کارکرد تصویر هنری در قرآن کریم: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۹ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ى‎گ' به 'ى‌گ'
جز (جایگزینی متن - 'ى‎آ' به 'ی‌آ')
جز (جایگزینی متن - 'ى‎گ' به 'ى‌گ')
خط ۴۵: خط ۴۵:
کوشیدم تمام این دیدگاه‌ها را در یک برداشت واحد از تصویر، که جامع بین قدیم و جدید است، گرد آورم.
کوشیدم تمام این دیدگاه‌ها را در یک برداشت واحد از تصویر، که جامع بین قدیم و جدید است، گرد آورم.


در فصل دوم به تبیین ویژگى تصویرقرآنى و تمایز آن با مؤلّفه‌هاى ساخت هنرى آن و تکیه آن بر اندیشه اسلامى پرداختم. اندیشه اسلامى همان محور ثابتى است که دیگر عناصر هنرى تصویر، مثل عاطفه، خیال، زبان و... پیرامون آن مى‎گردند.
در فصل دوم به تبیین ویژگى تصویرقرآنى و تمایز آن با مؤلّفه‌هاى ساخت هنرى آن و تکیه آن بر اندیشه اسلامى پرداختم. اندیشه اسلامى همان محور ثابتى است که دیگر عناصر هنرى تصویر، مثل عاطفه، خیال، زبان و... پیرامون آن مى‌گردند.
در فصل سوم به تقسیم انواع تصویر پرداختم؛ تصویر مفرد و تصویر بافتى. از این دو نوع، تصویرهاى جزئى دیگر هم ناشى مى‎شود که باز به همین دو نوع بازمى‎گردد.
در فصل سوم به تقسیم انواع تصویر پرداختم؛ تصویر مفرد و تصویر بافتى. از این دو نوع، تصویرهاى جزئى دیگر هم ناشى مى‎شود که باز به همین دو نوع بازمى‌گردد.


تصویر مفرد همان تصویر بلاغى است؛ مثل تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز مرسل و مجاز عقلى. اینها همان ‎گونه‌هاى بلاغى‎اند که گذشتگان، تصویر را به آن محدود کرده بودند. تصویر بافتى، فراگیرتر از تصویر مفرد است و دربردارنده تصویر صحنه، تابلو، تصویر کلّى و تصویر مرکزى است که تمام این تصویرها به آن بازمى‎گردد و بدین ترتیب مفهوم تصویر گسترش مى‎یابد تا بتواند کارکرد دینى آن را محقّق نماید.
تصویر مفرد همان تصویر بلاغى است؛ مثل تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز مرسل و مجاز عقلى. اینها همان ‎گونه‌هاى بلاغى‎اند که گذشتگان، تصویر را به آن محدود کرده بودند. تصویر بافتى، فراگیرتر از تصویر مفرد است و دربردارنده تصویر صحنه، تابلو، تصویر کلّى و تصویر مرکزى است که تمام این تصویرها به آن بازمى‌گردد و بدین ترتیب مفهوم تصویر گسترش مى‎یابد تا بتواند کارکرد دینى آن را محقّق نماید.
این انواع و گونه‌هاى صورت بر نظام روابط‍‎ بین آنها تکیه مى‌نماید. تصویر مفرد در بافت رشد مى‎کند تا تصویر صحنه را به وجود آورد، که به نوبه خود در تعامل با بافت، براى شکل‎گیرى تابلو نقش ایفا مى‎کند و آنگاه این تابلو ترسیم‎شده براى تشکیل تصویر کلى یک سوره اوج مى‎گیرد و این تصاویر کلّى پیرامون یک تصویر مرکزى در متن قرآن براى ابزار و نمایش آن در حرکتند. چنان‌که مؤلفه‌هاى تشکیل تصویر پیرامون «اندیشه اسلامى» به‌عنوان مؤلفه اساسى آن در حرکت است که این ویژگى و تمایز را به آن بخشیده است.
این انواع و گونه‌هاى صورت بر نظام روابط‍‎ بین آنها تکیه مى‌نماید. تصویر مفرد در بافت رشد مى‎کند تا تصویر صحنه را به وجود آورد، که به نوبه خود در تعامل با بافت، براى شکل‎گیرى تابلو نقش ایفا مى‎کند و آنگاه این تابلو ترسیم‎شده براى تشکیل تصویر کلى یک سوره اوج مى‌گیرد و این تصاویر کلّى پیرامون یک تصویر مرکزى در متن قرآن براى ابزار و نمایش آن در حرکتند. چنان‌که مؤلفه‌هاى تشکیل تصویر پیرامون «اندیشه اسلامى» به‌عنوان مؤلفه اساسى آن در حرکت است که این ویژگى و تمایز را به آن بخشیده است.


اما بخش دوم: در این بخش به کارکردهاى نزدیک تصویر قرآنى پرداخته و آن را به فصل‎هاى متعدّدى تقسیم نموده‌ام که با رشد تصویر در بافت و انتقال آن از چارچوب جزئى در بیان معانى مجرّد به چارچوب کلّى در ضرب‌المثل‎ها، تصویر صحنه‌هاى طبیعت، تصویر روایى، ترسیم الگوهاى انسانى و همچنین انتقال آن از جهان محسوس به جهان آخرت و غیبى در انتقال گسترده در حس و آگاهى و اندیشه و خیال، هماهنگ است.
اما بخش دوم: در این بخش به کارکردهاى نزدیک تصویر قرآنى پرداخته و آن را به فصل‎هاى متعدّدى تقسیم نموده‌ام که با رشد تصویر در بافت و انتقال آن از چارچوب جزئى در بیان معانى مجرّد به چارچوب کلّى در ضرب‌المثل‎ها، تصویر صحنه‌هاى طبیعت، تصویر روایى، ترسیم الگوهاى انسانى و همچنین انتقال آن از جهان محسوس به جهان آخرت و غیبى در انتقال گسترده در حس و آگاهى و اندیشه و خیال، هماهنگ است.
خط ۶۳: خط ۶۳:


در فصل پنجم به بیان تصویر روایى پرداخته و نظام روابط‍‎ را در پراکندگى حلقه‌هاى داستان در سوره‌هاى مختلف براى تحقّق اهداف دینى نشان داده‌ام؛ یعنى داستان در قرآن به حلقه‌هاى کامل آن در یک سوره - ‎جز داستان یوسف - ‎نمى‎پردازد، بلکه بنا به سوره‌هاى قرآن و به‎حسب بافت‎هایى که اقتضا مى‎کند در درون نظام روابط‍‎ در سبک قرآنى پراکنده شده است.
در فصل پنجم به بیان تصویر روایى پرداخته و نظام روابط‍‎ را در پراکندگى حلقه‌هاى داستان در سوره‌هاى مختلف براى تحقّق اهداف دینى نشان داده‌ام؛ یعنى داستان در قرآن به حلقه‌هاى کامل آن در یک سوره - ‎جز داستان یوسف - ‎نمى‎پردازد، بلکه بنا به سوره‌هاى قرآن و به‎حسب بافت‎هایى که اقتضا مى‎کند در درون نظام روابط‍‎ در سبک قرآنى پراکنده شده است.
اما این حلقه‌ها اگر از بافت‎هاى آن گرد هم آیند، یک داستان کامل با حلقه‌هاى داستانى و تکامل رخدادها و شخصیت‎ها شکل مى‎گیرد. داستان یوسف نمونه‌اى از یک داستان قرآنى در تکامل رخدادها و شخصیت‎ها است؛ تنها داستانى است که از آغاز تا انجام آن در یک سوره ارائه شده است.
اما این حلقه‌ها اگر از بافت‎هاى آن گرد هم آیند، یک داستان کامل با حلقه‌هاى داستانى و تکامل رخدادها و شخصیت‎ها شکل مى‌گیرد. داستان یوسف نمونه‌اى از یک داستان قرآنى در تکامل رخدادها و شخصیت‎ها است؛ تنها داستانى است که از آغاز تا انجام آن در یک سوره ارائه شده است.


در فصل ششم از الگوهاى انسانى سخن گفته‌ام که تصویر، ترسیم کرده است.
در فصل ششم از الگوهاى انسانى سخن گفته‌ام که تصویر، ترسیم کرده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش