۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
بخش دوم، از قسم دوم آغاز میگردد و بحثها بر مبنای موضوع طرح میگردند. در این قسم نویسنده شمایی کلی از اصول منطق اسلامی را ارائه میدهد که به واقع در دیگر قسمهای کتاب بهگونهای ضمنی منظور شده است. | بخش دوم، از قسم دوم آغاز میگردد و بحثها بر مبنای موضوع طرح میگردند. در این قسم نویسنده شمایی کلی از اصول منطق اسلامی را ارائه میدهد که به واقع در دیگر قسمهای کتاب بهگونهای ضمنی منظور شده است. | ||
قسم سوم و چهارم دربردارنده روششناسی پژوهش علمی است که در قسم سوم به شیوه سلبی از خطاهای فکر و اندیشه پرده میافکند و عمدتاً به علل روانی، اجتماعی و حتی زیستی و وراثتی مؤثر بر شکلگیری خطا در اندیشه اشاره | قسم سوم و چهارم دربردارنده روششناسی پژوهش علمی است که در قسم سوم به شیوه سلبی از خطاهای فکر و اندیشه پرده میافکند و عمدتاً به علل روانی، اجتماعی و حتی زیستی و وراثتی مؤثر بر شکلگیری خطا در اندیشه اشاره میشود. | ||
در چهارمین قسم، روند خطاشناسی اندیشه پیجویی | در چهارمین قسم، روند خطاشناسی اندیشه پیجویی میشود؛ با این تفاوت که در قسمهای پیشین خطاها ناشی از مسببات بودند و در این قسم به خطاهای ناشی از خود روش پژوهش، توجه میشود. به دیگر تعبیر گاهی پژوهشگر به نتایج و پاسخهای غلطی دست مییابد، نه به این دلیل که روش پژوهش، طرح مسئله یا استراتژیهای تحقیق ناکارآمد است؛ اما در برخی موقعیتها خود روش، طرح مسئله و استراتژی منتخب از اساس قابل خدشه و ناکارآمد است و این قسم، مورد آخر را نشانه گرفته است. | ||
قسم پنجم و هفتم دربردارنده روشهای استقرا و قیاس - که دو استراتژی اصلی و دارای پیشینهای به قدمت تفکر بشر است - میباشد و به نقد و بررسی آنها میپردازد. | قسم پنجم و هفتم دربردارنده روشهای استقرا و قیاس - که دو استراتژی اصلی و دارای پیشینهای به قدمت تفکر بشر است - میباشد و به نقد و بررسی آنها میپردازد. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
چنین بود که از منطق مختص به اسلام پرده برداشته نشد؛ بهویژه آنکه حکومت اسلامی زمینه ترجمه کتب فلسفی را در سده دوم هجری گسترش داد و در آن هنگام منطق ارسطویی – برای مثال – بدون هیچ تحقیقی به اندیشه اسلامی راه یافت؛ بهعلاوه آنکه به دلیل فرارسیدن هنگامه سستی و کوتاهی هیچگونه اقدامی درزمینه پژوهش و بلورینه کردن منطق اسلامی در منابع فکری آن صورت نپذیرفت. نگارنده سپس ویژگیهای منطق اسلامی را مشخص میسازد<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>. | چنین بود که از منطق مختص به اسلام پرده برداشته نشد؛ بهویژه آنکه حکومت اسلامی زمینه ترجمه کتب فلسفی را در سده دوم هجری گسترش داد و در آن هنگام منطق ارسطویی – برای مثال – بدون هیچ تحقیقی به اندیشه اسلامی راه یافت؛ بهعلاوه آنکه به دلیل فرارسیدن هنگامه سستی و کوتاهی هیچگونه اقدامی درزمینه پژوهش و بلورینه کردن منطق اسلامی در منابع فکری آن صورت نپذیرفت. نگارنده سپس ویژگیهای منطق اسلامی را مشخص میسازد<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>. | ||
نگارنده، سپس درباره عقل بهعنوان محوری مهم در میان محورهای منطق اسلامی سخن میگوید و این بخش را با تأکید بر برخی کاوشها درباره عقل، همچون تفاوت آن با نفس و روح آغاز میکند. نویسنده، عقل را با تکیه بر معنای این واژه تعریف میکند که از ماده «عَقَلَهُ» گرفته شده و این واژه به معنای آن است که بندش را بست تا از فرار او جلوگیری کند. این عقل را جز با عقل نمیتوان شناخت؛ زیرا آدمی همهچیز را با عقل | نگارنده، سپس درباره عقل بهعنوان محوری مهم در میان محورهای منطق اسلامی سخن میگوید و این بخش را با تأکید بر برخی کاوشها درباره عقل، همچون تفاوت آن با نفس و روح آغاز میکند. نویسنده، عقل را با تکیه بر معنای این واژه تعریف میکند که از ماده «عَقَلَهُ» گرفته شده و این واژه به معنای آن است که بندش را بست تا از فرار او جلوگیری کند. این عقل را جز با عقل نمیتوان شناخت؛ زیرا آدمی همهچیز را با عقل میشناسد. پس آیا این امکان برای او خواهد بود که برای شناخت خود عقل در پی یافتن چیزی فراتر از آن برآید؟! | ||
ایشان تأکید میکنند که اعتماد، کلید عقل است؛ زیرا احساس ضعف، ایمان به خود و تواناییهای او را در مرزبندی فشارها از وی میستاند. این اعتماد را میتوان با توکل بر خداوند عز و جل به دست آورد. برای تأکید این مفهوم، در هنگام بحث روایات و شواهد گوناگونی بیانشده است. | ایشان تأکید میکنند که اعتماد، کلید عقل است؛ زیرا احساس ضعف، ایمان به خود و تواناییهای او را در مرزبندی فشارها از وی میستاند. این اعتماد را میتوان با توکل بر خداوند عز و جل به دست آورد. برای تأکید این مفهوم، در هنگام بحث روایات و شواهد گوناگونی بیانشده است. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
نویسنده تأکید میکند که گرایش و تمایل ریشه فطری همسویی اجتماعی همان است که طالب دوری از خطاست و ناگزیر باید از این ریشه و شاخههای آن همچون ترس از مخالفت با مردم و آزمندی در ایجاد هماهنگی با آنها پرهیز کرد. | نویسنده تأکید میکند که گرایش و تمایل ریشه فطری همسویی اجتماعی همان است که طالب دوری از خطاست و ناگزیر باید از این ریشه و شاخههای آن همچون ترس از مخالفت با مردم و آزمندی در ایجاد هماهنگی با آنها پرهیز کرد. | ||
پس از آنکه نگارنده پیرامون عوامل خطاهای نفسانی و بیولوژیکی بهتفصیل بحث میکند، شیوه سلیمی را یادآور میگردد که اسلام بدان فرامیخواند. ایشان این بحث را با پیش کشیدن پارهای اشکالات سیستماتیک طرح میکند که به خطای آدمی منجر | پس از آنکه نگارنده پیرامون عوامل خطاهای نفسانی و بیولوژیکی بهتفصیل بحث میکند، شیوه سلیمی را یادآور میگردد که اسلام بدان فرامیخواند. ایشان این بحث را با پیش کشیدن پارهای اشکالات سیستماتیک طرح میکند که به خطای آدمی منجر میشود و نخستین فرانگری این است که پژوهشگر باید خود را شاگردی بداند در مدرسه آزمون و یادداشت و هرگاه این دو عامل به چیزی حکم کردند او خاموشی ورزد و تنها به آن توجه کند. | ||
اسلام برای حل اینگونه مشکلات سیستماتیک، تأکید دارد که علم به نردبانی میماند که آدمی را به درگاه خداوند میرساند و نباید صرفاً برای خود علم یا تحقق بخشیدن به اهداف سیاسی یا اجتماعی همراه با مصلحتاندیشی در جستجوی علم بود<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>. | اسلام برای حل اینگونه مشکلات سیستماتیک، تأکید دارد که علم به نردبانی میماند که آدمی را به درگاه خداوند میرساند و نباید صرفاً برای خود علم یا تحقق بخشیدن به اهداف سیاسی یا اجتماعی همراه با مصلحتاندیشی در جستجوی علم بود<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
نویسنده درباره تیزهوشی و تفکر نیز سخن به میان میآورد و اشاره میکند که: تیزهوشی همان توجه فطری فکر است که هیچ تفکر شیوه سامانیافتهای بر آن پیشی ندارد؛ درحالیکه تفکر، یعنی سعی بهسوی هدفی مشخص با شیوهای معین. | نویسنده درباره تیزهوشی و تفکر نیز سخن به میان میآورد و اشاره میکند که: تیزهوشی همان توجه فطری فکر است که هیچ تفکر شیوه سامانیافتهای بر آن پیشی ندارد؛ درحالیکه تفکر، یعنی سعی بهسوی هدفی مشخص با شیوهای معین. | ||
ایشان تأکید میورزد که تیزهوشی بهتنهایی کافی نیست؛ زیرا کسی که تنها بر آن تکیه کند بهزودی با شکافهایی علمی روبهرو خواهد شد که جز با تفکر پر | ایشان تأکید میورزد که تیزهوشی بهتنهایی کافی نیست؛ زیرا کسی که تنها بر آن تکیه کند بهزودی با شکافهایی علمی روبهرو خواهد شد که جز با تفکر پر نمیشود. | ||
نگارنده سپس پیرامون شیوههای پژوهش در علوم انسانی همچون جامعهشناسی و تاریخ سخن به میان میآورد و در آغاز تأکید میکند که شیوههای این علوم با شیوههای پژوهش در طبیعت تفاوت دارد؛ زیرا انسان موجودی زنده و عاقل است که از اراده و رقابتجویی برخوردار میباشد. باید به این نکته نیز توجه داشت که آن کسی که آدمی را میکاود خود نیز انسانی است تابع همان عواملی که موضوع پژوهش (انسان) در قید آنهاست<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>. | نگارنده سپس پیرامون شیوههای پژوهش در علوم انسانی همچون جامعهشناسی و تاریخ سخن به میان میآورد و در آغاز تأکید میکند که شیوههای این علوم با شیوههای پژوهش در طبیعت تفاوت دارد؛ زیرا انسان موجودی زنده و عاقل است که از اراده و رقابتجویی برخوردار میباشد. باید به این نکته نیز توجه داشت که آن کسی که آدمی را میکاود خود نیز انسانی است تابع همان عواملی که موضوع پژوهش (انسان) در قید آنهاست<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>. |
ویرایش