مجموعه حواشی و تعلیقات بر 19 کتاب کلامی، فلسفی و حکمی حکمای متأخر و قدیم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ')
خط ۴۷: خط ۴۷:
نویسنده در مورد تمام این کتاب‌ها، نخست، عبارتی از متن را به‎صورت «قوله:....» ذکر کرده و سپس حاشیه یا تعلیقه خود را بر آن مرقوم نموده است. [[رفيعي قزوینی، ابوالحسن|علامه قزوینی]]، برخی از این حواشی و تعلیقات را به زبان عربی نوشته و برخی را به زبان فارسی و در برخی کتاب‌ها مانند گوهر مراد از هر دو زبان استفاده کرده است.
نویسنده در مورد تمام این کتاب‌ها، نخست، عبارتی از متن را به‎صورت «قوله:....» ذکر کرده و سپس حاشیه یا تعلیقه خود را بر آن مرقوم نموده است. [[رفيعي قزوینی، ابوالحسن|علامه قزوینی]]، برخی از این حواشی و تعلیقات را به زبان عربی نوشته و برخی را به زبان فارسی و در برخی کتاب‌ها مانند گوهر مراد از هر دو زبان استفاده کرده است.


کتاب در بیان حاشیه‎های [[رفيعي قزوینی، ابوالحسن|علامه قزوینی]] بر شرح مطالع با این عبارات فارسی مصحح آغاز می‌شود: «بدان ‏که در موضوع تصدیق، سه قول است: یکى آنکه بسیط است و عبارت است از مجرّد حکم و هو قول الحكماء؛ دوم آنکه مرکب است از ادراکات اربعه یا ثلاثه على خلاف، با دخول حکم در میان اجزاء و هو قول الفخر الرّازي و أتباعه؛ سوم آنکه مرکب است از ادراکات ثلاثه: إدراك المحكوم عليه و به و النّسبة الحكمية و حکم خارج از ماهیت تصدیق و عارض». سپس زبان نوشتار، عوض شده و به عربی ادامه می‎یابد: «فالتّصديق على هذا القول هو الإدراكات الثّلاثة بشرط كونها معروضة للحكم و هو مذهب سخيف مستحدث؛ كما ذكره العلّامة الشّريف المحشّي في حواشيه، فليراجع من شاء»؛ یعنی: تصدیق، بنابراین، عبارت خواهد بود از ادراکات ثلاثه؛ البته مشروط به اینکه معروض حکم باشد که البته این قولی سخیف و نودرآمد است؛ چنان‎که علامه شریف محشی در حواشی خویش متذکر این امر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص39</ref>. پس از آن، حواشی [[رفيعي قزوینی، ابوالحسن|علامه قزوینی]]، به این صورت آغاز می‎گردد:  
کتاب در بیان حاشیه‎های [[رفيعي قزوینی، ابوالحسن|علامه قزوینی]] بر شرح مطالع با این عبارات فارسی مصحح آغاز می‌شود: «بدان ‏که در موضوع تصدیق، سه قول است: یکى آنکه بسیط است و عبارت است از مجرّد حکم و هو قول الحكماء؛ دوم آنکه مرکب است از ادراکات اربعه یا ثلاثه على خلاف، با دخول حکم در میان اجزاء و هو قول الفخر الرّازي و أتباعه؛ سوم آنکه مرکب است از ادراکات ثلاثه: إدراك المحكوم عليه و به و النّسبة الحكمية و حکم خارج از ماهیت تصدیق و عارض». سپس زبان نوشتار، عوض شده و به عربی ادامه می‎یابد: «فالتّصديق على هذا القول هو الإدراكات الثّلاثة بشرط كونها معروضة للحكم و هو مذهب سخيف مستحدث؛ كما ذكره العلّامة الشّريف المحشّي في حواشيه، فليراجع من شاء»؛ یعنی: تصدیق، بنابراین، عبارت خواهد بود از ادراکات ثلاثه؛ البته مشروط به اینکه معروض حکم باشد که البته این قولی سخیف و نودرآمد است؛ چنان‎که علامه شریف محشی در حواشی خویش متذکر این امر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص39</ref>. پس از آن، حواشی [[رفيعي قزوینی، ابوالحسن|علامه قزوینی]]، به این صورت آغاز می‌گردد:  


«قوله: «و إن اختلف وجه التّعدّد و الوحدة...».
«قوله: «و إن اختلف وجه التّعدّد و الوحدة...».


أقول: لأنّ التّعدّد هنا في هذا الاصطلاح معنويّ؛ سواء كان بالأجزاء الخارجية أو بالعقلية أو بالحيثيات و الاعتبارات و لا أقّل من التّعدّد من حيث الوجود و الماهية؛ لأنّ «كلّ ممکن زوج ترکيبي»، بخلاف التّعدّد المراد في اللّغة؛ لأنّه من حيث اللّفظ و العناوين الظّاهرية و قس على ما ذكر حال الوحدة»<ref>ر.ک: همان، ص39-40</ref>؛ یعنی اینکه گفت هرچند وجه تعدد و وحدت مختلف باشد.... در توضیح آن می‎گویم: این بدان علت است که تعدد در اینجا اصطلاحی معنوی است، خواه تعدد به اجزای خارجیه منظور باشد یا اجزای عقلیه یا به حیثیات و اعتبارات و کمترین میزان تعدد، تعدد از حیث وجود وماهیت است؛ زیرا «هر موجود امکانی، ماهیتی دارد و وجودی»، به‎خلاف تعددی که در لغت منظور است؛ زیرا تعدد در لغت یعنی تعدد از جهت لفظ و عناوین ظاهریه. حال وحدت را هم از بیان تعدد می‎توان به دست آورد.
أقول: لأنّ التّعدّد هنا في هذا الاصطلاح معنويّ؛ سواء كان بالأجزاء الخارجية أو بالعقلية أو بالحيثيات و الاعتبارات و لا أقّل من التّعدّد من حيث الوجود و الماهية؛ لأنّ «كلّ ممکن زوج ترکيبي»، بخلاف التّعدّد المراد في اللّغة؛ لأنّه من حيث اللّفظ و العناوين الظّاهرية و قس على ما ذكر حال الوحدة»<ref>ر.ک: همان، ص39-40</ref>؛ یعنی اینکه گفت هرچند وجه تعدد و وحدت مختلف باشد.... در توضیح آن می‌گویم: این بدان علت است که تعدد در اینجا اصطلاحی معنوی است، خواه تعدد به اجزای خارجیه منظور باشد یا اجزای عقلیه یا به حیثیات و اعتبارات و کمترین میزان تعدد، تعدد از حیث وجود وماهیت است؛ زیرا «هر موجود امکانی، ماهیتی دارد و وجودی»، به‎خلاف تعددی که در لغت منظور است؛ زیرا تعدد در لغت یعنی تعدد از جهت لفظ و عناوین ظاهریه. حال وحدت را هم از بیان تعدد می‎توان به دست آورد.


در بخش حواشی بر گوهر مراد [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|ملا عبدالرزاق لاهیجی]]، ابتدا [[رضانژاد، غلامحسین|غلامحسین رضانژاد]] در حد یک صفحه درباره [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|ملا عبدالرزاق]] و کتابش توضیح مختصری می‌دهد و سپس حواشی [[رفيعي قزوینی، ابوالحسن|علامه قزوینی]] با این عبارات آغاز می‌شود:
در بخش حواشی بر گوهر مراد [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|ملا عبدالرزاق لاهیجی]]، ابتدا [[رضانژاد، غلامحسین|غلامحسین رضانژاد]] در حد یک صفحه درباره [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|ملا عبدالرزاق]] و کتابش توضیح مختصری می‌دهد و سپس حواشی [[رفيعي قزوینی، ابوالحسن|علامه قزوینی]] با این عبارات آغاز می‌شود:
خط ۶۲: خط ۶۲:


یعنی: برخلاف [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] که معتقد به تجدد اجسام و تبدل آنها در صورت‎های نوعی آنها و حرکت در جواهرشان می‎باشد و برای این امر هم براهین زیادی آورده است.
یعنی: برخلاف [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] که معتقد به تجدد اجسام و تبدل آنها در صورت‎های نوعی آنها و حرکت در جواهرشان می‎باشد و برای این امر هم براهین زیادی آورده است.
می‎گویم: این، حقیقت ثابت‎شده‌ای است که با کمک آن مسئله حدوث عالم تصحیح می‌شود و مشکل لزوم تخلف معلول از علت تامه آن بنا بر حدوث معلول، دفع می‎گردد و تفصیل این بحث در اسفار اربعه وجود دارد.
می‌گویم: این، حقیقت ثابت‎شده‌ای است که با کمک آن مسئله حدوث عالم تصحیح می‌شود و مشکل لزوم تخلف معلول از علت تامه آن بنا بر حدوث معلول، دفع می‌گردد و تفصیل این بحث در اسفار اربعه وجود دارد.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش