صفوة الصفا: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ا' به 'ی‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۲: خط ۵۲:
مصحح در مقدمه کتاب راجع به نحوه تصحیح بحث کرده و مخصوصاً مسئله مهم تحریف‎ در‎ صفوة‎ الصفا را بیشتر حلاجی‎ نموده است. چون میان محققان در‎ صحت‎‎ انتساب‎ صفوة الصفا و یا دست‎کم در مورد نسبت شیخ صفی و اینکه‎ سید بوده است‎ یا‎ نه؟ و آیا‎ سید حسینی بوده یا حسنی؟ اختلاف‎نظر وجود دارد و برخی به‎کلی منکر نسبت سیادت صفی‌الدین شده‌اند <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/53 ر.ک: همان]</ref>.
مصحح در مقدمه کتاب راجع به نحوه تصحیح بحث کرده و مخصوصاً مسئله مهم تحریف‎ در‎ صفوة‎ الصفا را بیشتر حلاجی‎ نموده است. چون میان محققان در‎ صحت‎‎ انتساب‎ صفوة الصفا و یا دست‎کم در مورد نسبت شیخ صفی و اینکه‎ سید بوده است‎ یا‎ نه؟ و آیا‎ سید حسینی بوده یا حسنی؟ اختلاف‎نظر وجود دارد و برخی به‎کلی منکر نسبت سیادت صفی‌الدین شده‌اند <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/53 ر.ک: همان]</ref>.
مؤلف در فصل سوم باب یازدهم کتابش که اختصاص به ذکر بعضی از خلفا و مریدان شیخ صفی‌الدین دارد، ضمن مقایسه کثرت هواداران شیخ نسبت به لشکر امیرچوپان، از قول امیرچوپان خطاب به شیخ صفی می‎نویسد: «... از آب آمویه تا حدود مصر و از سواحل هرموز تا باب الابواب –که اقصی حدود این مملکت است و من گردیده‌ام- هرجا و نواحی و اطراف که رسیده‌ام مریدان شیخ را دیده‌ام که به این حلیه و زیّ شیخ متحلی و متزین‎اند و آوازه ذکر در اطراف انداخته‌اند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/5 ر.ک: مقدمه مصحح، ص5]</ref>.
مؤلف در فصل سوم باب یازدهم کتابش که اختصاص به ذکر بعضی از خلفا و مریدان شیخ صفی‌الدین دارد، ضمن مقایسه کثرت هواداران شیخ نسبت به لشکر امیرچوپان، از قول امیرچوپان خطاب به شیخ صفی می‌نویسد: «... از آب آمویه تا حدود مصر و از سواحل هرموز تا باب الابواب –که اقصی حدود این مملکت است و من گردیده‌ام- هرجا و نواحی و اطراف که رسیده‌ام مریدان شیخ را دیده‌ام که به این حلیه و زیّ شیخ متحلی و متزین‎اند و آوازه ذکر در اطراف انداخته‌اند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/5 ر.ک: مقدمه مصحح، ص5]</ref>.


شیخ صفی‌الدین مردی عالم و فاضل و مفسر قرآن بود. باب چهارم کتاب حاضر اختصاص به تفسیرهای وی در آیات قرآنی، احادیث نبوی و ابیات عرفانی شاعرانی چون [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]، [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|عراقی]] و [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] دارد. وی طبع شعر هم داشت. مفاهیم عالی رضا و تسلیم و وصول به حق را در غزلیات و رباعیاتی که سروده به بهترین وجهی عنوان کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/5 ر.ک: همان، ص6-5]</ref>‏.‎
شیخ صفی‌الدین مردی عالم و فاضل و مفسر قرآن بود. باب چهارم کتاب حاضر اختصاص به تفسیرهای وی در آیات قرآنی، احادیث نبوی و ابیات عرفانی شاعرانی چون [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]، [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|عراقی]] و [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] دارد. وی طبع شعر هم داشت. مفاهیم عالی رضا و تسلیم و وصول به حق را در غزلیات و رباعیاتی که سروده به بهترین وجهی عنوان کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/5 ر.ک: همان، ص6-5]</ref>‏.‎
خط ۵۸: خط ۵۸:
ابن بزاز در کتاب حاضر حکایاتی بسیار در کشف و کرامات، صفا و حلم، علم و ورع و تقوا و بالاخره سجایای اخلاقی شیخ صفی‌الدین نوشته است و نیز داستان‎های زیادی در باب ملاقات‎های سلاطین و حکمرانان و بزرگان زمان با او نقل کرده و مراتب حرمت وی را نزد حکمرانان مغول ذکر کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/6 ر.ک: همان، ص6]</ref>.
ابن بزاز در کتاب حاضر حکایاتی بسیار در کشف و کرامات، صفا و حلم، علم و ورع و تقوا و بالاخره سجایای اخلاقی شیخ صفی‌الدین نوشته است و نیز داستان‎های زیادی در باب ملاقات‎های سلاطین و حکمرانان و بزرگان زمان با او نقل کرده و مراتب حرمت وی را نزد حکمرانان مغول ذکر کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/6 ر.ک: همان، ص6]</ref>.


وی در باب هشتم کتاب خود که اختصاص به «ذکر سیرت رضیه شیخ صفی‌الدین» دارد، ضمن صحبت از شخصیت معنوی شیخ در مورد رفتار وی با امراء و سلاطین می‎نویسد: با پادشاه سخن همچنان می‌گفت که با کودکی گویند و نیز گوید: «سلاطین و امراء که پیش شیخ، قدس سره، آمدندی، همچنان نشستندی که غلامان پیش خواجه»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/6 ر.ک: همان]</ref>.
وی در باب هشتم کتاب خود که اختصاص به «ذکر سیرت رضیه شیخ صفی‌الدین» دارد، ضمن صحبت از شخصیت معنوی شیخ در مورد رفتار وی با امراء و سلاطین می‌نویسد: با پادشاه سخن همچنان می‌گفت که با کودکی گویند و نیز گوید: «سلاطین و امراء که پیش شیخ، قدس سره، آمدندی، همچنان نشستندی که غلامان پیش خواجه»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/6 ر.ک: همان]</ref>.


احساس قدردانی و شکرگزاری از مراتب مواهب و اعزاز مرادش شیخ زاهد گیلانی، از صفات بارز و مشخصه شیخ صفی‌الدین بوده است. در فصل 22 باب هشتم کتاب که در خصوص «وفای شیخ صفی‌الدین» نوشته شده، می‎خوانیم: «چون تربیت و توبه و تلقین از شیخ زاهد قدس‎الله‎روحه» گرفته بود، هر کس را که نسبت به او داشتی به‎نوعی احترام و اعزاز کردی که شرح نتوان کردن<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/13 ر.ک: همان، ص14-13]</ref>.
احساس قدردانی و شکرگزاری از مراتب مواهب و اعزاز مرادش شیخ زاهد گیلانی، از صفات بارز و مشخصه شیخ صفی‌الدین بوده است. در فصل 22 باب هشتم کتاب که در خصوص «وفای شیخ صفی‌الدین» نوشته شده، می‎خوانیم: «چون تربیت و توبه و تلقین از شیخ زاهد قدس‎الله‎روحه» گرفته بود، هر کس را که نسبت به او داشتی به‎نوعی احترام و اعزاز کردی که شرح نتوان کردن<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/13 ر.ک: همان، ص14-13]</ref>.
خط ۶۸: خط ۶۸:
در این‎ کتاب‎ شیخ‎ صفی‌الدین، آن‎چنان‎که بوده است، یعنی‎ عارفی متشرع و معتدل، انسانی بزرگ‎منش و مهربان و اجتماعی‎ و صاحب نفوذ‎ در‎ اقشار و طبقات گوناگون جامعه از شاه تا گدا و از تاجر تا پیشه‎ور‎ و از‎ شهری‎ تا روستایی، معرفی می‌شود. کسانی که با شیخ بیعت کرده‌اند «توبه‎کار» نامیده می‌شدند. شیخ آنان‎ را‎ به‎ پیروی شریعت و رعایت اخلاق حسنه و نیکوکاری و مردم‎داری و اخلاص فرامی‎خواند، بلکه‎ وامی‌دارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/54 ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص54]</ref>.
در این‎ کتاب‎ شیخ‎ صفی‌الدین، آن‎چنان‎که بوده است، یعنی‎ عارفی متشرع و معتدل، انسانی بزرگ‎منش و مهربان و اجتماعی‎ و صاحب نفوذ‎ در‎ اقشار و طبقات گوناگون جامعه از شاه تا گدا و از تاجر تا پیشه‎ور‎ و از‎ شهری‎ تا روستایی، معرفی می‌شود. کسانی که با شیخ بیعت کرده‌اند «توبه‎کار» نامیده می‌شدند. شیخ آنان‎ را‎ به‎ پیروی شریعت و رعایت اخلاق حسنه و نیکوکاری و مردم‎داری و اخلاص فرامی‎خواند، بلکه‎ وامی‌دارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/54 ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص54]</ref>.


همین موقعیت و شهرت و محبوبیت عظیم‎ و بی‎نظیر‎ که‎ برای‎ شیخ صفی‎ حاصل‎ شد و در دوره جانشینانش‎ حفظ‎ گردید و توسعه یافت، با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی خاص قرن‎ هشتم و نهم منجر‎ به‎ برپایی دولت صفوی، بر سه پایه‎ تشیع‎ و تصوف و ملیت‎ گردید‎. در‎ همین کتاب نفوذ شگفت‎انگیز‎ خلقی‎ شیخ صفی‌الدین در زندگی و مرگ نمودار است و اگر ما خود نظایر این صحنه‎ را‎ در عصر خود ندیده بودیم، نمی‌توانستیم‎‎ صحت‎ آن‎ را‎ باور‎ کنیم: «کوه و صحرا‎ از‎ فوج در فوج، موج‎ می‎زد و مردم را از غایت ازدحام مجال زیارت نمی‎بود؛ امیرعلی خوانچی‎ با‎ صد‎ مرد زورمند ایستاده بودند که مردم را‎ از‎ غلبه‎ منع‎ می‌کردند‎ به‎ ضرب چوب. چون طالبان دردمند منع‎ امیرعلی دیدند روی به وی آوردند و از بیم گریخت...و عزم‎ آن خانه کردند که شیخ در آنجا بود. درش برکندند‎ و به غلبه در آنجا رفتند. شیخ چون نظر فرمود که مردم بیخود و عقل از سر رفته درآمدند، بر پای خاست و ایشان را از آمدن منع فرمود و... و از آن خانه چون‎ آفتاب‎ بر بام برآمد و پرتو مبارک بر آن خلایق‎ انداخت و مردم گرد بر گرد تا به دامن کوه صحرا در صحرا هریک به امیدی ایستاده...»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/54 ر.ک: همان]</ref>.
همین موقعیت و شهرت و محبوبیت عظیم‎ و بی‌نظیر‎ که‎ برای‎ شیخ صفی‎ حاصل‎ شد و در دوره جانشینانش‎ حفظ‎ گردید و توسعه یافت، با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی خاص قرن‎ هشتم و نهم منجر‎ به‎ برپایی دولت صفوی، بر سه پایه‎ تشیع‎ و تصوف و ملیت‎ گردید‎. در‎ همین کتاب نفوذ شگفت‎انگیز‎ خلقی‎ شیخ صفی‌الدین در زندگی و مرگ نمودار است و اگر ما خود نظایر این صحنه‎ را‎ در عصر خود ندیده بودیم، نمی‌توانستیم‎‎ صحت‎ آن‎ را‎ باور‎ کنیم: «کوه و صحرا‎ از‎ فوج در فوج، موج‎ می‎زد و مردم را از غایت ازدحام مجال زیارت نمی‎بود؛ امیرعلی خوانچی‎ با‎ صد‎ مرد زورمند ایستاده بودند که مردم را‎ از‎ غلبه‎ منع‎ می‌کردند‎ به‎ ضرب چوب. چون طالبان دردمند منع‎ امیرعلی دیدند روی به وی آوردند و از بیم گریخت...و عزم‎ آن خانه کردند که شیخ در آنجا بود. درش برکندند‎ و به غلبه در آنجا رفتند. شیخ چون نظر فرمود که مردم بیخود و عقل از سر رفته درآمدند، بر پای خاست و ایشان را از آمدن منع فرمود و... و از آن خانه چون‎ آفتاب‎ بر بام برآمد و پرتو مبارک بر آن خلایق‎ انداخت و مردم گرد بر گرد تا به دامن کوه صحرا در صحرا هریک به امیدی ایستاده...»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/54 ر.ک: همان]</ref>.


در اینجا قابل‎ذکر است که صفی‌الدین با اینکه با مقولات ابن‎ عربی و اهل وحدت آشنا بوده، تعبیرات نزدیک‎تر به شرع از گفته‎های آنان بیان کرده است؛ مثلاً شعر عراقی را که گوید‎:
در اینجا قابل‎ذکر است که صفی‌الدین با اینکه با مقولات ابن‎ عربی و اهل وحدت آشنا بوده، تعبیرات نزدیک‎تر به شرع از گفته‎های آنان بیان کرده است؛ مثلاً شعر عراقی را که گوید‎:
خط ۸۴: خط ۸۴:
غیاث‎الدین وزیر از شیخ صفی می‌پرسد که درباره ذکر لا اله ‎الا الله به روش‎«چهارضربی» نظرش چیست؟! شیخ می‌گوید: «کلمه لا اله الا الله به اخلاص باید گفتن».
غیاث‎الدین وزیر از شیخ صفی می‌پرسد که درباره ذکر لا اله ‎الا الله به روش‎«چهارضربی» نظرش چیست؟! شیخ می‌گوید: «کلمه لا اله الا الله به اخلاص باید گفتن».


مشاجرات کلامی و لفاظی موردتوجه صفی‌الدین نبود. عالمی از شیخ سؤال کرد که حق‎تعالی را بر زنا که بر بنده‌ای صادر شود، رضا هست؟ شیخ فرمود: نه. آن عالم گفت: پس‎ قدرت و حرکت و تمکّن چرا می‌دهد؟ شیخ فرمود: حرکت‎دهنده و خالق آن حرکت اوست «وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ مَا تَعْمَلُونَ» ﴿الصافات‏، 96﴾، اما عامل، من و توأیم: «جزاء بما کانوا یعملون»؛ چرا آن حرکت به حلال خرج نکند تا از او فرزندی در وجود آید که منفعت مسلمانان باشد؟ می‎بینید که مطلب را خیلی کوتاه و درست تمام کرده، بدون آنکه وارد بحث‎هایی بی‎نتیجه شبهه‌انگیز شود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/56 ر.ک: همان]</ref>.
مشاجرات کلامی و لفاظی موردتوجه صفی‌الدین نبود. عالمی از شیخ سؤال کرد که حق‎تعالی را بر زنا که بر بنده‌ای صادر شود، رضا هست؟ شیخ فرمود: نه. آن عالم گفت: پس‎ قدرت و حرکت و تمکّن چرا می‌دهد؟ شیخ فرمود: حرکت‎دهنده و خالق آن حرکت اوست «وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ مَا تَعْمَلُونَ» ﴿الصافات‏، 96﴾، اما عامل، من و توأیم: «جزاء بما کانوا یعملون»؛ چرا آن حرکت به حلال خرج نکند تا از او فرزندی در وجود آید که منفعت مسلمانان باشد؟ می‎بینید که مطلب را خیلی کوتاه و درست تمام کرده، بدون آنکه وارد بحث‎هایی بی‌نتیجه شبهه‌انگیز شود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/56 ر.ک: همان]</ref>.


از فواید این‎ کتاب‎، وجود اشعاری به لهجه آذری قدیم‎ است که از اصیل‎ترین اسناد زبانی‎ لهجه‎های‎ فارس در دوره پس‎ از اسلامی است‎ و نیز‎ لغات‎ و ترکیبات فارسی اصیل و رسا همچون: بزرگین، تختینه‎، پلاو‎، دستنماز، روارو، شیشه باز کمخا، گندماب، غلبه (به معنی شلوغی و ازدحام و هجوم‎ جمعیت‎) که‎ تعبیر اخیر در دارابنامه بیغمی‎ نیز‎ آمده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/56 ر.ک: همان]</ref>.
از فواید این‎ کتاب‎، وجود اشعاری به لهجه آذری قدیم‎ است که از اصیل‎ترین اسناد زبانی‎ لهجه‎های‎ فارس در دوره پس‎ از اسلامی است‎ و نیز‎ لغات‎ و ترکیبات فارسی اصیل و رسا همچون: بزرگین، تختینه‎، پلاو‎، دستنماز، روارو، شیشه باز کمخا، گندماب، غلبه (به معنی شلوغی و ازدحام و هجوم‎ جمعیت‎) که‎ تعبیر اخیر در دارابنامه بیغمی‎ نیز‎ آمده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/56 ر.ک: همان]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش