۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ىگ' به 'ىگ') |
جز (جایگزینی متن - 'ىا' به 'یا') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در فصل سوم به تقسیم انواع تصویر پرداختم؛ تصویر مفرد و تصویر بافتى. از این دو نوع، تصویرهاى جزئى دیگر هم ناشى مىشود که باز به همین دو نوع بازمىگردد. | در فصل سوم به تقسیم انواع تصویر پرداختم؛ تصویر مفرد و تصویر بافتى. از این دو نوع، تصویرهاى جزئى دیگر هم ناشى مىشود که باز به همین دو نوع بازمىگردد. | ||
تصویر مفرد همان تصویر بلاغى است؛ مثل تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز مرسل و مجاز عقلى. اینها همان گونههاى | تصویر مفرد همان تصویر بلاغى است؛ مثل تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز مرسل و مجاز عقلى. اینها همان گونههاى بلاغیاند که گذشتگان، تصویر را به آن محدود کرده بودند. تصویر بافتى، فراگیرتر از تصویر مفرد است و دربردارنده تصویر صحنه، تابلو، تصویر کلّى و تصویر مرکزى است که تمام این تصویرها به آن بازمىگردد و بدین ترتیب مفهوم تصویر گسترش مىیابد تا بتواند کارکرد دینى آن را محقّق نماید. | ||
این انواع و گونههاى صورت بر نظام روابط بین آنها تکیه مىنماید. تصویر مفرد در بافت رشد مىکند تا تصویر صحنه را به وجود آورد، که به نوبه خود در تعامل با بافت، براى شکلگیرى تابلو نقش ایفا مىکند و آنگاه این تابلو ترسیمشده براى تشکیل تصویر کلى یک سوره اوج مىگیرد و این تصاویر کلّى پیرامون یک تصویر مرکزى در متن قرآن براى ابزار و نمایش آن در حرکتند. چنانکه مؤلفههاى تشکیل تصویر پیرامون «اندیشه اسلامى» بهعنوان مؤلفه اساسى آن در حرکت است که این ویژگى و تمایز را به آن بخشیده است. | این انواع و گونههاى صورت بر نظام روابط بین آنها تکیه مىنماید. تصویر مفرد در بافت رشد مىکند تا تصویر صحنه را به وجود آورد، که به نوبه خود در تعامل با بافت، براى شکلگیرى تابلو نقش ایفا مىکند و آنگاه این تابلو ترسیمشده براى تشکیل تصویر کلى یک سوره اوج مىگیرد و این تصاویر کلّى پیرامون یک تصویر مرکزى در متن قرآن براى ابزار و نمایش آن در حرکتند. چنانکه مؤلفههاى تشکیل تصویر پیرامون «اندیشه اسلامى» بهعنوان مؤلفه اساسى آن در حرکت است که این ویژگى و تمایز را به آن بخشیده است. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
در فصل اول به بیان کارکرد هنرى تصویر پرداختم؛ چون مسئله اعجاز در قرآن به قصد تحقّق هدف دینى، یعنى اثبات این نکته است که از جانب خداوند مىباشد. لذا قرآن عربها را به آوردن مثل آن یا سورهاى مثل آن به مبارزه طلبیده است و آنها هم اظهار ناتوانى کرده و اعجاز سبکى و بیانى آن ثابت گردیده است. به همین خاطر است که هدف هنرى با هدف دینى به هم پیوست تا اعجاز قرآن کریم تحقّق یابد. این فصل هم بر نظام روابط در تشکیل حروف، واژگان، جملات، بافت کلى، ریتم موسیقایى و وحدت هنرى تصویر تکیه دارد. | در فصل اول به بیان کارکرد هنرى تصویر پرداختم؛ چون مسئله اعجاز در قرآن به قصد تحقّق هدف دینى، یعنى اثبات این نکته است که از جانب خداوند مىباشد. لذا قرآن عربها را به آوردن مثل آن یا سورهاى مثل آن به مبارزه طلبیده است و آنها هم اظهار ناتوانى کرده و اعجاز سبکى و بیانى آن ثابت گردیده است. به همین خاطر است که هدف هنرى با هدف دینى به هم پیوست تا اعجاز قرآن کریم تحقّق یابد. این فصل هم بر نظام روابط در تشکیل حروف، واژگان، جملات، بافت کلى، ریتم موسیقایى و وحدت هنرى تصویر تکیه دارد. | ||
در فصل دوم به تبیین این نکته پرداختم که تصویر قرآنى تنها به تحریک احساسات انسانى، آنهم به شکل پراکنده، بسنده نمىکند، بلکه احساسات را در درون یک نظام ویژه براى تعادل بین احساسات متفاوت و مقابل هم در جهت بناى روان انسانى بر مبناى تعادل بین احساسات متناقض | در فصل دوم به تبیین این نکته پرداختم که تصویر قرآنى تنها به تحریک احساسات انسانى، آنهم به شکل پراکنده، بسنده نمىکند، بلکه احساسات را در درون یک نظام ویژه براى تعادل بین احساسات متفاوت و مقابل هم در جهت بناى روان انسانى بر مبناى تعادل بین احساسات متناقض برمیانگیزاند. | ||
در فصل سوم به کارکرد عقلانى پرداختم تا به تبیین روش تصویر در بیدار نمودن عقل بپردازم تا حقایق دینى را بپذیرد. | در فصل سوم به کارکرد عقلانى پرداختم تا به تبیین روش تصویر در بیدار نمودن عقل بپردازم تا حقایق دینى را بپذیرد. |
ویرایش