلف تو خواب خوش نصیبم کی شود ''|2='' خار می‌روید ز پهلویم بسان شانه‌ها ''}}
{{ب|'' نی چشم مست او به شکرخواب رفته است''|2=''بخت سیاه ماست که در خواب رفته است ''}}
#:{{ب|'' در زندگی به خواب نبیند کسی غنی ''|2='' آسایشی که دل ز پس مرگ دیده است''<ref>ر.ک: همان، ص165- 166</ref>}}{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
## گله از سختی زندگی:
{{شعر}}
{{ب|'' در شب زلف تو خواب خوش نصیبم کی شود ''|2='' خار می‌روید ز پهلویم بسان شانه‌ها ''}}
{{ب|'' در زندگی به خواب نبیند کسی غنی ''|2='' آسایشی که دل ز پس مرگ دیده است''<ref>ر.ک: همان، ص165- 166</ref>}}
{{پایان شعر}}
# توجه به معنی و مضمون و ساده گیری در زبان:
# توجه به معنی و مضمون و ساده گیری در زبان:
شعر هندی شعری معناگراست، نه صورت‌گرا. شاعران به معنی بیشتر توجه دارند تا به زبان. کار شاعران سبک هندی ترجمه مطالب فلسفی، عرفانی و غنایی گذشتگان به بیان سبک هندی بود که نهایتاً آن را علی‌رغم صورت مبهمش ساده فهم تر و خلاصه‌تر می‌کرد؛ یعنی متناسب درک و فهم طبقات عامه مردم؛ کوشش شاعر سبک هندی، مضمون یابی و ارائه خیال خاص در معنی برجسته است؛ یعنی فکر جزئی اما تازه و نگفته و بیان آن به صورتی اعجاب‌انگیز؛ مانند این اشعار غنی:
#:شعر هندی شعری معناگراست، نه صورت‌گرا. شاعران به معنی بیشتر توجه دارند تا به زبان. کار شاعران سبک هندی ترجمه مطالب فلسفی، عرفانی و غنایی گذشتگان به بیان سبک هندی بود که نهایتاً آن را علی‌رغم صورت مبهمش ساده فهم تر و خلاصه‌تر می‌کرد؛ یعنی متناسب درک و فهم طبقات عامه مردم؛ کوشش شاعر سبک هندی، مضمون یابی و ارائه خیال خاص در معنی برجسته است؛ یعنی فکر جزئی اما تازه و نگفته و بیان آن به صورتی اعجاب‌انگیز؛ مانند این اشعار غنی:{{شعر}}
{{شعر}}
#:{{ب|''کسی آواره تا کی در دیار خویشتن باشد ''|2='' چو ریگ شیشه ساعت مسافر در وطن باشد ''}}
{{ب|''کسی آواره تا کی در دیار خویشتن باشد ''|2='' چو ریگ شیشه ساعت مسافر در وطن باشد ''}}
#:{{ب|''گل کرد استخوان به تن از چشم داغ‌ها''|2='' مانم به کاغذی که ز نقش نگین پر است ''<ref>ر.ک: همان، ص166- 167</ref>}}{{پایان شعر}}
{{ب|''گل کرد استخوان به تن از چشم داغ‌ها''|2='' مانم به کاغذی که ز نقش نگین پر است ''<ref>ر.ک: همان، ص166- 167</ref>}}
{{پایان شعر}}
# رواج حکمت و فرهنگ عامه:
# رواج حکمت و فرهنگ عامه:
## استخوان خوردن هما:
## استخوان خوردن هما:{{شعر}}
{{شعر}}
#:{{ب|'' بهر صید همای ناوک او ''|2='' جوهر استخوان من دام است''}}{{پایان شعر}}
{{ب|'' بهر صید همای ناوک او ''|2='' جوهر استخوان من دام است''}}
## پنبه در گوش کردن:{{شعر}}
{{پایان شعر}}
#:{{ب|'' حرف دنیا گوش کردن کار اهل هوش نیست''|2='' مغز سر فرزانه را چون پنبه‌های گوش نیست ''}}{{پایان شعر}}
## پنبه در گوش کردن:
## شکرآب شدن میان دو تن:{{شعر}}
{{شعر}}
#:{{ب|'' شد شکرآب ز شرم سخن شیرینم ''|2='' گر میان من و طوطی شکرآب است بجاست ''}}{{پایان شعر}}
{{ب|'' حرف دنیا گوش کردن کار اهل هوش نیست''|2='' مغز سر فرزانه را چون پنبه‌های گوش نیست ''}}
## اصل گوهر از آب بودن:{{شعر}}
{{پایان شعر}}
#:{{ب|'' آب بود معنی روشن غنی ''|2='' خوب اگر بسته شود گوهر است ''}}{{پایان شعر}}
## شکرآب شدن میان دو تن:
## روشن شدن آینه با خاکستر:{{شعر}}
{{شعر}}
#:{{ب|'' نفس من شده از سوختگی خاکستر''|2=''گر شود آینه روشن ز دم من چه عجب''<ref>ر.ک: همان، ص167- 168</ref>}}{{پایان شعر}}
{{ب|'' شد شکرآب ز شرم سخن شیرینم ''|2='' گر میان من و طوطی شکرآب است بجاست ''}}
{{پایان شعر}}
## اصل گوهر از آب بودن:
{{شعر}}
{{ب|'' آب بود معنی روشن غنی ''|2='' خوب اگر بسته شود گوهر است ''}}
{{پایان شعر}}
## روشن شدن آینه با خاکستر:
{{شعر}}
{{ب|'' نفس من شده از سوختگی خاکستر''|2=''گر شود آینه روشن ز دم من چه عجب''<ref>ر.ک: همان، ص167- 168</ref>}}
{{پایان شعر}}
ج)- ویژگی‌های ادبی:
ج)- ویژگی‌های ادبی:
# مضمون‌سازی و توجه به مضامین غریب و جستجوی معانی بیگانه (از طریق تشخیص، حس‌آمیزی، متناقض نمایی و...):
# مضمون‌سازی و توجه به مضامین غریب و جستجوی معانی بیگانه (از طریق تشخیص، حس‌آمیزی، متناقض نمایی و...):
مضمون‌آفرینی و به جستجوی مضامین بکر و ناگفته و ناشناخته رفتن، در شعر غنی چنان رواج می‌یابد که گاه کار به ابتذال می‌کشد:
مضمون‌آفرینی و به جستجوی مضامین بکر و ناگفته و ناشناخته رفتن، در شعر غنی چنان رواج می‌یابد که گاه کار به ابتذال می‌کشد:{{شعر}}
{{شعر}}
#:{{ب|'' تار نگهم رشته گوهر شده از اشک ''|2='' این دیده تمنای بناگوش ندارد ''}}
{{ب|'' تار نگهم رشته گوهر شده از اشک ''|2='' این دیده تمنای بناگوش ندارد ''}}
#:{{ب|'' رهد کی در حصار خود ز دزدان معنی روشن ''|2=''کجا مهر کلف محفوظ دارد خرمن مه را ''<ref>ر.ک: همان، ص169- 170</ref>}}{{پایان شعر}}
{{ب|'' رهد کی در حصار خود ز دزدان معنی روشن ''|2=''کجا مهر کلف محفوظ دارد خرمن مه را ''<ref>ر.ک: همان، ص169- 170</ref>}}
در شعر غنی، گاه مضامین نابی مشاهده می‌شود که به نظر می‌رسد از ابداعات خود غنی بوده است:{{شعر}}
{{پایان شعر}}
#:{{ب|'' بس که همچون آسیا می‌نالم از بیداد خویش ''|2='' می‌کشم در گوش خود انگشت از فریاد خویش''}}
در شعر غنی، گاه مضامین نابی مشاهده می‌شود که به نظر می‌رسد از ابداعات خود غنی بوده است:
#:{{ب|'' کمان پیش دو ابرویش به دعوی رفت و از خجلت ''|2='' تهی کرد آن‌چنان قالب که آوردند بر دوشش''<ref>ر.ک: همان، ص170</ref>}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}
{{ب|'' بس که همچون آسیا می‌نالم از بیداد خویش ''|2='' می‌کشم در گوش خود انگشت از فریاد خویش''}}
{{ب|'' کمان پیش دو ابرویش به دعوی رفت و از خجلت ''|2='' تهی کرد آن‌چنان قالب که آوردند بر دوشش''<ref>ر.ک: همان، ص170</ref>}}
{{پایان شعر}}
# آوردن تشبیهات، استعارات و کنایات دور از ذهن:
# آوردن تشبیهات، استعارات و کنایات دور از ذهن:
صور خیال شعر غنی متأثر از سبک هندی است؛ به عبارتی تشبیه، استعاره، تشخیص و اغراق و کنایه در شمار مهم‌ترین عناصر خیال ساز شعر هندی است. کلماتی چون حباب، شبنم، ریگ روان، آینه، سپند، آبله و...، از مشبه‌به‌های رایج سبک هندی هستند که در شعر غنی به‌وفور دیده می‌شود:
#:صور خیال شعر غنی متأثر از سبک هندی است؛ به عبارتی تشبیه، استعاره، تشخیص و اغراق و کنایه در شمار مهم‌ترین عناصر خیال ساز شعر هندی است. کلماتی چون حباب، شبنم، ریگ روان، آینه، سپند، آبله و...، از مشبه‌به‌های رایج سبک هندی هستند که در شعر غنی به‌وفور دیده می‌شود:{{شعر}}
{{شعر}}
#:{{ب|'' ز شوق گوشه دستار او ازبس‌که بی‌تاب است ''|2='' پرد مانند شبنم هر نفس چشم هوس گل را''}}
{{ب|'' ز شوق گوشه دستار او ازبس‌که بی‌تاب است ''|2='' پرد مانند شبنم هر نفس چشم هوس گل را''}}
#:{{ب|'' به رنگ آبله پای در سفر ما را ''|2=''ز شوق صبح وطن چشم تر سفید شده است''<ref>ر.ک: همان، ص171</ref>}}{{پایان شعر}}
{{ب|'' به رنگ آبله پای در سفر ما را ''|2=''ز شوق صبح وطن چشم تر سفید شده است''<ref>ر.ک: همان، ص171</ref>}}
#:در پایان، می‌توان چنین گفت که اشعار غنی، سراسر به مضامین بدیع و خیال‌انگیز مشحون است و همین مضمون‌پردازی‌های ماهرانه اوست که وی را در شمار بزرگ‌ترین گویندگان سبک هندی قلمداد کرده است:{{شعر}}
{{پایان شعر}}
#:{{ب|'' چرا خم گشته می‌گردند پیران جهان‌دیده ''|2='' مگر در خاک می‌جویند ایام جوانی را ''}}
در پایان، می‌توان چنین گفت که اشعار غنی، سراسر به مضامین بدیع و خیال‌انگیز مشحون است و همین مضمون‌پردازی‌های ماهرانه اوست که وی را در شمار بزرگ‌ترین گویندگان سبک هندی قلمداد کرده است:
#:{{ب|'' بر تواضع‌های دشمن تکیه کردن ابلهی است''|2='' پای بوس سیل، از پا افکند دیوار را ''<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه ب - ج</ref>}}
{{شعر}}
{{ب|'' چرا خم گشته می‌گردند پیران جهان‌دیده ''|2='' مگر در خاک می‌جویند ایام جوانی را ''}}
{{ب|'' بر تواضع‌های دشمن تکیه کردن ابلهی است''|2='' پای بوس سیل، از پا افکند دیوار را ''<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه ب - ج</ref>}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش