شبهات و ردود عقائدية: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د'
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
خط ۲۱: خط ۲۱:
}}
}}
   
   
'''‎شبهات و ردود عقائدية'''، نوشته [[طفيلي، احمد|احمد طفیلی]]، کتابی است با موضوع کلامی که در یک جلد به نگارش درآمده است. موضوع خاص کلامی مطرح‎شده در این کتاب، اختلافات اعتقادی بین شیعه و اهل سنت و همچنین شبهات واردشده بر مکتب تشیع از جانب وهابیت است که نگارنده این شبهات را یک‎به‎یک مطرح می‌کند و با بهره‎گیری از ادله عقلی و نقلی به آنها پاسخ مکفی می‎دهد. این کتاب به زبان عربی و در زمان معاصر به نگارش درآمده است.
'''‎شبهات و ردود عقائدية'''، نوشته [[طفيلي، احمد|احمد طفیلی]]، کتابی است با موضوع کلامی که در یک جلد به نگارش درآمده است. موضوع خاص کلامی مطرح‎شده در این کتاب، اختلافات اعتقادی بین شیعه و اهل سنت و همچنین شبهات واردشده بر مکتب تشیع از جانب وهابیت است که نگارنده این شبهات را یک‎به‎یک مطرح می‌کند و با بهره‎گیری از ادله عقلی و نقلی به آنها پاسخ مکفی می‌دهد. این کتاب به زبان عربی و در زمان معاصر به نگارش درآمده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۷: خط ۳۷:
در واقع ابن تیمیه با این تفکرات خام و کفرآمیز خود، مطالب تورات محرف را در مورد خدا تأیید می‌کند. نگارنده در این بخش پس از تشریح مواضع ابن تیمیه، به نقد این انحراف فکری به‎وسیله ادله عقلی و نقلی می‎پردازد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص‎9-18</ref>.
در واقع ابن تیمیه با این تفکرات خام و کفرآمیز خود، مطالب تورات محرف را در مورد خدا تأیید می‌کند. نگارنده در این بخش پس از تشریح مواضع ابن تیمیه، به نقد این انحراف فکری به‎وسیله ادله عقلی و نقلی می‎پردازد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص‎9-18</ref>.


فصل دوم کتاب در باب توسل به پیامبر اکرم(ص) و معصومین(ع) و استغاثه به آنان و طلب حوائج از ایشان است. بنا به نظر ابن تیمیه و وهابیت، این امور را باید تنها به درگاه خداوند عرضه کرد و بردن آنها به درگاه دیگری، شرک است و کسی که چنین کند باید فورا توبه نماید، وگرنه مهدور الدم خواهد بود. در ادامه مؤلف با طرح شواهد گوناگون تاریخی، به نقض این ادعا از طرف بزرگان خود وهابیت پرداخته و سپس با طرح ادله عقلی و نقلی معتبر از قرآن کریم و روایات نبی مکرم اسلام(ص) این ادعای پوچ را مردود اعلام می‎دارد<ref>ر.ک: همان، ص‎19-34</ref>.
فصل دوم کتاب در باب توسل به پیامبر اکرم(ص) و معصومین(ع) و استغاثه به آنان و طلب حوائج از ایشان است. بنا به نظر ابن تیمیه و وهابیت، این امور را باید تنها به درگاه خداوند عرضه کرد و بردن آنها به درگاه دیگری، شرک است و کسی که چنین کند باید فورا توبه نماید، وگرنه مهدور الدم خواهد بود. در ادامه مؤلف با طرح شواهد گوناگون تاریخی، به نقض این ادعا از طرف بزرگان خود وهابیت پرداخته و سپس با طرح ادله عقلی و نقلی معتبر از قرآن کریم و روایات نبی مکرم اسلام(ص) این ادعای پوچ را مردود اعلام می‌دارد<ref>ر.ک: همان، ص‎19-34</ref>.


فصل بعدی پیرامون نماز و دعا نزد قبور است، که فرقه ضاله وهابیت بنا به اعتماد به نظر ابن ‎تیمیه این عمل را مطابق شرک و کفر صریح دانسته‌اند و می‌گویند: وقتی انسان به زیارت قبر نبی مکرم اسلام(ص) می‌رود، پس از سلام به پیامبر اکرم(ص)، برای دعا و عرض حاجت باید از قبر نبی اکرم(ص) رو برگرداند به سمت قبله و فقط با خداوند متعال راز و نیاز کند، وگرنه مرتکب شرک و نفاق شده است. نگارنده در پاسخ به چنین تفکری، استدلال به عمومات جواز نماز و دعا در هر مکانی می‌کند که عموم آنها مکان‎های زیارتی و قبور را نیز شامل می‎شود و نهی‌ای هم در مورد آن صادر نشده، پس حکم به جواز می‎شود. همچنین ادله‌ای دال بر سیره حضرت زهرا(س) بر این امر حکایت از جواز آن دارد و از این دست شواهد، سیره مسلمین و علما و صحابه بر این امر است که به نمونه‎هایی از آن در کتاب اشاره شده است<ref>ر.ک: همان، ص‎35-48</ref>.
فصل بعدی پیرامون نماز و دعا نزد قبور است، که فرقه ضاله وهابیت بنا به اعتماد به نظر ابن ‎تیمیه این عمل را مطابق شرک و کفر صریح دانسته‌اند و می‌گویند: وقتی انسان به زیارت قبر نبی مکرم اسلام(ص) می‌رود، پس از سلام به پیامبر اکرم(ص)، برای دعا و عرض حاجت باید از قبر نبی اکرم(ص) رو برگرداند به سمت قبله و فقط با خداوند متعال راز و نیاز کند، وگرنه مرتکب شرک و نفاق شده است. نگارنده در پاسخ به چنین تفکری، استدلال به عمومات جواز نماز و دعا در هر مکانی می‌کند که عموم آنها مکان‎های زیارتی و قبور را نیز شامل می‎شود و نهی‌ای هم در مورد آن صادر نشده، پس حکم به جواز می‎شود. همچنین ادله‌ای دال بر سیره حضرت زهرا(س) بر این امر حکایت از جواز آن دارد و از این دست شواهد، سیره مسلمین و علما و صحابه بر این امر است که به نمونه‎هایی از آن در کتاب اشاره شده است<ref>ر.ک: همان، ص‎35-48</ref>.


از جمله فصول مهم در این کتاب، بحث پیرامون شفاعت است. رای وهابیت در زمینه شفاعت این است که طلب شفاعت از انبیا و صالحین و ملائکه حرام شرک و کفر به خداوند متعال است و کسی که چنین عملی مرتکب شود، ریختن خونش جایز است. نگارنده در پاسخ به چنین توهم پوچی از جانب وهابیت، از طرق مختلفی به پاسخ می‎پردازد. ابتدا با بیان حقیقت مفهومی و اقسام شفاعت به تقریر و رفع شبهه می‎پردازد، سپس در جوابی دیگر بیان می‎دارد که معنای شفاعت چیزی جز دعای شفاعت‎کننده (که پیامبر(ص) و مابقی معصومین(ع) باشند) به درگاه الهی برای طلب غفران و بخشش بندگان یا قضای حوائج ایشان نیست و در واقع شفاعت، نوعی از دعا کردن است. آیا به نظر وهابیان دعا کردن ممنوع است؟ در تأیید این مطلب، روایت نبی مکرم اسلام است که می‎فرماید: «من دعا لأخيه المسلم بظهر الغيب استجيب له» و همین‎طور روایات دیگری به این مضمون که مؤید این مدعاست و همچنین است آیاتی از قرآن کریم، مانند آیه «28 انبیاء» و آیه «28 نوح» که دال بر شفاعت نبی مکرم اسلام(ع) و سایر انبیا از بندگان خداست<ref>ر.ک: همان، ص‎69-90</ref>.
از جمله فصول مهم در این کتاب، بحث پیرامون شفاعت است. رای وهابیت در زمینه شفاعت این است که طلب شفاعت از انبیا و صالحین و ملائکه حرام شرک و کفر به خداوند متعال است و کسی که چنین عملی مرتکب شود، ریختن خونش جایز است. نگارنده در پاسخ به چنین توهم پوچی از جانب وهابیت، از طرق مختلفی به پاسخ می‎پردازد. ابتدا با بیان حقیقت مفهومی و اقسام شفاعت به تقریر و رفع شبهه می‎پردازد، سپس در جوابی دیگر بیان می‌دارد که معنای شفاعت چیزی جز دعای شفاعت‎کننده (که پیامبر(ص) و مابقی معصومین(ع) باشند) به درگاه الهی برای طلب غفران و بخشش بندگان یا قضای حوائج ایشان نیست و در واقع شفاعت، نوعی از دعا کردن است. آیا به نظر وهابیان دعا کردن ممنوع است؟ در تأیید این مطلب، روایت نبی مکرم اسلام است که می‎فرماید: «من دعا لأخيه المسلم بظهر الغيب استجيب له» و همین‎طور روایات دیگری به این مضمون که مؤید این مدعاست و همچنین است آیاتی از قرآن کریم، مانند آیه «28 انبیاء» و آیه «28 نوح» که دال بر شفاعت نبی مکرم اسلام(ع) و سایر انبیا از بندگان خداست<ref>ر.ک: همان، ص‎69-90</ref>.


موضوع امامت و جانشینی پس از نبی مکرم اسلام(ص)، از جمله مباحث چالش‎برانگیز این نوشتار است. در واقع بحث امامت و وجود اختلافات ریشه‌ای در آن موجب سایر اختلافات بین مذاهب گردیده است؛ لذا نگارنده به‎حق، به تفصیل چنین موضوعی پرداخته است. در ابتدای فصل به مقدماتی در باب شناخث موضوع امامت و خلافت پرداخته شده است؛ مباحثی چون: تعریف امامت، اینکه آیا امامت از اصول دین است یا فروع دین، ماهیت امامت نزد اهل سنت، ماهیت امامت نزد شیعه، آیا شورا ملاک انتخاب خلیفه است؟ آیا بیعت ملاک انتخاب اصلح است و سایر مباحث مقدماتی مرتبط با امامت که نگارنده پس از طرح آنها وارد مباحث اصلی امامت می‎شود.
موضوع امامت و جانشینی پس از نبی مکرم اسلام(ص)، از جمله مباحث چالش‎برانگیز این نوشتار است. در واقع بحث امامت و وجود اختلافات ریشه‌ای در آن موجب سایر اختلافات بین مذاهب گردیده است؛ لذا نگارنده به‎حق، به تفصیل چنین موضوعی پرداخته است. در ابتدای فصل به مقدماتی در باب شناخث موضوع امامت و خلافت پرداخته شده است؛ مباحثی چون: تعریف امامت، اینکه آیا امامت از اصول دین است یا فروع دین، ماهیت امامت نزد اهل سنت، ماهیت امامت نزد شیعه، آیا شورا ملاک انتخاب خلیفه است؟ آیا بیعت ملاک انتخاب اصلح است و سایر مباحث مقدماتی مرتبط با امامت که نگارنده پس از طرح آنها وارد مباحث اصلی امامت می‎شود.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش