تفريغ الفؤاد لمعرفة المبدأ و المعاد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎پ' به 'ی‌پ')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۴: خط ۵۴:
در مقصد نخست، مباحث مربوط به توحید، در چهار مرحله زیر، مطرح گردیده است:
در مقصد نخست، مباحث مربوط به توحید، در چهار مرحله زیر، مطرح گردیده است:


مرحله اول، بیان توحید ذاتی که همان مقام احدیت می‎باشد و مرحله دوم، توحید صفاتی که مقام واحدیت است و مراد از آن‎ها، این است که خداوند، ترکیب در ذات و تکثر در صفات نداشته و متجزی به ابعاض نبوده و به اعراض متکیف نمی‎شود و ذاتش، حقیقتا بسیط بوده و صفات او، مانند صفات مخلوقات نبوده، وگرنه محدود و معدود می‎شد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص31</ref>.
مرحله اول، بیان توحید ذاتی که همان مقام احدیت می‎باشد و مرحله دوم، توحید صفاتی که مقام واحدیت است و مراد از آن‎ها، این است که خداوند، ترکیب در ذات و تکثر در صفات نداشته و متجزی به ابعاض نبوده و به اعراض متکیف نمی‌شود و ذاتش، حقیقتا بسیط بوده و صفات او، مانند صفات مخلوقات نبوده، وگرنه محدود و معدود می‌شد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص31</ref>.


مرحله سوم، توحید الوهی بوده و مراد از آن، این است که واجبی غیر از او نبوده و هر معبودی غیر از او، مضمحل است؛ چون او صرف الوجود و محض الحق بوده و صرف و محض شیء، تکرر و تکثرپذیر نیست و اگر شریکی در وجوب داشت، به دلیل امتناع تکرر آن، ممتنع بود که آن‎هم صرف الوجود باشد. به اعتقاد نویسنده، مشرکین در این سه مرحله، منکر توحید نمی‎باشند؛ به‎عنوان مثال، ثنویه‌ای که معتقد به تعدد واجب هستند (خالق خیر که یزدان نامیده شده و خالق شر که اهرمن نام گرفته است)، برای خداوند، شریکی در افعال قائلند و یا سایر فرق مشرکین که متعبد به پرسش اصنام، خورشید، ماه، آتش و... هستند، برای خداوند، شریک در عبادت قائل شده‌اند، اما خداوند را به‎عنوان خالق و رازق شناخته و شریکی برای او در این امور، قائل نیستند. نویسنده در تأیید این گفته خود، به دو آیه 61 سوره عنکبوت: '''وَ لَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يؤْفَكونَ''' (اگر از آنها بپرسی چه کسی آسمان‎ها و زمین را آفریده و آفتاب و ماه، را رام کرده است، خواهند گفت: خدای یکتا؛ پس از چه روی عقیدت دیگرگون می‌کنند) و آیه 63 همان سوره: '''وَ لَئِن سَأَلْتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ مَوْتِهَا لَيقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكثَرُهُمْ لَا يعْقِلُونَ''' (اگر از آنها بپرسی چه کسی از آسمان باران فرستاد و زمین مرده را بدان زنده ساخت، خواهند گفت: خدای یکتا؛ بگو سپاس خدای راست، ولی بیشترینشان درنمی‎یابند)، استناد کرده و به این نکته اشاره دارد که مقتضای اعتقاد ایشان، آن است که معبودهایی که می‌پرستند، شفعای آنان نزد خداوند بوده و خالق و رازق ایشان نیستند و توبیخ شدن ایشان توسط انبیا به این قول که: '''أ تعبدون ما تنحتون''' (الصافات: 95) (آیا چیزی که خود آن را ساخته‌اید را می‌پرستید) برای آن است که آنها این معبودها را، بدون اذن از طرف خداوند، به‎عنوان شفعاء قرار داده‌اند و به این دلیل که معبودهای خود را شریک و واسطه بین خود و خداوند قرار داده‌اند، مشرک در طاعت و عبادت خداوند شده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص37-‎38</ref>.
مرحله سوم، توحید الوهی بوده و مراد از آن، این است که واجبی غیر از او نبوده و هر معبودی غیر از او، مضمحل است؛ چون او صرف الوجود و محض الحق بوده و صرف و محض شیء، تکرر و تکثرپذیر نیست و اگر شریکی در وجوب داشت، به دلیل امتناع تکرر آن، ممتنع بود که آن‎هم صرف الوجود باشد. به اعتقاد نویسنده، مشرکین در این سه مرحله، منکر توحید نمی‎باشند؛ به‎عنوان مثال، ثنویه‌ای که معتقد به تعدد واجب هستند (خالق خیر که یزدان نامیده شده و خالق شر که اهرمن نام گرفته است)، برای خداوند، شریکی در افعال قائلند و یا سایر فرق مشرکین که متعبد به پرسش اصنام، خورشید، ماه، آتش و... هستند، برای خداوند، شریک در عبادت قائل شده‌اند، اما خداوند را به‎عنوان خالق و رازق شناخته و شریکی برای او در این امور، قائل نیستند. نویسنده در تأیید این گفته خود، به دو آیه 61 سوره عنکبوت: '''وَ لَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يؤْفَكونَ''' (اگر از آنها بپرسی چه کسی آسمان‎ها و زمین را آفریده و آفتاب و ماه، را رام کرده است، خواهند گفت: خدای یکتا؛ پس از چه روی عقیدت دیگرگون می‌کنند) و آیه 63 همان سوره: '''وَ لَئِن سَأَلْتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ مَوْتِهَا لَيقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكثَرُهُمْ لَا يعْقِلُونَ''' (اگر از آنها بپرسی چه کسی از آسمان باران فرستاد و زمین مرده را بدان زنده ساخت، خواهند گفت: خدای یکتا؛ بگو سپاس خدای راست، ولی بیشترینشان درنمی‎یابند)، استناد کرده و به این نکته اشاره دارد که مقتضای اعتقاد ایشان، آن است که معبودهایی که می‌پرستند، شفعای آنان نزد خداوند بوده و خالق و رازق ایشان نیستند و توبیخ شدن ایشان توسط انبیا به این قول که: '''أ تعبدون ما تنحتون''' (الصافات: 95) (آیا چیزی که خود آن را ساخته‌اید را می‌پرستید) برای آن است که آنها این معبودها را، بدون اذن از طرف خداوند، به‎عنوان شفعاء قرار داده‌اند و به این دلیل که معبودهای خود را شریک و واسطه بین خود و خداوند قرار داده‌اند، مشرک در طاعت و عبادت خداوند شده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص37-‎38</ref>.
خط ۶۶: خط ۶۶:
مقصد دوم، پیرامون رسالت و نبوت بوده و در چهار مرحله، به‎ترتیب زیر، تنظیم شده است:
مقصد دوم، پیرامون رسالت و نبوت بوده و در چهار مرحله، به‎ترتیب زیر، تنظیم شده است:


در مرحله نخست، به بیان و توضیح فرق میان رسول و نبی پرداخته شده و به این نکته اشاره شده است که جبرئیل بر رسول نازل شده و توسط او دیده شده و صدایش شنیده می‎شود، اما نبی، فقط صدای او را شنیده، ولی او را نمی‎بیند<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>.
در مرحله نخست، به بیان و توضیح فرق میان رسول و نبی پرداخته شده و به این نکته اشاره شده است که جبرئیل بر رسول نازل شده و توسط او دیده شده و صدایش شنیده می‌شود، اما نبی، فقط صدای او را شنیده، ولی او را نمی‎بیند<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>.


در مرحله دوم، به توضیح وجه نیاز به رسولان و پیامبران الهی(ع) اشاره گردیده<ref>ر.ک: همان، ص51-‎56</ref> و در مرحله سوم، به اثبات نبوت پیامبر اسلام(ص) پرداخته شده و مهم‎ترین دلیل آن، دعوت آن حضرت دانسته شده است؛ چه، اگر عقل سلیم، خود باشد و فارغ از هر چیز دیگر، صحت و بطلان مدعا را از روی اصل دعوی می‎شناسد..<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>.
در مرحله دوم، به توضیح وجه نیاز به رسولان و پیامبران الهی(ع) اشاره گردیده<ref>ر.ک: همان، ص51-‎56</ref> و در مرحله سوم، به اثبات نبوت پیامبر اسلام(ص) پرداخته شده و مهم‎ترین دلیل آن، دعوت آن حضرت دانسته شده است؛ چه، اگر عقل سلیم، خود باشد و فارغ از هر چیز دیگر، صحت و بطلان مدعا را از روی اصل دعوی می‌شناسد..<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>.


مرحله چهارم، به بیان وجوه اعجاز قرآن کریم اختصاص یافته که از جمله آنها، فصاحت و بلاغت این کتاب آسمانی بوده و برای آن، شواهد بسیاری ذکر شده است.<ref>ر.ک: همان، ص61-‎72</ref>.
مرحله چهارم، به بیان وجوه اعجاز قرآن کریم اختصاص یافته که از جمله آنها، فصاحت و بلاغت این کتاب آسمانی بوده و برای آن، شواهد بسیاری ذکر شده است.<ref>ر.ک: همان، ص61-‎72</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش