۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هع' به 'هع') |
جز (جایگزینی متن - 'یب' به 'یب') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
}} | }} | ||
'''كتاب المغازي'''، بخشهایی از کتاب «المصنف» ابن ابیشیبه، اثر ابوبکر عبدالله بن محمد بن ابیشیبه، پیرامون سیره و جنگهای پیامبر(ص) | '''كتاب المغازي'''، بخشهایی از کتاب «المصنف» ابن ابیشیبه، اثر ابوبکر عبدالله بن محمد بن ابیشیبه، پیرامون سیره و جنگهای پیامبر(ص) میباشد که توسط عبدالعزیز بن ابراهیم عمری، گزینش و تحقیق شده است. | ||
البته هنوز مشخص نیست که آیا «كتاب المغازي» از ابتدا بخشی از «المصنف» بوده، یا آنکه بعدها به آن افزوده شده است<ref>ر.ک: زمان، محمد قاسم، ص35</ref>. | البته هنوز مشخص نیست که آیا «كتاب المغازي» از ابتدا بخشی از «المصنف» بوده، یا آنکه بعدها به آن افزوده شده است<ref>ر.ک: زمان، محمد قاسم، ص35</ref>. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
کتاب با مقدمهای مفصل از محقق در ارائه زندگینامه کاملی از ابن ابیشیبه آغاز و مطالب، بدون فصلبندی خاصی، تدوین شده است. | کتاب با مقدمهای مفصل از محقق در ارائه زندگینامه کاملی از ابن ابیشیبه آغاز و مطالب، بدون فصلبندی خاصی، تدوین شده است. | ||
با وجود آنکه «كتاب المغازي»، هماکنون بخشی از «المصنف» ابن ابیشیبه است، اما کاملاً اطمینان نداریم که این فصول همیشه به همین صورت - یعنی بخشی از مصنف وی - بوده باشد. اگر نگوییم كتاب المغازي ابن ابیشیبه همان کتاب تاریخش | با وجود آنکه «كتاب المغازي»، هماکنون بخشی از «المصنف» ابن ابیشیبه است، اما کاملاً اطمینان نداریم که این فصول همیشه به همین صورت - یعنی بخشی از مصنف وی - بوده باشد. اگر نگوییم كتاب المغازي ابن ابیشیبه همان کتاب تاریخش میباشد، لااقل باید اعتراف کرد که شباهتهای زیادی به آن دارد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
روش برخورد نویسنده با تاریخ بهنحوی است که گویی آن را امری جدا از سایر بخشهای کتاب در نظر گرفته و بدان پرداخته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | روش برخورد نویسنده با تاریخ بهنحوی است که گویی آن را امری جدا از سایر بخشهای کتاب در نظر گرفته و بدان پرداخته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
نخستین بخشهای کتاب، دربرگیرنده روایاتی است در مورد نشانههای نبوت محمد(ص)، آغاز دعوت، ایذا و آزار مکّیان، معراج و همچنین اسلام آوردن کسانی که بعدها جزء برجستهترین یاران پیامبر(ص) شدند. به دنبال آنها، روایاتی در مورد هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه و نامههای پیامبر(ص) به سزار، خسرو و سایر حکام و سلاطین - برای دعوت آنان به اسلام - عنوان گردیده است. در خلال این مطالب، روایاتی نیز پیرامون اسلام آوردن یاران شاخص پیامبر و همچنین روایاتی در مورد حبشه نقل شده است. سپس نویسنده به روایاتی در مورد هجرت تعدادی از مسلمانان از مکه به حبشه و گزارش مبسوط یکی از پناهندگان [درباره اسلام و پیامبر(ص)] به حضور پادشاه حبشه پرداخته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | نخستین بخشهای کتاب، دربرگیرنده روایاتی است در مورد نشانههای نبوت محمد(ص)، آغاز دعوت، ایذا و آزار مکّیان، معراج و همچنین اسلام آوردن کسانی که بعدها جزء برجستهترین یاران پیامبر(ص) شدند. به دنبال آنها، روایاتی در مورد هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه و نامههای پیامبر(ص) به سزار، خسرو و سایر حکام و سلاطین - برای دعوت آنان به اسلام - عنوان گردیده است. در خلال این مطالب، روایاتی نیز پیرامون اسلام آوردن یاران شاخص پیامبر و همچنین روایاتی در مورد حبشه نقل شده است. سپس نویسنده به روایاتی در مورد هجرت تعدادی از مسلمانان از مکه به حبشه و گزارش مبسوط یکی از پناهندگان [درباره اسلام و پیامبر(ص)] به حضور پادشاه حبشه پرداخته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
اگر منابع صرفاً تاریخی، مانند [[السير و المغازي|سیره ابن اسحاق]] و [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاریخ طبری]] بهعنوان کتب معیار در تنظیم و زمانبندی وقایع تاریخی، لحاظ شود، باید بگوییم که زمانبندی و توالی رخدادها، آنچنانکه نویسنده ارائه نموده، چندان صحیح | اگر منابع صرفاً تاریخی، مانند [[السير و المغازي|سیره ابن اسحاق]] و [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاریخ طبری]] بهعنوان کتب معیار در تنظیم و زمانبندی وقایع تاریخی، لحاظ شود، باید بگوییم که زمانبندی و توالی رخدادها، آنچنانکه نویسنده ارائه نموده، چندان صحیح نمیباشد؛ مگر اینکه بگوییم وی مدعی وجود توالی زمانی در روایات کتاب خود نمیباشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
اگرچه کتب حدیثی اغلب در ارائه مطالب خود ملاحظات زمانی را اعمال میکنند، اما این موضوع دلیل ناصواب خواندن توالی گزارههای نویسنده | اگرچه کتب حدیثی اغلب در ارائه مطالب خود ملاحظات زمانی را اعمال میکنند، اما این موضوع دلیل ناصواب خواندن توالی گزارههای نویسنده نمیباشد. علت اصلی آن است که ترتیب گزارههای تاریخی و مطالبی که وی درباره زندگی و فعالیتهای پیامبر(ص) در مدینه ارائه داده است، صراحتاً در چهارچوب یک برنامه زمانبندیشده (قراردادی) میباشد<ref>ر.ک: همان، ص37</ref>. | ||
این کتاب، از بسیاری جهات، با [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] متفاوت است؛ بااینحال، افق دید یک محدث را از لحاظ گزینش، ترتیب و ارائه گزارههای تاریخی، برای ما پدیدار مینماید، ولذا با کمک آن میتوان به تجزیه و تحلیل متون حدیثی پرداخت<ref>ر.ک: همان</ref>. | این کتاب، از بسیاری جهات، با [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] متفاوت است؛ بااینحال، افق دید یک محدث را از لحاظ گزینش، ترتیب و ارائه گزارههای تاریخی، برای ما پدیدار مینماید، ولذا با کمک آن میتوان به تجزیه و تحلیل متون حدیثی پرداخت<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
وی جنگ بدر را مستمسکی برای جمعآوری روایات پراکنده در مورد آن قرار نداده است. به نظر او، واقعه بدر، یک حقیقت محض تاریخی است و باید مشتمل بر روایاتی باشد که مستقیماً و بلاواسطه به جنگ بدر و یا اهمیت آن مربوط است. | وی جنگ بدر را مستمسکی برای جمعآوری روایات پراکنده در مورد آن قرار نداده است. به نظر او، واقعه بدر، یک حقیقت محض تاریخی است و باید مشتمل بر روایاتی باشد که مستقیماً و بلاواسطه به جنگ بدر و یا اهمیت آن مربوط است. | ||
در روایات نویسنده، تناقضاتی به چشم میخورند که ناشی از تمایلات و توجهات وی به عباس و عباسیان | در روایات نویسنده، تناقضاتی به چشم میخورند که ناشی از تمایلات و توجهات وی به عباس و عباسیان میباشد. عباس بن عبدالمطلب، در جنگ بدر، بههمراه سپاه مشرکین بود. هواداران حکومت عباسی، با اشاره به خویشاوندی وی با پیامبر(ص) و با استدلال به اخلاص و تعهد او نسبت به دین نوخاسته اسلام، این احتمال را که وی مشرک بوده یا لااقل به مشرکین تمایل داشته است، بهکلی مطرود و مردود قلمداد میکنند؛ لذا درست در زمانی که تلاشهایی برای بازخوانی و بازنویسی تاریخ صدر اسلام در جریان بود، آنان سعی میکردند تا برای خوشامد و پیروی از میل حکومت، موقعیت عباس را [در تاریخ] بهبود بخشند<ref>ر.ک: همان، ص40</ref>. | ||
اما نویسنده، بیپرده و بدون هیچ ابایی، شرح میدهد که عباس در جنگ بدر، در سپاه مشرکین و در برابر مسلمانان جنگید و توسط آنان به اسارت گرفته شد. بااینحال، با توجه و مداقّه بیشتر روی نحوه بیان و نتیجهگیریهای وی، میتوان بهجرأت به این حقیقت اعتراف نمود که روایات وی نیز رنگوبوی حمایت از عباس و پشتیبانی از عباسیان را میدهد<ref>ر.ک: همان</ref>. | اما نویسنده، بیپرده و بدون هیچ ابایی، شرح میدهد که عباس در جنگ بدر، در سپاه مشرکین و در برابر مسلمانان جنگید و توسط آنان به اسارت گرفته شد. بااینحال، با توجه و مداقّه بیشتر روی نحوه بیان و نتیجهگیریهای وی، میتوان بهجرأت به این حقیقت اعتراف نمود که روایات وی نیز رنگوبوی حمایت از عباس و پشتیبانی از عباسیان را میدهد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
روایات نویسنده در مورد واقعه حدیبیه، بر اساس اقوال خالد بن مخلد، عبدالرحمن بن عبدالعزیز انصاری، ابن شهاب (الزهری) و عروة بن زبیر | روایات نویسنده در مورد واقعه حدیبیه، بر اساس اقوال خالد بن مخلد، عبدالرحمن بن عبدالعزیز انصاری، ابن شهاب (الزهری) و عروة بن زبیر میباشد<ref>ر.ک: همان، ص45</ref>. | ||
درباره روش وی در سازماندهی گزارههای تاریخی، نکتههای بسیاری وجود دارد. با کمی دقت در درونمایه کتاب، | درباره روش وی در سازماندهی گزارههای تاریخی، نکتههای بسیاری وجود دارد. با کمی دقت در درونمایه کتاب، میبینیم که حتی یک نمونه ساده - مانند روایاتی که مربوط به عثمان است - نیز میتواند ضوابط و شاخصهایی را که وی در گزینش گزارههای تاریخی در نظر داشته است، در اختیار ما قرار دهد. روایاتی که وی در مورد عثمان نقل کرده است، به سه دسته کلی تقسیم میگردد: | ||
# مشروعیت و استحقاق عثمان برای امر خلافت: در زمان خلافت عمر، مردم تقریباً قانع شده و انتظار داشتند که خلیفه بعدی، عثمان باشد و پیامبر(ص) نیز گفته بود: در فتنهای که قریب الوقوع است، عثمان و همراهان وی بر طریق هدایت خواهند بود. | # مشروعیت و استحقاق عثمان برای امر خلافت: در زمان خلافت عمر، مردم تقریباً قانع شده و انتظار داشتند که خلیفه بعدی، عثمان باشد و پیامبر(ص) نیز گفته بود: در فتنهای که قریب الوقوع است، عثمان و همراهان وی بر طریق هدایت خواهند بود. | ||
# امتناع عثمان از کنارهگیری از خلافت. | # امتناع عثمان از کنارهگیری از خلافت. |
ویرایش