۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نتيجيرى' به 'نتيجهگيرى') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'بهريرى' به 'بهرهگيرى') |
||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
#تفسير مأثور | #تفسير مأثور | ||
#:تفسير نقلى را مىتوان از ريشهدارترين راههاى درك معانى و معارف قرآن در ميان نخستين دانشمندان عالم اسلام به شمار آورد، چه بررسى تحولات و تطورات بحثهاى تفسيرى و علوم قرآن، به خوبى نشانگر آن است كه اعتماد مسلمانان صدر اسلام و دانشمندان آن دوران در درك قرآن به آن سلسله از رواياتى بوده است كه از پيامبر اكرم(ص) و اهلبيت(ع) آن حضرت در تفسير قرآن نقل شده است، به لحاظ اتصال روايات به سرچشمه وحى همچون متن قرآن، بىچون و چرا مورد پذيرش مسلمانان بوده است. | #:تفسير نقلى را مىتوان از ريشهدارترين راههاى درك معانى و معارف قرآن در ميان نخستين دانشمندان عالم اسلام به شمار آورد، چه بررسى تحولات و تطورات بحثهاى تفسيرى و علوم قرآن، به خوبى نشانگر آن است كه اعتماد مسلمانان صدر اسلام و دانشمندان آن دوران در درك قرآن به آن سلسله از رواياتى بوده است كه از پيامبر اكرم(ص) و اهلبيت(ع) آن حضرت در تفسير قرآن نقل شده است، به لحاظ اتصال روايات به سرچشمه وحى همچون متن قرآن، بىچون و چرا مورد پذيرش مسلمانان بوده است. | ||
#:از طرف ديگر، مسلمانان به خاطر حساسيت موضوع تفسير، تفسير نقلى را به لحاظ اتصال به منبع وحى نزدیک ترين و سالمترين راه وصول به حقايق و معارف بلند قرآن مىدانستند و به همين علت براى درك معانى و مقاصد قرآن كمتر به اجتهاد شخصى روى مىآوردند. بعدها چنين شيوهاى به عنوان يك روش انحصارى در ميان جمعى از مسلمانان مطرح گرديد، به ويژه اينكه طرفداران تفسير به رأى تندروىهایى در | #:از طرف ديگر، مسلمانان به خاطر حساسيت موضوع تفسير، تفسير نقلى را به لحاظ اتصال به منبع وحى نزدیک ترين و سالمترين راه وصول به حقايق و معارف بلند قرآن مىدانستند و به همين علت براى درك معانى و مقاصد قرآن كمتر به اجتهاد شخصى روى مىآوردند. بعدها چنين شيوهاى به عنوان يك روش انحصارى در ميان جمعى از مسلمانان مطرح گرديد، به ويژه اينكه طرفداران تفسير به رأى تندروىهایى در بهرهگيرى از عقل و اعتماد به آراء ظنى و اجتهادى به عمل آوردند و برخى از افكار و عقايد فلسفى و كلامى خود را به قرآن منتسب ساختند. بدين جهت گروهى به عنوان طرفدارى از تفسير نقلى، اعمال فكر و اجتهاد در استخراج مفاهيم قرآن و درك آن را ممنوع تلقى كردند. | ||
#:از طرف ديگر در برابر اين ديدگاه انحصار گرايانه، گروهى معتقد شدند كه در تفسير آيات و فهم مقاصد قرآن نياز به سنّت و روايات تفسيرى نيست و هر مفسّرى مىتواند در كمال آزادى معانى و مقاصد هر آيه را با تدبّر در آيه استخراج كند. | #:از طرف ديگر در برابر اين ديدگاه انحصار گرايانه، گروهى معتقد شدند كه در تفسير آيات و فهم مقاصد قرآن نياز به سنّت و روايات تفسيرى نيست و هر مفسّرى مىتواند در كمال آزادى معانى و مقاصد هر آيه را با تدبّر در آيه استخراج كند. | ||
#:بىگمان تفسير نقلى اگر متكى به روايات صحيح و آثار قطعى الصدور باشد و بر اساس مبانى محكم، صدور روايت احراز گردد، مطمئنترين و شايستهترين نوع تفسير است، امّا با كمال تأسف، روايات تفسير، آنسان آلوده به روايات جعلى و دروغين و آثار تزويرى است كه بازشناسى سرۀ آن از ناسره كارى است بس مشكل و طاقتفرسا و نيازمند تخصص. از اين رو تحجر بر تفسير مأثور و اعلام ممنوعيت هر نوع روش ديگر براى فهم قرآن، از يكسو با وضعيّت ناهنجار روايات تفسيرى و از سوى ديگر با جامع نبودن آنها در همه آيات، شيوهاى است ناآگاهانه و به دور از روش منطقى. | #:بىگمان تفسير نقلى اگر متكى به روايات صحيح و آثار قطعى الصدور باشد و بر اساس مبانى محكم، صدور روايت احراز گردد، مطمئنترين و شايستهترين نوع تفسير است، امّا با كمال تأسف، روايات تفسير، آنسان آلوده به روايات جعلى و دروغين و آثار تزويرى است كه بازشناسى سرۀ آن از ناسره كارى است بس مشكل و طاقتفرسا و نيازمند تخصص. از اين رو تحجر بر تفسير مأثور و اعلام ممنوعيت هر نوع روش ديگر براى فهم قرآن، از يكسو با وضعيّت ناهنجار روايات تفسيرى و از سوى ديگر با جامع نبودن آنها در همه آيات، شيوهاى است ناآگاهانه و به دور از روش منطقى. | ||
#:بنابراین، راه ميانه آنست كه در آنجا كه حديثى از پيامبر و يا از اهلبيت پيامبر به طريق صحيح نقل شده، مورد توجه قرار گيرد وگرنه طبق قواعد تفسير و روش عقلاء در فهم كلام، استخراج محتوا شود. | #:بنابراین، راه ميانه آنست كه در آنجا كه حديثى از پيامبر و يا از اهلبيت پيامبر به طريق صحيح نقل شده، مورد توجه قرار گيرد وگرنه طبق قواعد تفسير و روش عقلاء در فهم كلام، استخراج محتوا شود. | ||
#:از نكات بارز علاّمه حسینى در تفسير انوار درخشان، توجه فراوان به احاديث و منقولات اهلبيت(ع) در سراسر كتاب است. كمتر آيهاى را مىتوان يافت كه مفسّر، به مناسبت تبيين و توضيح نكتهاى، از احاديث نبوى و اهلبيت سود نجسته باشد و كلمات خود را مزين به درّ كلمات آن ستارگان درخشان نكرده باشد. | #:از نكات بارز علاّمه حسینى در تفسير انوار درخشان، توجه فراوان به احاديث و منقولات اهلبيت(ع) در سراسر كتاب است. كمتر آيهاى را مىتوان يافت كه مفسّر، به مناسبت تبيين و توضيح نكتهاى، از احاديث نبوى و اهلبيت سود نجسته باشد و كلمات خود را مزين به درّ كلمات آن ستارگان درخشان نكرده باشد. | ||
#:البته بايد اين نكته اضافه شود كه | #:البته بايد اين نكته اضافه شود كه بهرهگيرى مفسر از روايات، اختصاص به روايات ذكر شده در ذيل هر آيه، آنچنان كه على بن ابراهيم در تفسير منسوب، و هويزى در تفسير نور الثقلين و [[بحرانی، هاشم بن سلیمان|سيدهاشم بحرانى]] در تفسير برهان كردهاند، ندارد، بلكه آنچه اين تفسير را از بسيارى از تفاسير ديگر متمايز كرده است، دقيقا در همين نكته است كه ايشان براى بهرهگيرى از كلمات معصومين به مجموعۀ روايات شيعه و سنى نظر دوخته و آنچنان كه در بخش منابع كتاب اشاره شد، در بسيارى از كتابهاى حديثى غور كرده و به مناسبت ذكر آيه و بهرهبردارى موضوعى از روايت، در توضيح و تبيين كلمات آسمانى كوشيده است و هر جا مناسبتى در معناى آيه و موضوع و شأن نزول و احكام فقهى و مسائل اخلاقى و كلامى كه ارتباطى مىتوانسته با آيه داشته باشد، روايات را ذكر كرده است. از حق نبايد گذشت كه اين شيوه در كنار بحثهاى تحليلى و توصيفى مفسّر در نشان دادن جايگاه اهلبيت در تفسير قرآن و توضيح اين كلام نبوى: «انّى تارك فيكم الثقلين، كتاب اللّه و عترتى» قابل توجه است. گر چه جا داشت ايشان گاهى به نقد برخى از روايات بپردازند و آنجا كه حديث از نظر عقلى و تاريخى غريب مىنمايد، يا نقل نكنند و يا توجيه و توضيحى داشته باشند، امّا در هر صورت اين نقد، عظمت كار و اهتمام ايشان را كوچك نمىنمايد. | ||
#تفسير عقلى و اجتهادى | #تفسير عقلى و اجتهادى | ||
#:در بحث پيشين اشاره كرديم كه ريشهدارترين و طبيعىترين شيوه براى فهم و درك معانى قرآنى، استفاده از پيامبر و اهلبيت پيامبر است، زيرا خود قرآن مىفرمايد: ''' «لتبيّن للناس ما نزل اليهم» ''' (نحل 44) تا اينكه پيامبر آنچه را ما نازل كردهايم بيان كند. | #:در بحث پيشين اشاره كرديم كه ريشهدارترين و طبيعىترين شيوه براى فهم و درك معانى قرآنى، استفاده از پيامبر و اهلبيت پيامبر است، زيرا خود قرآن مىفرمايد: ''' «لتبيّن للناس ما نزل اليهم» ''' (نحل 44) تا اينكه پيامبر آنچه را ما نازل كردهايم بيان كند. |
ویرایش